در لینک فوق خلاصه سخنان یکی از مستندسازان درباره بحث شیطانپرستی آمده است. در بخشی از این خبر آمده:
این مستندساز با هشدار دادن نسبت به بیتوجهی به مسایل جنسی به عنوان مسئله و مشکل مهم امروز کشور تاکید کرد: متاسفانه هیچ ارگان و سازمان و فردی جرئت ورود به این موضوع را نکرده است. به عنوان مثال صدا و سیما هیچ گاه به طور جدی به بحثهای کارشناسی نپرداخته و موضوع را به طور صریح مطرح نکرده است؛ چرا رسانهها در مورد ازدواج موقت ورود نمیکنند؟ من نمیگویم راه حل تنها ازدواج موقت است، بلکه میگویم باید این موضوع و مسئله را دریابیم.
وی گفت: یک بار نزد یکی از مسئول فرهنگی کشور رفتم. دوستان به من گفتند که درباره رشد هرزهنگاری و پرنوگرافی گزارش و هشدار دهم و بگویم فلان استان در دنیا رتبه اول را در سرچ پرنو و هزرهنگاری دارد. پس از ملاقات با آن مسئول و بعد از نیم ساعت صحبت کردن، وی از من پرسید: این پرنوگرافی که شما میگویید به چه معناست؟!
12 سال پیش نگاشته شده
ابراهیم بن محمد طاهری گوید: متوکل عباسی نوعی دمل درآورد و نزدیک بود در اثر آن بمیرد. کسی هم جرئت نداشت آهنی به بدن او رساند (و زخمش را عمل کند).
فتح بن خاقان (وزیر و نویسنده ترک متوکل) به متوکل گفت: ای کاش نزد این مرد (امام هادی علیه السلام) میفرستادی، زیرا حتما او راه معالجهای برای رفع مرض تو میداند.
متوکل شخصی را نزد حضرت فرستاد و او مرضش را به حضرت توضیح داد. پیغام آورنده برگشت و گفت: دستور داد، روغن خالص گوسفندی را یا گلاب مخلوط کنند و روی زخم گذارند. چون این معالجه را به آنها خبر دادند، مسخره کردند.
فتح گفت: بخدا که او نسبت به آنچه فرموده داناتر است... چنانکه فرموده بود، عمل کردند و روی دمل گذاردند. متوکل را خواب ربود و آرام گرفت. سپس سرباز کرد و هر چرک و خون داشت، بیرون آمد.
متوکل چون از بستر مرض برخاست، بطحائی علوی نزد متوکل بدگویی کرد که برای امام هادی پول و اسلحه میفرستند. متوکل به دربانش به نام سعید گفت: شبانه بر او حمله کن، و هر چه پول و اسلحه نزدش بود، بردار و نزد من بیاور.
سعید دربان به من گفت: شبانه به منزل حضرت رفتم و با نردبانی که همراه داشتم به پشت بام بالا رفتم، آنگاه چون چند پله پائین آمدم، در اثر تاریکی ندانستم چگونه به خانه وارد شوم. ناگاه مرا صدا زد که ای سعید! همانجا باش تا برایت چراغ آورند. اندکی بعد چراغ آوردند. من پائین آمدم. حضرت را دیدم لباسی پشمی پوشیده و جانمازی حصیری در برابر اوست، یقین کردم نماز میخواند. به من فرمود: اتاقها در اختیار تو. من وارد شدم و بررسی کردم و هیچ نیافتم. در اتاق خود حضرت، کیسه پولی با مُهر مادر متوکل بود و کیسه سربمهر دیگری، به من فرمود: جانماز را هم بازرسی کن. چون آن را بلند کردم، شمشیری ساده و در غلاف، در زیر آن بود، آنها را برداشتم و نزد متوکل رفتم، چون نگاهش به مُهر مادرش افتاد که روی کیسه پول بود، دنبال مادرش فرستاد، او نزد متوکل آمد. مادر متوکل به او گفت: هنگامی که بیمار بودی و از بهبودیت ناامید شدم، نذر کردم، اگر خوب شدی از مال خود ده هزار دینار خدمت او فرستم، چون بهبودی یافتی، پولها را نزدش فرستادم و این هم مُهر من است بر روی کیسه. متوکل کیسه دیگر را گشود، در آن هم چهار صد دینار بود، سپس کیسه پول دیگری بآنها اضافه کرد و به سعید دستور داد که همه را خدمت حضرت ببرد. سعید کیسهها را با شمشیر خدمت حضرت برد و عرض کرد: آقای من! این مأموریت بر من ناگوار آمد.
امام هادی در پاسخ این ماموری که - مانند بسیاری از کارگزاران حکومتهای ظالم اما بظاهر مسلمان - خود را معذور میپنداشت، آیه آخر سوره شعراء را فرمودند: « ستمگران بزودی خواهند دانست که چه سرانجامی دارند »
الکافی 1/499
12 سال پیش نگاشته شده
به گزارش شیعهنیوز؛ آیت الله العظمی وحید خراسانی در پایان درس تفسیر دیروز (چهارشنبه 20 شهریور) خود در مسجد اعظم قم ارائهی کتب ضاله عامه از جمله کتاب در بارهی زندگی حضرت زهرا علیهاالسلام به طریقهی اهل سنت را شدیدا مورد انتقاد قرار دادند و فرمودند:
این وزارت ارشاد این مملکت که وزرات اضلال است؛ این مملکت وزارت ارشاد ندارد، بله وزارت اضلال دارد، دلیلش این است... ما هیچ حرفی بدون دلیل نمی زنیم، دلیلش این است:
آیا مکه رفته اید؟ آن بی عرضههای وهابی با اهل این مملکت چه میکنند؟ کتابی که همراه شاخصترین شاخصهای شماست در هر مقامی از او میگیرند، ضبط میکنند، تو را راه میدهند، این هست یا نه؟ این ذلت است یا ذلت نیست؟ اگر نمی فهمی فکر فهمت را بکن! اگر میفهمی و بعد در مقابل آنچه که میگویم بیچاره میشوی فکر غیرتت را بکن.
بی عرضههای که مسلک وهابیت فرزند نا مشروع یک سفیر انگلیس است. از این طرف در مقابل غلام حلقه به گوش انگلیس ذلیل هستند !، از یک طرف عربده عزت در دنیا را میکشید. بی شرمی این است. حالا آن ذلت است یا نه؟ آن وقت در این بازارکتاب، نمایشگاه کتاب، با این وزارت اضلال وهابیها آزادانه کتاب زندگی زهرا به طریقه اهل سنت را به شیعیان میفروشند. این ذلت است یا نه؟ عزت وهابیت است یا نه؟ تو که نوکر آن وهابی هستی که آن وهابی نوکر انگلیس است تو عامل او هستی چه جور دم از ارشاد این امت میزنی ؟!
این است وضع این مملکت. آن وقت در این دستگاه کتاب فروشی [نمایشگاه کتاب] این زمان کتب عامه آزادانه به این جوانهای تحصیل نکرده در دین فروخته شده، مغز آنها پریشان شده، از یک طرف همان سعودی بی عرضه رفتارش با اهل این مملکت این است که زن و مرد را در آن دستگاه متوقف میکند یک ورقه او را میگیرد و بعد وزارت ارشاد این مملکت عامل فروش کتب ضاله او میشود. آن وقت همچو مردمی صلاحیت امام زمان دارند؟ این است؛ حجت از طرف او هست، ولی وقتی عمل این شد، آن فیض منقطع میشود.
* * * * *
پینوشت:
1. حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی دو روز قبلش (18 اردیبهشت) در سخنان مهم دیگری در درس خارج اصول، با اشاره به اهمیت عزاداری روز عاشورای فاطمی خاطرنشان ساختند:
آن چه که مهم است، اینهاست که باید بفهمید بعد ببینید چه ظلمی شد و چه جنایتی اتفاق افتاد. بعد وظیفه ما این است که دست این عزادران فاطمیه را ببوسیم؛ اینها هستند که با این هیاتهای عزاداری حق صدیقه کبری را دراین مملکت احقاق کردند به قدری که در وسعشان بود و من به نوبه خودم اگر خدا توفیق بدهد، دست بوس اینها هستم. اینها هستند که با این عمل نقشه وهابیت را در این مملکت به باد دادند، اینها هستند که به مخ حقیقت رسیدند ولو خودشان متوجه نشدند ارزش کار را.
2. بنابر صحبتهای یک فرد آگاه، در سالهای پیش همواره پیش از برگزاری نمایشگاه کتاب تهران، یک تیم متشکل از محققین برجسته مسائل اعتقادی از قم به تهران فراخوانده میشدند تا کتابهای غیرایرانی را از نظر محتوا بررسی نمایند اما در سالهای اخیر این کار انجام نشده و بیشتر به مسائلی مثل نبودن عبارت «خلیج عربی» در این کتابها تاکید دارند!!
3. سایت «من و متعهام» پس از نوشتن مطالبی تحقیقی و استدلالی در مورد لعن خلفای سه گانه، تلویحا به مسدود شدن تهدید شد و پس از نوشتن مطلب در مورد سفیانی و رسیدن نسبش به خلفای اهلتسنن مسدود شد که با توجه به صحبتهای حق آقای وحید این امر جای خوشحالی دارد!
12 سال پیش نگاشته شده