ایام ایام فاطمیه است و یادی از جنایات ناپاکی که در تاریخ جاودانه ماند.
چندی پیش در مورد سفیانی برای دوستی سخن میگفتم که اشارتی کوتاه به آن هم بیتناسب با این زمان نیست.
طبق احادیث؛ سفیانی مردی از تبار خلفای غاصب ملعون است که نسبت به اهلبیت بغض و کینه دارد. صاحب کتاب «الزام الناصب فی اثبات الحجت الغائب ضمن خطبهای از امیرالمومنین چنین نقل کرده که ایشان فرمودند سفیانی بخاطر بغض و کینه و عداوتی که با آل محمد(ص) دارد، هر کس را بیابد که نام او محمد، علی، فاطمه، حسن، حسین، جعفر، موسی، زینب، مریم، خدیجه، سکینه و رقیه باشد به قتل میرساند تا جایی که افرادش را به شهرها میفرستد و بچههای کوچک و اطفال خردسال را پیش او جمع میکنند و او دستور میدهد تا روغن را به جوش آورند و هر کس که آن نامها را داشته باشد میجوشاند.
13 سال پیش نگاشته شده
قبلا در این مطلب، به مقدمه کتاب کتاب ازدواج موقت، مدیریت شهوت؛ نوشتهی محمد ترکاشوند اشاره کردم. مطلب زیر نیز یک پرسشپاسخ جالب از این کتاب است که با کمی ویرایش درج شده است.
یکی از علمای سنی کردستان به نام آقای مردوخ در مخالفت با حکم مترقی و حکیمانهی ازدواج موقت میگوید: در سال هشتم هجرت در ایام توقف سپاه اسلام در مکه، دختران و زنان بیوهای که خود را زینت داده به سربازان اسلام نشان میدادند و آتش شهوت آنان نیز سبب طول توقف و عزوبت مشتعل میگشت از این روی رسول اکرم به حکم ضرورت و از باب اکل میته اجازه عقد موقت را صادر فرموده.
آقای طباطبایی در جواب وی اینچنین گفته:
1. آیا زبیر، دختر خلیفهی اول را همان روزها به عقد موقت درآورده بود؟ و عبدالله بن زبیر که از این ازدواج به وجود آمده بود و یکی از صحابه رسول خدا به شمار میرود سال دهم هجرت موقع رحلت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله مثلا یکساله بود؟
2. آیا راه رفع این خطر این بود که رسول اکرم حکم جواز زنا را صادر کند؟ یا این بود که از تظاهر زنان آرایش کرده و اختلاط بیبند و بارانهی آنان که به نص قرآن ممنوع است جلوگیری کند؟
3. مگر جریان فتح مکه چند سال طول کشیده که سپاه اسلام اینگونه عزوبت پیدا کرده و گرفتار ضرورت شوند؟ درصورتی که با ملاحظه ی گرفتاریهای دیگر رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله در این مسافرت مانند گرفتارهای جنگ حنین و محاصرههای متعدد طائف و اصلاحات دیگر اطراف تهامه، سپاه اسلام جز روزهای معدودی در مکه نبودهاند.
4. راستی اگر این مقدار از توقف سربازان بدور از خانواده، ضرورت به وجود آورده و مجوز اباحه زنا شود، آیا در دنیای امروز که همه جا را منظرههای دلفریب و شهوتانگیز فراگرفته و در چشمانداز هر کوچه و خیابان صدها زن غرق در زینت و دختران نیمه عریان فراوان به چشم میخورند و جوانان جنسمخالف هم غالبا تنگدست، کارگر یا محصلند که دسترسی به ازدواج و تحمل هزینه تشکیل خانواده ندارند، متعه و حتی زنا با زنان شوهردار و محارم و... جایز نیست؟
13 سال پیش نگاشته شده
در مطالب پیشین که راجع به اذن و اجازه پدر در عقد دختر صحبت شد، به نظر آقای سیستانی اشاره شد و گفتیم که ایشان علاوه بر قید مهم «رشیده» که توسط اکثر مراجع هم ذکر شده، قید مهم «مستقل» را هم ذکر کردهاند و اینچنین حکم دادهاند که: اگر دختر رشیدهای «مالک امر خود و مستقل در شئون زندگی خود» باشد، آنگاه اجازه پدر احتیاطا واجب است و در غیر این صورت بنا به فتوا واجب است.
خب همواره یکی از سوالاتی که مقلدین ایشان میپرسند این است که منظور از این عبارت مهم چیست که «مالکة لامرها و مستقلة فی شئون حیاتها»؟
چون فرد میخواهد بداند که آیا شامل این تبصره میشود و میتواند به مرجعی دیگر رجوع کند یا خیر.
در بین اسفتائاتی که در این رابطه هست، این استفتاء تا حدودی مبیّن این عبارت است:
ما هو المراد بالرشد في قولكم الباكرة الرشيدة وما هو المراد في بعض كلامكم بان الباكرة اذا كانت غير مستقلة في شؤون حياتها فيجب الاستئذان من ابيها للتزويج منها ؟
الجواب: المراد بالرشد هنا ما يقابل السفه في الامور المالية ـ المبين معناه في ص ۲۹۹ من رسالة المنهاج ج۲ ـ والسفه في امور الزواج من اختيار الزوج وكيفية الامهار ولسائر الخصوصيات. والمقصود بـ (غير المستقلة في شؤون حياتها) هي التي لا تستقل عن ابويها في اتخاذ القرارات المتعلقة بالتصرف في نفسها ومالها.
ترجمه: منظور از رشد در عبارت باکره رشیده چیست؟ همچنین منظور از اینکه اگر دختر در شئون زندگی خود غیرمستقل بود، اذن گرفتن از پدرش واجب است، چیست؟
پاسخ : منظور از رشد، سفیه نبودن در امور مالی است که معنایش در جلد دوم منهاج توضیح داده شد (که سفیه در امور مالی به کسی گفته میشود که در کسب و صرف مالش مانند یک انسان عرفاَ عاقل عمل نمیکند) و منظور از «دختر غیرمستقل در شئون زندگی» به دختری گفته میشود که در گرفتن تصمیمات مربوط به استفاده از خودش و مالش، از «پدر و مادرش» مستقل نیست.
خب یک نکته مهم این پاسخ، این است که منظور از مستقل، استقلال در امور مالی نیست بلکه استقلال در گرفتن تصمیمات مربوط به استفاده از خود و مالش است؛
- ممکن است دختری از نظر مالی مستقل از والدینش باشد (مثلا خودش شاغل باشد) اما از نظر تصمیم در نحوه صرف مال خود، مستقل از والدینش نباشد و مجبور باشد از آنها اجازه بگیرد. (البته احتمالش کم است اما به هر حال ممکن است)
- همچنین برعکس؛ ممکن است دختری از نظر مالی مستقل نباشد (مثلا دانشجو باشد و ماهیانه مبلغی را از والدینش بگیرد) اما در گرفتن تصمیمات مذکور، مستقل از والدینش باشد که در این صورت مستقل محسوب میشود.
منظور از استقلال در تصمیمگیری برای مصرف مال که مشخص است. اگر دختر پولی داشته باشد (چه خودش کار کرده و چه از والدینش گرفته) میتواند بدون کسب اجازه از والدینش، برای روز تولد بهترین دوستش یک هدیه گرانقیمت بخرد یا خیر؟
منظور از استقلال در تصیمگیری برای استفاده از خودش! (التصرف فی نفسها)، اموری مانند اجیرشدن است؛ مثلا آیا این دختر میتواند بدون اجازه از والدینش در هر جایی که خودش تصمیم گرفت، مشغول به کار شود؟
آقای سیستانی میگوید که اگر دختری در امور مالی یا در امور مربوط به خود در تصمیمگیریاش مستقل از والدینش نبود، در اینصورت برای انجام یک عقد شرعی صحیح، باید از پدرش اجازه و اذن بگیرد و الا عقد او باطل است.
خب من فکر میکنم ابهام دیگری در این مساله نیست. فقط در خصوص اینکه آیا فقط باید از پدر مستقل باشد یا هم پدر و هم مادر؟ صورت پاسخ واضح است و بنده هم جهت تاکید باز از دفتر ایشان سوال کردم و گفتند که استقلال دختر از هر دو لازم است.
همچنین لازم به ذکر است در صحبتی هم که با یکی از شاگردان مبرز آیتالله سیستانی درباره نظر ایشان داشتم، گفته شد که منظور این استقلال، نسبی نیست که کسی بگوید مثلا 70% مستقل هستم! لذا اگر در 10% اموراتش هم مستقل از والدینش نباشد، مستقل محسوب نمیشود. همچنین در صورتی که شکی وجود داشته باشد که دختری مستقل است یا خیر، غیرمستقل محسوب میشود.
پینوشت: در مساله لزوم اذن پدر برای دختر بسیاری از مراجع احتیاط را لازم میدانند لذا مقلدین آنان مجبورند یا به همان احتیاط عمل کنند یا به مرجع اعلم بعدی مراجعه کنند که در این صورت معمولا پس از پرسش از اهلخبره، ناچارا به آیتالله سیستانی میرسند و با فتوای قاطع ایشان در خصوص لزوم اذن پدر مواجه میشوند.
اما سد فتوای صریح آیتالله سیستانی مبنی بر لزوم گرفتن اذن پدر در عقد دخترش نیز در دو صورت، با احتیاطا لازم جایگزین شده که یکی همین مساله استقلال دختر است با معنایی که در بالا عرض شد. دیگری هم «منع پدر از هرگونه ازدواج موقت دختر» است که قبلا به آن پرداختیم.
13 سال پیش نگاشته شده