در چند روزی که مطالب وبلاگ را بازنگری و دستهبندی کردم، متوجه حذف برخی لینکها و مطالب قدیمی خصوصا در خبرگزاریها شدم. خیلی از مطالب ممکنه عادی و روزمره باشه اما برخی مطالب پرمحتوا هم هست که زمان بردار نیست.
اینجا بود که با خودم گفتم که کاش آن مطالب را علاوه بر لینک دادن، اینجا هم کپی میکردم. فلذا در مورد برخی مطالب قدیمی همین کار را کردم و اگر شما صفحات قدیمیتر وبلاگ را نگاهی بیندازید، متوجه کپیپیستهایی که اخیرا انجام شده میشوید!
دفاع آقای قابل از ازدواج موقت با عنوان «ازدواج موقت قابل دفاع است» که در ادامه میآید، در روزنامه هممیهن چاپ شده و در وبلاگ شخصی ایشان (اینجا و اینجا) فعلا! قابل دسترس است.
البته طبیعی است همه مطالبی که از خبرگزاریها و روزنامهها نقل میشود، لزوما صحیح نیست و صرفا به خاطر ارتباط آن با بحث وبلاگ ما اینجا نقل میشود.
مثلا در خصوص مطالب آقای قابل این نکته قابل توجه است که ایشان بعضی جاها برای پاسخ دادن به مخاطب از احادیث نهی متعه استفاده کرده (شاید برای اینکه گرد و غبار را بخواباند!) که مفصلا در لینک بالا در آن باره توضیح داده شد.
به نام خدا
متن زیر ، همان مقاله ای است که در روزنامه ی « هم میهن » به چاپ رسید و تاییدات برخی و انتقادات بعضی از مخاطبان را بر انگیخت. ان شاء الله در آینده ای نه چندان دور به انتقادات دوستان ، پاسخ خواهم داد.
بحثی در مورد؛ ازدواج موقت
هرگاه سخن از « ازدواج موقت » در جامعه به میان می آید ، ذهن اکثر افراد متوجه « روابط جنسی مردان دارای همسر با زنان فاقد همسر » می شود و سوء استفاده هایی که کم و بیش همگان از آن با خبر اند ، در افکار عمومی ، تجلی می یابد.
این رویکرد در زمان ائمه (ع) نیز مشکلاتی را آفریده بود ، تا جایی که امام موسی بن جعفر (ع) شدیدا برخی اصحاب خود را از توجه به ازدواج موقت ، پرهیز داده و تأکید کرده اند که؛ « نباید این مطلب ، حقوق همسران دائمی شما را نادیده بگیرد و همسران شما را به دوری جستن از حقیقت و کفر ورزیدن و دشنام دادن به متولیان شریعت ، وادار کند » (1).
از طرفی ، چنین پنداشته می شود که مقصود از این راهکار مشروع ، چیزی جز « همبستری چند دقیقه ای یا یکی دو ساعته » و ارضاء شهوت نیست و گویا هیچ نسخه ی دیگری وجود ندارد که رنگ و بویی از عشق و احساسات و روابط انسانی و محبت و لطف در آن دیده شود !!
مگر در ازدواج دائم ، تمامی زندگی آدمی در همبستری با همسر سپری می شود؟!! و آیا در ازدواج موقت از همسخنی ، همنشینی و گفت و گو های صمیمانه و محبت های کوتاه و بلند چند روزه تا چند ساله خبری نیست؟!! و آیا نمی تواند راهکاری منطقی و معقول برای شناخت بهتر و کامل تر از یکدیگر باشد و زمینه ساز « ازدواجی دائم » و حقیقتا پایدار گردد؟!!
آنانی که نگاهی سراسر منفی به این پدیده ی مشروع دارند ، چه راهکار مناسبتری را پیشنهاد می کنند؟ و آیا به لوازم و تبعات راهکار خود در سطح زندگی تمامی بشر آگاهی دارند و در مورد آن اندیشیده اند؟
آیا راهکار رایج جوامع اسلامی ، یعنی؛ « ازدواج دائم در اولین ارتباط انسانی » فاقد آسیب و زیان اجتماعی بوده و هست و خواهد بود؟ آیا علیرغم دقت های بستگان نزدیک ، زندگی بسیاری از خانواده ها دچار اضمحلال نشده و نمی شود؟ آیا می توان بر « آمار بالای طلاق » در این جوامع ، چشم پوشید؟ آیا مشکلات اساسی « بچه های طلاق » و « زنان مطلقه » را تا کنون حل کرده اند؟!! و. . .
آیا بخاطر پدید آمدن « بسیاری نتایج نا مطلوب ناشی از برخی ازدواج های دائم » می توان بطور کلی ، این راهکار طبیعی ( ازدواج دائم ) را منفی ارزیابی کرده و دیگران را از آن محروم کرد؟!!
اگر منتفی دانستن « ازدواج دائم » بخاطر بسیاری از نتایج نامطلوب آن ( مثل طلاق و فشارهای روانی فرزندان ) امری غیر منطقی است ، منتفی دانستن « ازدواج موقت » به این عنوان که « امکان سوء استفاده و رسیدن به نتایج منفی را نیز دارد » به همان میزان ، امری غیر منطقی خواهد بود.
بنا بر این ، راه حل مسأله در این نیست که؛ « برای جلوگیری از سوء استفاده ها و ضرر ها » صورت مسأله را پاک کنیم و آن را یکسره منفی ارزیابی کنیم ، بلکه باید برای حل مشکلات و سوء استفاده ها و پیشگیری از ضرر و زیان های آن ، اقدام به تدوین قانون و برنامه ای دقیق و حساب شده کرد ، و راه های استفاده ی منطقی از آن را به روی جوانان گشود.
به گمان من ، آنچه در بسیاری از مجامع غیر اسلامی در مورد « روابط قبل از ازدواج مرد و زن » رواج دارد ( جز در مورد رابطه با زنان شوهر دار و یا کسانی که مراقب حاملگی یا عدم آن نیستند ) تصویری از رابطه ی مشروع انسانی ، با عنوان « ازدواج موقت » است که 1400 و اندی سال قبل ، شریعت محمدی (ص) آن را تجویز کرده است.
توجه به این نکته لازم است که؛ اصولا موضوع روابط جنسی ، بخاطر آنکه مربوط به حوزه ی خصوصی زندگی افراد است ، معمولا مخفیانه و کلی مطرح می شود و سخن گفتن جدّی از جزئیات آن ، در برخی جوامع مشابه ایران ، قبیح شمرده می شود. هرچند در شریعت محمدی (ص) اینگونه نیست و در هنگامه ی نیاز ، بحث را به صورت آشکارا و جزئی مورد توجه قرار می دهد تا اظهار نظر او ، ابهام آفرین نباشد و کاملا شفاف و قابل فهم مخاطبان نیاز مند باشد.
البته در جوامع اسلامی ، درقالب طنز و شوخی ، دقیقترین و محرمانه ترین بخش ها( و گاه شنیع ترین و کثیف ترین نوع ارتباطات حرام و ممنوع از نظر عقل و نقل ) به فراوانی مورد گفت و گو قرار می گیرد و تقریبا هیچ گروهی ( اعم از مذهبی های متعصب و غیر متعصبان مذهبی و غیر مذهبی ، در نشست های اختصاصی مردانه یا زنانه ) از داد و ستد گفتاری و بیان و شنیدن اینگونه لطیفه های جنسی ، نه تنها پرهیز نمی کرده اند و نمی کنند که با خنده و شادی از شنیدن آن استقبال می کنند.
ظاهرا تنها چیزی که به لحاظ گفتاری ممنوع است ، طرح جدی مسأله برای نسل جوانی است که اتفاقا محتاج دانش کافی در این زمینه است تا بتواند خود را در شرائط بحرانی روحی و روانی ناشی از فشارهای غریزه ی جنسی ، حفظ کند.
جا دارد که در سن بلوغ ، مسائل جنسی به صورت علمی به جوانان بالغ ، آموزش داده شود و راه های صحیح و ناصحیح ارتباط را به آنان گوشزد کنند. طبیعتا می توان مضار و منافع آن ها را نیز برای آنان تشریح کرد و نسبت به عواقب سوء تصمیمات ناصحیح ، هشدار داد.
برای بررسی دقیقتر مسأله ، چند مطلب را به اطلاع می رسانم؛
الف ) مشروعیت ازدواج موقت ، امری مورد اتفاق تمامی فقیهان شیعه است و در باره ی آن توصیه های مکرر و أکیدی در روایات شیعه شده است.
عالمان اهل سنت ، تشریع چنین حکمی را در زمان رسول خدا (ص) می پذیرند ولی مدعی اند که این حکم مقطعی بوده و بعدا نسخ شده است.
عالمان شیعه ، گزارشات مربوط به نسخ شدن این حکم را معتبر نمی دانند و طبق روایات معتبره از ائمه ی اهل البیت (ع) این حکم را همیشگی دانسته اند.
ب ) در جوامعی که فرهنگ عمومی و عرف رایج ، وجود هرگونه رابطه ی دختر و پسر را قبل از ازدواج دائم ، موجب هتک حیثیت و شرافت خانوادگی می دانند و تاب تحمل برخی همراهی ها را ندارند ، مراعات اذن پدر و حفظ شرافت خانوادگی ، خصوصا از سوی دختران ، عقلا لازم است.
بی توجهی به این امر ، گاه منجر به خشونت ها و جنایت هایی شده و می شود که عقل و نقل بر لزوم پرهیز از آن تأکید می کنند.
از نظر فقهی و مبتنی بر روایات معتبره ، جواز ازدواج دختری که به سن بلوغ و رشد رسیده است ، بدون اذن پدر ، نظریه ای قویّ در بین فقیهان شیعه بوده و هست و اخیرا نیز بسیاری از فقهای شیعه بر این نظر فتوا داده اند. بنا بر این ، اذن پدر در ازدواج دختر ، وجوب کلی شرعی ندارد .
البته در موارد خاصی که اطمینان به « هتک حرمت خانواده » وجود داشته باشد ، پرهیز از موجبات آن ، عقلا و نقلا لازم است.
پ ) اگر فرهنگ حاکم بر خانواده ی دختر ، یا جامعه ای که در آن زندگی می کنند ، به گونه ای است که ارتباطات مشروع قبل از ازدواج دائم را بر می تابند ( همچون برخی مسلمانان مقیم در کشورهای غربی ) ، تفاهم دختر و پسر در قرار دادی شفاهی که مراعات منطق و اخلاق همراه با تعیین حدود مورد رضایت طرفین ، در میزان بهره مندی از یکدیگر در آن شده باشد ، برای مشروعیت رابطه ی آنان کفایت می کند. این قرار داد و توافق ، از نظر شرعی ، به نام « ازدواج موقت » نامیده می شود.
توافق یاد شده می تواند مبتنی بر « بهره مندی مطلق یا محدود جنسی » یا مبتنی بر « عدم بهره مندی جنسی شهوانی » باشد ، که در گزینه ی دوم ، صرفا به « محرمیت در تماس های جسمی عادی » و صمیمیت بیشتر در نشست ها و گفت و گو ها و رفت و آمد ها ، می انجامد. البته دختر و پسر ، می توانند بر « بهره مندی های خاص و محدود جنسی و عدم بهره مندی از همبستری » توافق کنند. یعنی تعیین کمّیت و کیفیّت قرارداد ، شرعا در اختیار هردو طرف و با توافق و رضایت آنان است.
ت ) در محیط های اجتماعی بسته تر ( که امکان رضایت خانواده ها فراهم نیست ) اگر امکان ازدواج دائم برای جوانان فراهم نباشد و امکان برطرف کردن نیاز های جنسی از طرق مشروع دیگر نیز وجود نداشته باشد ، به گونه ای که امکان ارتکاب گناه و استفاده از راههای نامشروع تقویت شود ، برخی روابط رقیق تر جنسی بین دختر و پسری که به یکدیگر احساس تمایل می کنند ( علیرغم عدم رضایت پدر یا خانواده ی دختر ) از باب « ضرورت » مشروعیت می یابد ، ولی عقلا و شرعا موظف به رعایت حداقل روابط جنسی و پرهیز از آلوده کردن حیثیّت خانوادگی خواهند بود. ( الضرورات تتقدر بقدرها ).
ث ) در شرایط فرهنگی امروز جوامعی مثل ایران ، که فضای اجتماعی آن بسته و بی توجه به طبیعت و احساسات انسانی جوانان است و فراوانی مشکلات اقتصادی ، مانع ازدواج دائم و تشکیل زندگی مشترک آنان شده است ، به پدر و مادر ها نیز توصیه می شود که از برخی سخت گیری ها بپرهیزند و به رابطه ی کنترل شده و تحت نظارت خانواده ها ، رضایت دهند تا خدای نخواسته شاهد تعدی و گناه فرزندان خویش نباشند.
این روابط سالم را می توان با عنوان « دوران نامزدی » و مبتنی بر « قرار دادی موقت » ( ازدواج موقت و مشروط به عدم بهره مندی های شهوانی خاص ) قرار داد تا فرصتی بیشتر و شناختی کاملتر از یکدیگر پیدا کنند و اگر یکدیگر را پسندیدند ، اقدام به « ازدواج دائم » کنند و اگر نپسندیدند ، نامزدی را پایان دهند.
طبیعتا دختران در این رابطه ی سالم ، باید بیشتر مراقب باشند تا گرفتار مشکلات اجتماعی ناشی از عدم مراقبت ، نشوند.
تغییر نگرش فرهنگی در این خصوص ، گرچه دشوار می نماید ولی با تدبیر و اندازه گیری صحیح ، می توان به آن رسید. بسیاری از امور اجتماعی در جوامع اسلامی ، ریشه در تعصبات و فرهنگ جاهلیت دارد و توصیه ی شریعت محمدی (ص) که مبتنی بر رحمت و گسترش محبت است ، برخلاف عادات و سنن اجتماعی آن ها است.
ج ) طبق قواعد علمی ، در ازدواج موقت یاد شده ، صرف توافق دو طرف و رضایت آنان و تعیین محدوده ی زمانی آن ( که با رضایت یکدیگر قابل تمدید است ) کفایت می کند و احتیاجی به گفتار یا رفتار خاص دیگر ( مثل آنچه در ازدواج دائم وجود دارد ) نیست. به این امر « عقد معاطاتی » گفته می شود.
چ ) بیان این هشدار را ضروری می دانم که؛ ممکن است در توافق اولیه ی دو جوان ( دختر و پسر ) قرار بر بهره مندی های حداقلی و رعایت حیثیت خانوادگی دو طرف باشد ، اما باید توجه کنند که « لذت روابط جنسی » ممکن است آنان را به بهره گیری های بیشتر بکشاند و روابط کنترل شده را از مسیر خود خارج گرداند و عملا موجب هتک حیثیت اجتماعی خانواده ها در محیط هایی مثل ایران شود.
البته نمی توان نسبت به احتمال وقوع گاه به گاه چنین پدیده ای ، بی تفاوت بود ، ولی مطمئنا نباید این دغدغه ، سبب محرومیت دائمی جوانان از امکان مشروع « ازدواج موقت » شود.
توانایی کنترل روابط جنسی در بین جوانان ، در رفتارهای رایج جامعه ی ایران و امثال آن کاملا واقعیت یافته است. اکثر قریب به اتفاق جوانانی که زمان های کوتاه یا بلند ، بین مراسم عقد شرعی و مراسم عروسی رسمی آنان فاصله انداخته است ، علیرغم مشروع بودن تمامی بهره مندی های جنسی ، خود را در این فواصل از برخی تمنیات جنسی محافظت کرده و می کنند. این مطلب گواه صادقی است که جوانان ، در اوج اشتیاق نیز می توانند به تعهدات عرفی و شرعی ، پای بند باشند. بنا بر این جای هرگونه تردید کلی در امکان پای بندی به قرار های مندرج در قرار داد ازدواج موقت ، منتفی است.
ح ) با توجه به فرهنگ « ضد شرعی » موجود در جامعه ی امروز ایران ، که ازدواج مجدد « زنان بیوه » را ناممکن ساخته و یا بشدت تقلیل داده است ، عملا بخش عمده ای از زنان جامعه ، در اوج جوانی از بهره مندی های طبیعی جنسی محروم مانده و می مانند.
اگر زنان مطلقه و یا شوهر از دست داده ( خواه دارای فرزند باشند یا نباشند ) که درصد عمده ی آنان را زن های جوان ( کمتر از 50 سال ) تشکیل می دهند ، و اکثر آنان امکان ازدواج دائم مجدد را نمی یابند ، در فرهنگ اجتماعی خود با تحقیر و تهدید و سرزنش مواجه نشوند و مبتنی بر « توصیه های شریعت محمدی » رفتار کنند و به بهره گیری از « ازدواج موقت » برای رفع نیاز طبیعی جنسی خود اقدام کنند ، نیاز جنسی گروه عمده ای از پسران در جامعه ای مثل ایران ، نیز به راحتی و از طریقی مشروع برطرف می شود و میزان جرائم جنسی ، بشدت پایین می آید.
وقتی جامعه ی اسلامی در مورد زنان بیوه ، علیرغم توصیه های مکرر و تأکید های فراوان شریعت محمدی (ص) به ازدواج مجدد ، برخلاف توصیه های شریعت رفتار می کند ، البته تغییر فرهنگ در مورد « دختران » دور از انتظار جلوه خواهد کرد ، ولی مطمئنا می توان با برنامه ریزی صحیح فرهنگی ، این مطلب را به عنوان درخواست عمومی جوانان جامعه مطرح کرد.
خ ) به گمان من ، جوانان باید خود پیشقدم شوند و با تشکیل همایش های مشترک علنی ، در محیط های علمی و یا مراکز مذهبی ، با حضور پدر و مادر ها ، این « حق طبیعی » خود را مطالبه کنند. باید در دانشگاه ها و دبیرستان ها ، نشست های علمی برپا شود و در یک کلام ، با نهضتی فراگیر و تبلیغاتی مناسب ، مسئولان جامعه را به تدوین قانون و برنامه ای مدون و علمی در این خصوص وادار کنند و زمینه ی رسیدن به حقوق خویش را فراهم کنند.
این خواسته ی طبیعی را دست کم نگیرند و با عنوان « شرم و حیاء » خود را گول نزنند. حتی اگر برخی افراد ، توان خودداری و غلبه بر احساسات و غرائز خویش را دارند ، برای احقاق حق آنانی که این توانایی را ندارند ، باید بکوشند و مطمئن باشند که خدای سبحان از این تلاش حمایت خواهد کرد.
د ) عمده ترین مخالفان این موضوع را « زنان شوهر دار » ( مادران ) تشکیل می دهند. آنان از سوء استفاده ی شوهران خود می ترسند و گمان می کنند که وجود چنین راهکاری ، سبب « بی بند و باری جنسی و عدم دلبستگی به زندگی مشترک » شده و می شود.
گفته می شود که؛ « با توجه به هزینه ی بالای ازدواج دائم در نوبت های دوم تا چهارم ، برای بسیاری از شوهران » راهکار بسیار ارزان « ازدواج موقت » ، سبب ازدواج های مکرر و بهره مندی های جنسی بیشمار شوهران می شود و عملا « کیان خانواده » را سست و یا منهدم می سازد.
در پاسخ باید گفت : همان قانونی که « ازدواج دائم مکرر » ( تا چهار نفر ) را برای مردان تجویز کرده است ، ازدواج موقت را در همان زمان تجویز کرده است. هرکس اهل سوء استفاده باشد ، در شرایط فعلی ( عدم مدیریت بر ازدواج موقت و عدم تدوین راهکاری برای رفع نیاز های جنسی جوانان ) هم سوء استفاده می کند. اگر اکثریت مردان ما از این راهکار های موجود ، سوء استفاده نمی کنند ( که نمی کنند ) ، نشانگر آن است که؛ « وجود راهکار های یادشده ، ملازم با سوء استفاده ی اکثریت نیست ». یعنی؛ ضرر وجود این راهکار ها ، حد اقلی است.
علاوه بر این که؛ کسی نمی خواهد قانون جدیدی وضع کند یا امکان اضافه ای را به شوهران سوء استفاده کننده بدهد ، بلکه سخن از « مدیریت جامعه ، برای رفع نیاز های جنسی جوانانی است که امکان ازدواج دائم ، حتی با یک نفر را ندارند ».
راهکار « ازدواج موقت » اصولا ناظر به کسانی است که هیچ راه مشروع دیگری برای « رفع نیاز های طبیعی جنسی » خود پیدا نمی کنند. کسانی که هیچ راه منطقی برای رفع نیاز های فوری جنسی آنان وجود ندارد.
حتی برخی از بزرگان شیعه ( همچون؛ مرحوم کلینی ) رسما به عدم جواز « ازدواج موقت » برای کسانی که دسترسی به همسر دائمی خود را دارند ، قائل بوده اند. در این خصوص ، چند روایت معتبره نیز موجود است که می توان بر اساس آن فتوا داد. (2).
ذ ) باید از پدر و مادر هایی که راهکار ازدواج دائم ، نیازهای فروکش کرده ی جنسی شان را بطور طبیعی برآورده می کند پرسید که؛ در هنگامه ای که « وضعیت نامطلوب فرهنگی و اقتصادی خانواده و جامعه » راه بهره مندی های طبیعی و امکان ازدواج دائم را بر جوانان بسته است ، دختران و پسران جوان و محجوبی که « دیو سرکش اشتهای جنسی » را در هنگامه ی « شور و نشاط جوانی » سال های طولانی به بند می کشند و قهرمانانه در برابر آن ایستادگی می کنند ، آیا باز هم باید « محرومیت طولانی » را تجربه کنند تا شاید دری به تخته بخورد یا دلی برای آنان بسوزد و آب « ازدواج دائم » را بر « آتش نیاز های جنسی » شان بریزد؟!!
همه ی زنان شوهر داری که مخالفت با ازدواج موقت را « از منظر نفع و ضرر خویش » تجربه کرده اند ، آیا برای یکبار « از منظر نفع و ضرر فرزندان جوان خویش » به این مطلب اندیشیده اند؟!! آیا در یک بحث صمیمی و دور از « شرم و حیای فرزند و مادری » نظر فرزند خویش را پرسیده اند؟!!
آنانی که « نیازهای جنسی خود را از طریق ازدواج دائم برطرف کرده و می کنند » و اکنون در جایگاه پدر یا مادر قرار گرفته اند ، برای فرزندانی که « درشتی اندام و سن بلوغ و برخی قرائن و شواهد دیگر ، بر اشتیاق و اشتهای جنسی شان گواهی می دهد » و خود می دانند که « تشکیل زندگی مشترک و تأمین هزینه های کمر شکن؛ مسکن و خوراک و پوشاک و تحصیل و کار » امکان منطقی « ازدواج دائم فرزندان » را شدیدا پایین آورده است ، آیا مسئولیتی در قبال « نیاز فوری جنسی فرزندان » ندارند؟!!
آیا فقط در برابر « خوراک و پوشاک و مسکن و تحصیل » فرزندان ، مسئولیت شرعی و قانونی دارند؟ آیا ارزش توجه به نیاز جنسی شدید ، کمتر از توجه به نیاز آنان به خوراک و پوشاک است؟ آیا در شریعت محمدی (ص) تفاوتی بین « حق ازدواج » و « حق پوشاک و خوراک و مسکن » گذاشته اند؟!!
آیا رویکردهای عرفی ما ، با توصیه های شریعت در این زمینه ، هماهنگ است؟!!
ر ) به گمان من ، تصمیم گیری نسل های میانسال و کهنسال ، در مورد « ضرورت ها و عدم ضرورت های مربوط به نیاز های جنسی جوانان » کاری غیر عادلانه و غیر منطقی است ، چرا که « امکان درک حقیقی کم و کیف آن نیازها » برای نسل هایی که دوران جوانی را پشت سر گذاشته اند ، به گونه ای واقعی ، وجود ندارد.
گمان می کنم که « سوء استفاده ی میانسالان ، از راهکاری که عمدتا اختصاص به جوانان دارد ( ازدواج موقت ) باردیگر جوانان را به محرومیت کشانده و می کشاند ».
در روایتی معتبره از امام صادق (ع) نقل شده است که به پرسشی از امکان ازدواج موقت با دختران باکره ، پاسخ دادند؛ آیا این راهکار جز برای آنان قرار داده شده است؟!! (3).
باید فضای « قبیح دانستن مطرح کردن نیاز های حقیقی جنسی جوانان » شکسته شود و در محیطی که اتهام « بی حیائی و بی شرمی » در کمین جوانان نباشد ، از جوانان در این مورد پرسیده شود و فرصت پاسخگویی به آنان داده شود تا نیازهای طبیعی خودرا بیان کنند. راه حل های پیشنهادی خود را ارائه کنند. نظر خواهی های محرمانه از جوانان ، در دستور کار قرار گیرد و میزان اعتماد آن ها به راهکارهای تجویزی ، آزمایش شود.
پس از آن ، باید مبتنی بر اطلاعات دقیق بدست آمده ، راه حل ها را پیدا کرده و کار تدوین قانون و برنامه را پی گرفت. تنها در این صورت ، می توان به برنامه ای حساب شده و منطقی رسید.
ز ) همه ی ما باید ارزیابی جدیدی از این مسأله را در دستور کارمان قرار دهیم و بدون از دست دادن فرصت ، بخش عمده ای از وقتمان را به « مشکلات جوانان و راه حل های منطقی آن ها » اختصاص دهیم. تلاشی عمومی برای تغییر فرهنگ اجتماعی در مسأله ی « روابط مشروع انسانی » لازم است که هریک از افراد جامعه در آن مسئولیت دارند. باید مطالعه کنیم و بفهمیم و بکار بندیم ، و از موانع موجود بر سر راه پژوهش و فهمیدن و بکاربستن مسائل منطقی ، نهراسیم. شاید اندکی از بار مشکلاتی را بکاهیم که بخش عمده ای از آن ، ناشی از بی توجهی های پیشینیان ما بوده است. مباد که آیندگان ، ما را به غفلتی متهم کنند که ما به گذشتگان نسبت می دهیم.
ژ ) در عصر حضور ائمه ی هدی (ع) نیز « نگاه منفی به پدیده ی ازدواج موقت » وجود داشته است. پیامبر خدا (ص) این راهکار را به اطلاع مسلمانان رساند. راهکاری که به اقرار بزرگان اصحاب ، در عصر پیامبر (ص) و خلیفه ی اول و سال های آغازین خلافت خلیفه ی دوم ، مورد بهره برداری مسلمانان قرار گرفته بود و با « اعلام رسمی خلیفه ی دوم » به عنوان « حکم حکومت بر ممنوعیت ازدواج موقت » مورد پذیرش مسلمانان قرار گرفت.
بنابر گزارش علی بن ابیطالب (ع) در خطبه ی « شقشقیه » در وصف روحیات و اخلاق خلیفه ی دوم ، ایشان فردی خشن و سخت گیر بود. به همین دلیل ، اصحاب پیامبر (ص) با « حکم خلیفه » که خود از بزرگان اصحاب بود ، مخالفت نکردند و دستور وی را عملا رعایت می کردند ، تا از خشم خلیفه در امان بمانند.
شاید وجه دیگر عدم مخالفت اصحاب با رویکرد خلیفه ی دوم ، حکومتی دانستن « حکم ازدواج موقت » بوده که طبیعتا در این صورت ، حق مخالفت با حکم ایشان تا زمانی که حاکم مسلمانان بوده است را نداشته اند.
اما طبق نقل شیعیان از امیر مؤمنان علی (ع) دیدگاه ایشان و ابن عباس و برخی از اصحاب پیامبر ، همچنان مبتنی بر « مشروعیت » این راهکار بوده است.
روایات متواتره و معتبره از سایر ائمه ی هدی (ع) نیز به « بقاء مشروعیت همیشگی این راهکار » دلالت می کند.
س ) در روایتی از تاریخ ، آمده است؛ « فقیه بزرگ اهل سنت ، ابوحنیفه ( رئیس مذهب حنفی ) به یکی از شاگردان امام صادق (ع) گفت : آیا تو ازدواج موقت را حلال می دانی؟ پاسخ شنید : آری. ابو حنیفه گفت : پس چه چیزی تو را مانع می شود که زنهای منسوب به خود را دستور دهی که با مردان متقاضی ازدواج موقت ، ازدواج کنند و از این راه ، در آمدی برای تو کسب کنند؟!! پاسخ شنید : خیلی از کارها است که کسی به انجام آن تمایل ندارد ، اگر چه حلال اند. (4).
معمولا در برابر کسانی که از موضوع « ازدواج موقت » ( خصوصا برای جوانان غیر متأهل ) دفاع می کنند ، این پرسش را قرار می دهند که؛ « آیا شما خود راضی می شوید که دختر یا خواهر شما با مردی ازدواج موقت کند؟ ». پاسخ این پرسش را در روایت تاریخی بالا می توان یافت ، ولی اگر « پیرو حق و حقیقت » باشیم ، باید اقرار کنیم که « علیرغم عرف جامعه ، باید این راهکار مشروع را در حق بستگان خویش نیز بپذیریم ».
بنا بر این ، اگر دختران و یا خواهران و یا سایر بستگان ما که از جنس « زن » هستند ، چنین نیازی را احساس کنند و راهی برای ازدواج دائم نداشته باشند ، با بستگان ما که از جنس « مرد » هستند و گرفتار همین شرایط هستند ، نباید هیچگونه تفاوتی در بهره گیری اختیاری از راهکار مشروع « ازدواج موقت » داشته باشند.
ش ) گفته می شود : « ازدواج موقت ، بخاطر عدم وجوب نفقه و عدم توارث و عدم قصد برای بچه دار شدن ، صرفا برای کامروایی خواهد بود و این به منزله ی توهین به شخصیت زن و پایمال شدن کرامت او است ».
در پاسخ باید گفت : هیچ زنی مجبور به « ازدواج موقت » با هیچ مردی نیست. اگر از روی اراده و اختیار و بخاطر نیاز حقیقی ، اراده کند که از راهی مشروع و منطقی ، نیاز جنسی خود را برآورده کند ، آیا باید راهکاری برای او وجود داشته باشد یا خیر؟ مگر کامروایی در حد اعتدال ، برای زنی که رعایت اخلاق و عفاف را می کند ، امری غیر منطقی و غیر معقول است؟!! آیا محروم کردن زنی که در چنین وضعیتی قرار می گیرد ، امری منطقی و مطابق با « حفظ کرامت » است؟!!
محرومیت از بهره مندی های جنسی برای بانوان و دوشیزگان فاقد امکان « ازدواج دائم » در شریعت محمدی (ص) امری منطبق با « کرامت زن » ارزیابی نمی شود ، بلکه در این شریعت به استفاده از نعمت هایی همچون؛ « سلامتی ، جوانی ، شادابی ، خصوصا در امر ازدواج و لذت های مشروع جنسی » توصیه شده و « تجرد و عزوبت و عدم بهره مندی جنسی در حد اعتدال » مورد مذمت و سرزنش قرار گرفته است.
کسانی که؛ « استفاده ی زنان از حق طبیعی بهره مندی جنسی » را در برابر « کرامت انسانی » مطرح می کنند ، گویی باور کرده اند که؛ « کرامت انسانی با بهره مندی از حق طبیعی جنسی » ناسازگار است. نباید از یاد برد که « اشتهای جنسی » همچون « اشتهای به غذا » امری طبیعی و جزء ذات انسان است و نادیده گرفتن آن ، تحت عنوان « کرامت انسانی » به شوخی بیشتر شبیه است تا حقیقت. تنها کسانی می توانند چشم بر این حقیقت و واقعیت ببندند که « فاقد چنین غریزه ای باشند » یا « باور آنان بر محروم سازی بشر از حقوق طبیعی استوار باشد » و یا « اهل افراط در برخی رویکردهای عرفانی بوده و رهبانیت را تجویز کنند ».
از سوی دیگر ، به « سرزنش های برخی افراد که با طرح نا بجای مسائل مربوط به روابط مشروع جنسی ، در پی هتک شریعت محمدی (ص) بوده و هستند ، نباید اعتنا کرد. چرا که همگان می دانند که هم این حقیقت ، بخشی از زندگی واقعی انسانی است و هم رویکردهای معتدل و غیر معتدل جنسی ( افراطی و تفریطی ) در زندگی بشر به فراوانی دیده می شود. طبیعی است که شریعت های الهی نیز باید توجه انسان را به رویکردهای معتدل جنسی جلب کنند و این امر را بدور از بی شرمی ها و بی حیایی های مجامع گرفتار بی بند و باری ، در قالبی کاملا اخلاقی و البته واقع گرایانه ، مطرح کنند ».
طبیعی است که جایگاه اصلی این مباحث ، زمان های خاصی است که هر از چندی در زندگی تک تک افراد بشر ، امکان ظهور می یابد ، یعنی؛ هنگامه ی نیاز حقیقی افراد نیازمند ، و نه انسان هایی که همه گونه کامروایی را انجام داده و خسته از گذر ایام ، نه نیازی به این توصیه ها دارند و نه درک واقعی از آن نیازهای طبیعی را تجربه می کنند ، که طبیعت بسیاری از افراد کهنسال ، اقتضای چنین مطالبی را ندارد.
برخی نیز در پی هجو کردن این و آن ، به هنگامه ی مباحث فلسفی و کلامی ، ناگاه سر از توصیه های شریعت به افرادی که در مخمصه های جنسی گرفتار آمده اند در می آورند و گمان می کنند که با مطرح کردن نابجای مباحث ، می توانند « فضایی مسموم » فراهم کنند تا کام پیروان حقیقت را تلخ کنند و شریعت و پیروان آن را متهم به « شهوترانی » کنند.
ص ) اکنون در جوامعی چون ایران ، آمارهای تأسف آوری از « طلاق ، سقط جنین ، روابط نامشروع ، تجاوز به عنف ، ازدواج های تحمیلی ، افسردگی های ناشی از عدم امکان تشکیل زندگی جدید برای بیوه زنان و زنان مطلقه ، بچه های طلاق و. . . » وجود دارد که شدیدا کام جامعه را تلخ می کند.
اکثر ازدواج ها ، بدون شناخت کافی همسران از یکدیگر ، شکل می گیرند و بسیاری از زنان و مردان ، در ماههای اولیه ی زندگی به عدم تفاهم و توافق با یکدیگر پی می برند. گروه زیادی از آنان ، پس از چندی تحمل یکدیگر ، به جدایی می رسند و گروه بیشتری با کراهت و رودربایستی ، زندگی خود را ادامه می دهند.
بسیاری از این زندگی های باقی مانده و ظاهرا استوار ، فاقد روابط محبت آمیز و بسیار سست و کسالت آور ، پی گرفته می شود و هردو طرف ماجرا ، مأیوسانه خود را در چاهی فرض می کنند که توان برون رفتن از آن را ندارند. آنان « جرأت اقدام به طلاق » را نداشته اند و گرنه ، زندگی آنان در شرائطی همچون جدایی و طلاق است. نه مهر و محبتی در چنین زندگی هایی دیده می شود و نه شور و نشاط و امیدی.
بسیاری از زندگی ها را نیز می توان یافت که مبتنی بر شناخت کافی و تفاهم حقیقی ، آغاز شده و پیگیری می شود.
برخلاف ظاهر مستحکم بسیاری از خانواده ها در ایران و امثال آن ، سستی بنیان آن ها از پشت تمامی پرده هایی که حقیقت را پوشانده اند ، نمایان است.
نباید گمان کرد که « ازدواج موقت » یا قانون « تعدد زوجات » ضرورتا سبب سستی « نهاد خانواده » شده و می شود. عامل اصلی سستی بنیان خانواده ، چیزی جز « بی توجهی به چگونگی انتخاب همسر و عدم شناخت روحیات و میزان پایبندی یا عدم پایبندی به تعهدات و قراردادهای اخلاقی و اجتماعی » از سوی دو طرف قضیه نیست.
ما بیهوده فکر می کنیم که؛ « اگر این قوانین نبودند ، خانواده از بنیانی مستحکم برخوردار می شد ». نگاهی به جوامع غیر مسلمان ( که چنین قوانینی ندارند ) بخوبی نشان می دهد که نه تنها بنیان خانواده در آن مجامع مستحکم تر نیست که رویکرد « تجرد و عدم تشکیل خانواده » در آن جوامع رواج بیشتری دارد. پس گناه سستی بنیان خانواده را نمی توان به حساب این قوانین گذاشت.
البته نمی توان از برخی راهکارهای مثبت در جوامع غیر اسلامی ، یاد نکرد. تردیدی نیست که روابط قبل از ازدواج در آن مجامع ( اگر همراه با مراعات الزامات شرعی باشد ) می تواند در شناخت بهتر و دقیقتر دو طرف ، مؤثر باشد. اگر آن جنبه ی مثبت را در کنار « توصیه های مؤکد شریعت به زندگی مشترک دائمی و پای بندی به الزامات آن ، پس از شناخت کفو و همسر » قرار دهیم و زندگی دائمی خود را بر آن اساس مبتنی کنیم ، مطمئنا زندگی مستحکم تر و با محبت ، شیرین و با نشاط و سالمتری را تجربه خواهیم کرد.
ض ) به یاد آوریم که مردان جوان مسلمان در عصر حضور پیامبر خدا (ص) و ائمه ی هدی (ع) علاوه بر امکان ازدواج دائم ، امکان بهره مندی جنسی از زنان برده ( خواه ملک خود آنان یا تعارفاتی که از سوی سایر مالکان به آنان می شد ) را نیز داشتند.
رفتار مسلمانا آن زمان با زنان برده ( خواه مسلمان یا غیر مسلمان ) همچون رفتار جوامع امروزین بشر با روسپیان بود و گاه زنان برده را وادار به روسپیگری می کردند.
باید پذیرفت که جوانان مسلمان امروز ، محرومیت های بسیار شدیدی را نسبت به پیشینیان تحمل می کنند و از این جهت ، شایسته ی اعتماد و تشویق و پاداش بیشتر دنیوی و اخروی اند.
ط ) مطمئنا این راهکار مشروع ، مثل راهکار ازدواج دائم ، مشکلاتی را برای برخی زنان و مردان بوجود می آورد و برای بسیاری نیز منافع آشکاری دارد.
با توجه به ضرورت آموزش و دادن آگاهی های لازم و کافی در خصوص ازدواج موقت و حدود آن به جوانان و خانواده ها ، ضرورت مدیریت اجتماعی در خصوص بهره گیری از ازدواج موقت ، زمینه سازی های فرهنگی توسط رسانه ها ، تصویب قوانین شفاف و. . . می توان بر منافع غیر قابل تردید آن افزود و زیان های آن را شدیدا کاهش داد.
اصولا تمامی قوانین اجتماعی ، در کنار منافع خود ، زیان هایی نیز دارند. عقل و منطق حکم می کند که؛ « چیزی که منافع آن بیش از زیان هایش باشد را باید پذیرفت و اگر زیان آن بر منافعش فزونی داشت ، باید آن را رها کرد ».
داروهایی که برای درمان بیماری ها تجویز می شوند نیز برخی عوارض سوء را به همراه دارند ، ولی هیچ صاحب خردی از تجویز آن ها ، نتجه نمی گیرد که داروساز درپی بیمارکردن جامعه بوده است. باید دارو را طبق دستور پزشک مصرف کرد ، تا نتیجه ی نیکویی حاصل گردد.
این داروی اجتماعی ( ازدواج موقت برای جوانان غیر متأهل ) نیز علیرغم برخی عوارض جانبی ، مطمئنا آرامش روانی جوانان و جامعه را تأمین می کند ، مشروط بر آنکه از نسخه ی تجویزی شریعت محمدی (ص) تجاوز نشود و تمامی احکام و ابعاد شریعت در این خصوص ، همچون توصیه ی پزشکی حاذق ، مورد توجه جدی قرار گیرد.
ظ ) اساسا در شرائطی که جوانان بسیاری از خانواده های فقیر یا متوسط ضعیف ، امکان یافتن کار و داشتن درآمد کافی برای تشکیل زندگی مشترک دائمی را پیدا نمی کنند ، راهکار ازدواج موقت ، می تواند حداقل امکان رفع نیازهای طبیعی جنسی را برای آنان فراهم آورد.
این نگاه در شریعت محمدی (ص) را یکی از شاگردان معروف و دانشمند امام صادق (ع) و امام کاظم (ع) یعنی « هشام بن حکم » آشکارا بیان می کند ( و شاید متن بیان او ، عین سخنان یکی از دو امام باشد ).
در این نقل ، تصریح می کند که؛ « اگر راهکارهای رفع نیاز جنسی برای فقیر و غنی وجود نمی داشت ، امکان جاری کردن حد زنا بر افراد متخلف فقیر ، وجود نمی داشت » (5).
حال باید پرسید؛ « آیا با وجود اعتراف همگان و حتی مسئولان اجتماعی به مسدود بودن راه های رفع نیاز جنسی برای جوانان امروز ، می توان نسبت به خطاها و لغزش های جوانان سخت گیری کرده و آنان را مجازات کرد؟!! ».
می بینیم که « نظم اجتماعی » در احکام اسلامی کاملا لحاظ شده است و « کیفر روابط ناسالم جنسی » را در جایی که « راهکاری مشروع » برای آنان در نظر گرفته ، تجویز کرده است. ولی مسلمانان « راه مشروع بهره مندی را مسدود کرده اند » و از جوانان می خواهند که « از روابط ناسالم پرهیز کنند و گرنه کیفر می بینند ». این رویکرد برخلاف رویکرد شریعت محمدی (ص) است. در اجرای توصیه ها و احکام شرعی در یک موضوع ، نباید گزینشی عمل کرد ، وگرنه از « نسخه ی شریعت » فاصله گرفته و « رفتارها و مطلوبات خود » را به نام شریعت ، اجراء می کنیم. تردیدی نیست که هیچکس ملزم به پذیرش مطلوبات نامشروع ما نیست.
بی نظمی های موجود در « روابط انسانی » و « بهره مندی از حقوق جنسی » ناشی از نگاه های خودخواهانه ی افراد به این قضایا است. اگر همه تصمیم بگیرند که حقوق انسانی و طبیعی دیگران را برسمیت شناخته و درپی « محروم ساختن دیگران از حقوق شان » نباشند ، نظم و آرامش روانی و اجتماعی جامعه به گونه ای تأمین خواهد شد که کمترین خسارت و بیشترین منفعت را برای همه فراهم خواهد ساخت.
به هرحال ، صحنه ی اجتماع ، صحنه ی تعارض حقوق افراد است و « مدیریت صحیح » اقتضاء می کند که با کمترین محرومیت ها و خسارت ها ، از حد اکثر حقوق افراد پاسداری شود. این مطلب را باید آویزه ی گوش جانمان کنیم که؛ « نمی توان اجتماعی زیست و هیچ بهایی برای آن نپرداخت. باید از برخی حقوق فردی خود ، به نفع برخی حقوق مهمتر خود یا دیگران ، چشم پوشی کنیم تا همزیستی مسالمت آمیز و آرام و دلنشینی را تجربه کنیم ».
در برخی روایات نیز آمده است که؛ « هیچ نعمتی به دست نمی آید مگر آنکه نعمت دیگری از دست می رود » ( لن تنال نعمة الا بزوال اخری ). ازدواج موقت ، که برای جوانان یک نعمت است ، مطمئنا برخی نعمت های دیگر را از آنان خواهد گرفت. پس هرگاه در مقام معادله ، این نعمت اهمیت بیشتری برای آنان یافت ، معقول و منطقی است که برخی نعمت های کم اهمیت تر را نادیده بگیرند و اگر سایر نعمت ها با اهمیت تر از نعمت ازدواج موقت باشند ، طبیعتا باید این موضوع را نادیده بگیرند.
امیدوارم روزی برسدکه امکان ازدواج دائم ، برای همه ی جوانان و نیازمندان به ازدواج ، فراهم گردد و زندگی ها ، پر از محبت و شادی و نشاط گردد و بنیان خانواده محکم و استوارتر از پیش شود.
احمد قابل 17 خرداد 1386 فریمان
_______________________________
پاورقی ها؛
-
عدة من أصحابنا ، عن سهل بن زیاد ، عن محمد بن الحسن بن شمون قال : کتب أبو الحسن - علیه السلام - إلی بعض موالیه لا تلحوا علی المتعة ، إنما علیکم إقامة السنة ، فلا تشتغلوا بها عن فرشکم و حرائرکم ، فیکفرن و یتبرین و یدعین علی الامر بذلک و یلعنونا. کافی 5 / 453.
- علی بن إبراهیم ، عن أبیه ، عن ابن أبی عمیر ، عن علی بن یقطین قال : سألت أبا الحسن موسی - علیه السلام - عن المتعة فقال : و ما أنت و ذاک فقد أغناک الله عنها ، قلت : إنما أردت أن أعلمها ، فقال : هی فی کتاب علی - علیه السلام - ، فقلت : نزیدها و تزداد؟ فقال : و هل یطیبه إلا ذاک. الکافی 5 /452.
علی بن إبراهیم ، عن المختار بن محمد المختار ، و محمد بن الحسن ، عن عبد الله ابن الحسن العلوی جمیعا ، عن الفتح بن یزید قال : سألت أبا الحسن - علیه السلام - عن المتعة فقال : هی حلال مباح مطلق لمن لم یغنه الله بالتزویج فلیستعفف بالمتعة فإن استغنی عنها بالتزویج فهی مباح له إذا غاب عنها. الکافی 5 /452 و 453. - و روی علی بن أسباط ، عن محمد بن عذافر ، عمن ذکره عن أبی عبد الله علیه السلام قال : \" سألته عن التمتع بالابکار ، قال : هل جعل ذلک إلا لهن؟! فلیستترن منه و لیستعففن \". من لا یحضره الفقیه 3 / 464.
- سأل أبو حنیفة ، أبا جعفر محمد بن النعمان صاحب الطاق فقال له : یا أبا جعفر ما تقول فی المتعة أتزعم أنها حلال؟ قال : نعم ، قال : فما یمنعک أن تأمر نساءک أن یستمتعن ویکتسبن علیک ، فقال له أبو جعفر : لیس کل الصناعات یرغب فیها وإن کانت حلالا و للناس أقدار و مراتب یرفعون أقدارهم و لکن ما تقول یا أبا حنیفة فی النبیذ أتزعم أنه حلال؟ فقال : نعم ، قال : فما یمنعک أن تقعد نساءک فی الحوانیت نباذات فیکتسبن علیک؟ فقال أبو حنیفة : واحدة بواحدة و سهمک أنفذ ثم قال له : یا أبا جعفر إن الآیة التی فی سأل سائل تنطق بتحریم المتعة والروایة عن النبی - صلی الله علیه وآله - قد جاءت بنسخها ، فقال له أبو جعفر : یا أبا حنیفة إن سورة سأل سائل مکیة و آیة المتعة مدنیة و روایتک شاذة ردیة ، فقال له أبو حنیفة : و آیة المیراث أیضا تنطق بنسخ المتعة ، فقال أبو جعفر : قد ثبت النکاح بغیر میراث ، قال أبو حنیفة : من أین قلت ذاک؟ فقال أبو جعفر : لو أن رجلا من المسلمین تزوج امرأة من أهل الکتاب ثم توفی عنها ما تقول فیها؟ قال : لا ترث منه ، قال : فقد ثبت النکاح بغیر میراث ثم افترقا. الکافی 5 / 450.
-
علی بن إبراهیم ، عن محمد بن عیسی ، عن یونس ، عن هشام بن الحکم قال : إن الله تعالی أحل الفرج لعلل مقدرة العباد فی القوة علی المهر و القدرة علی الامساک. . . فأحل الله الفرج لأهل القوة علی قدر قوتهم علی إعطاء المهر و القدرة علی الامساک ، أربعة لمن قدر علی ذلک و لمن دونه بثلاث و اثنتین و واحدة و من لم یقدر علی واحدة تزوج ملک الیمین و إذا لم یقدر علی إمساکها ولم یقدر علی تزویج الحرة و لا علی شراء المملوکة فقد أحل الله تزویج المتعة بأیسر ما یقدر علیه من المهر و لا لزوم نفقة. . . فعند ذلک وضع علیهم الحدود من الضرب و الرجم و اللعان و الفرقة و لو لم یغن الله کل فرقة منهم بما جعل لهم السبیل إلی وجوه الحلال لما وضع علیهم حدا من هذه الحدود. . . الکافی 5 / 363.
|||||||||||||||||||||||||| مقاله دوم ||||||||||||||||||||||||||
پاسخ به چند پرسش اساسی در باره ی « ازدواج موقت »
سرکار خانم. . . ، سلام بر شما.
با احترام و عذرخواهی به مناسبت تأخیر در پاسخ به پرسش های شما ، لطفا متن پرسش های 16 گانه ی خود و پاسخ آن را مطالعه کنید؛
-
متعه در چه جامعه ای حلال اعلام شد ٬ و در چه شرایطی تجویز گشت؟
درجامعه ی اسلامی زمان حضور پیامبر خدا (ص) و در شرایطی که برخی مردان دور از دیار خود بوده و به همسران خود و زنان برده ای که مالک آنان بودند ، دسترسی نداشتند. -
ویژگی جامعه پیامبر در مورد زنان چگونه بود؟ آیا باکرگی دختر ارزش محسوب می شد ٬ یا اینکه زن فقط به پاکدامنی و نجابت شهرت داشت کفایت می کرد ٬ به دیگر سخن ٬ آیا زنان جوانی که به پاکدامنی شهره بودند ولی باکره نبودند ٬ می توانستند به راحتی ازدواج کنند یا خیر؟
الف ) باکرگی دختر ارزش اجتماعی خاص خود را داشت.
ب ) پاکدامنی و نجابت زن ، در اکثر موارد کفایت می کرد و آنان به راحتی می توانستند ازدواج کنند. -
چند همسری در عرف عرب قرن ۶ میلادی چه چهره ای داشت؟ آیا اصولا زنان از چند همسر داشتن مردانشان ناراحت بودند یا اینکه اصولا مسئله ای با این موضوع نداشتند؟
در تمامی جوامع بشری گذشته و حال که فرهنگ چند همسری رایج بوده و هست ، حساسیت های خاص هریک از همسران نسبت به دیگر همسران شوهر خویش وجود داشته است. حتی همسران پیامبر خدا (ص) هم به یکدیگر حسادت می ورزیده و گاه پیامبر را به عدم رعایت عدالت ، متهم می کردند ، هرچند با توضیحات رسول خدا از التهاب آنان کاسته می شد و آرامش برقرار می گردید.
البته شدت حساسیت نسبت به این موضوع ( و هر موضوع حساسیت بر انگیز دیگر ) با توجه به عمومیت و رواج اینگونه روابط و مناسبات ، تقلیل می یافت و با شرایط فعلی جوامع مدرن و یا در حال گذار ، مثل ایران ، قابل مقایسه نبوده و نیست. در زمان ما حساسیت ها و نگرانی های زنان ، به مراتب شدید تر از دوران حضور پیامبر خدا (ص) است. -
چرا خداوند در سوره ی نور رعایت عفاف و پاکدامنی را برای آنان که فرصت ازدواج دائم ندارند تجویز می کند و چرا خداوند نفرموده است ٬ آنها که فرصت ازدواج دائم ندارند از زنان بیوه و مطلقه به صورت متعه کام گیرند تا فرصت ازدواج برایشان به وجود آید؟
خداوند به آنانی که امکان ازدواج دائم را نداشتند و ندارند ، توصیه به « عفاف و پاک دامنی » کرده است ، یعنی آنان را از رویکردهای خلاف اخلاق و مخالف طبیعت ( که مخالف شریعت هم هستند ) منع کرده است.
آیا دلیل عقلی محکم یا نقل معتبری از صاحب شریعت وجود دارد تا نشان دهد که « رویکرد ازدواج موقت » خلاف عقل و یا خلاف شرع است ( به گونه ای که همه یا اکثریت عقلاء یا متشرعان آن را پذیرفته باشند ) و یا ثابت کند که این رویکرد ، از نوع رویکردهای « خلاف عفاف و پاک دامنی » است؟!
به گمان من ، منظور خدای سبحان این است که سراغ « زنا یا لواط و یا افراط در خود ارضائی » نروید ، چرا که این رویکردها بر خلاف « عفاف و پاک دامنی » و مخالف طبیعت و اخلاق انسانی است.
اگر در این آیه به صورت خاص ، سخنی از « متعه » نیامده است و از عنوان کلی « عفاف » بهره گرفته است ، در آیه ی دیگر ( النساء : 24 / فما استمتعتم به منهن فآتوهن أجورهن فریضة ولا جناح علیکم فیما تراضیتم به من بعد الفریضة ) به این رویکرد پرداخته است تا ثابت شود که یکی از موارد عفاف و یا منجر به عفاف ، رویکرد « ازدواج موقت » است.
در روایتی از امام موسی بن جعفر (ع) در مورد ازدواج موقت آمده است؛ « هی حلال مباح مطلق لمن لم یغنه الله بالتزویج فلیستعفف بالمتعة = این مطلب مباح و آزاد است برای کسی که خداوند او را با ازدواج دائم از ازدواج موقت بی نیاز نکرده است ، چنین کسی می تواند عفاف ورزد به وسیله ی بهره بردن از ازدواج موقت # کافی 5 /452 و 453 ). پس با برداشت امام کاظم (ع) ازدواج موقت یکی از مصادیق عفاف است که خدای سبحان در سوره ی نور به آن فراخوانده است.
به یاد آوریم که هیچ دانشمند و حکیمی را نمی توان یافت که در مواجهه ی عمومی ، با یک جمله و یا یک متن مختصر ، تمامی نظریات و مطالب ارزشمند خود را بیان کند ، که مختصر گویی برای مخاطبان عمومی ، بر خلاف حکمت است. بنابر این ، خدای علیم و حکیم نیز در صدد بیان تمام مطلوبات خویش در یک آیه و یا یک سوره نبوده و نیست و باید تمامی قرآن را برای پیدا کردن مطلوبات خدا ، جست و جو کرد و به حقایق آشکار آن ملتزم شد. -
ویژگی جامعه امروز ایران چگونه است؟ آیا \"باکرگی\" دختر امری مهم در انتخاب شدنش توسط مردان دارد یا امری فرعی و حاشیه ایست؟
در رویکرد عرفی جامعه ی ایران ، موضوع « بکارت دختر » امری مهم و حیثیتی است ولی ازدواج با غیر باکره ( در شرایط ظاهری برابر ) حتی اگر از نظر نجابت و ایمان ، بر باکره برتری داشته باشد ، با رویکردی منفی مواجه می شود.
این رویکرد عرفی ، از نظر شریعت محمدی (ص) دارای دو سویه ی؛ مثبت و منفی است. یعنی؛ از نظر شریعت ، ازدواج با باکره ، در شرایط برابر از نظر ظاهری و باطنی ، توصیه شده است و امری مثبت تلقی می شود ولی « ازدواج با غیر باکره ای که دارای نجابت و ایمان باشد ، ارزشمند تر از ازدواج با باکره ای است که از نظر نجابت و یا ایمان ، در سطحی پایین تر است » ( ).
بنا بر این و به گمان من ، باید بین رویکرد شریعت با رویکرد عرفی ( متشرعان ) تفاوت بگذاریم. یعنی گرفتاری های اجتماعی و رویکرد های ناعادلانه ی عرفی را نباید و نمی توان به حساب شریعت گذاشت و یا « این آثار منفی عملکرد و رویکرد عرف » را مانعی برای ارائه ی « راهکار شرعی » دانست. -
اگر هدف حل مشکلات جنسی جوانان است ، آیا جوانان فقط پسران هستند و دختران در این مورد هم مثل بقیه موارد در جامعه به حساب نمی آیند؟! و اگر مشکل دختران نیز است ، با توجه به جواب سوال 5 ، دختر چه باید بکند؟! شما خود در مقاله تان اذعان کرده اید که فرقی بین دختر و پسر نیست ولی جامعه چگونه نگاه می کند ، قدری دورنگرباشیم ! و البته لطفا آن روایت امام صادق را ارجاع ندهید که،بسیاری از چیزها را ممکن است شما نپسندید ولی خدا می پسندد. پس چون جامعه برای دختران نمی پسندد ، دختران هرچه بیشتر محرومیت بکشند؟!
همانطور که درمتن پرسش آورده اید ، من در متن مقاله ام اذعان کرده ام که؛ « از نظر شریعت محمدی (ص) هیچ تفاوتی بین دختر و پسر ، در بهره گیری از امکان ازدواج موقت نیست ».
مشکل موجود در مورد دختران در جوامع اسلامی ( مثل ایران ) مشکلی ناشی از « قانون شرع در مورد ازدواج موقت » نیست بلکه ناشی از « رویکرد عرفی » است ، که در برخی موارد ، برخلاف رویکرد شریعت است.
من در متن همان مقاله ، بارها تاکید کرده ام که؛ « کارشناسان مسائل اجتماعی و متخصصان جامعه شناسی و روان شناسی و حقوق و فقه ، باید در کنار هم بنشینند و نسبت به حل مشکل « تعارض پدید آمده بین رویکرد شریعت با رویکرد عرف » راهکارهای مناسب را پیدا کنند.
عمده ترین دغدغه ی من در مقاله ی منتشر شده در روزنامه ی « هم میهن » تعارض شدید موجود بین « رویکردهای شریعت و عرف ، در مورد دختران » بود ، چرا که نگاه مرد سالارانه ی موجود در فرهنگ رایج اسلامی و ایرانی ، پذیرش رویکرد شریعت در مورد پسران را آسان تر جلوه می دهد.
می بینید که؛ « واقعیت جامعه ی ایران و فرهنگ حاکم بر آن ، محرومیت دختران را درپی داشته و دارد » و البته راهکار ازدواج موقت در شریعت محمدی (ص) با این واقعیت ناسازگار است و ان را تآیید نمی کند.
اگر توصیه کرده ام که؛ « در جوامعی که فرهنگ عمومی و عرف رایج ، وجود هرگونه رابطه ی دختر و پسر را قبل از ازدواج دائم ، موجب هتک حیثیت و شرافت خانوادگی می دانند و تاب تحمل برخی همراهی ها را ندارند ، مراعات اذن پدر و حفظ شرافت خانوادگی ، خصوصا از سوی دختران ، عقلا لازم است. بی توجهی به این امر ، گاه منجر به خشونت ها و جنایت هایی شده و می شود که عقل و نقل بر لزوم پرهیز از آن تأکید می کنند » به این نکات هم اشاره کرده ام که؛
الف ) در محیط های اجتماعی بسته تر ( که امکان رضایت خانواده ها فراهم نیست ) اگر امکان ازدواج دائم برای جوانان فراهم نباشد و امکان برطرف کردن نیاز های جنسی از طرق مشروع دیگر نیز وجود نداشته باشد ، به گونه ای که امکان ارتکاب گناه و استفاده از راههای نامشروع تقویت شود ، برخی روابط رقیق تر جنسی بین دختر و پسری که به یکدیگر احساس تمایل می کنند ( علیرغم عدم رضایت پدر یا خانواده ی دختر ) از باب « ضرورت » مشروعیت می یابد. . . ( برای دیدن تمام متن ، به مقاله ی یادشده مراجعه شود ).
ب ) در شرایط فرهنگی امروز جوامعی مثل ایران ، که فضای اجتماعی آن بسته و بی توجه به طبیعت و احساسات انسانی جوانان است و فراوانی مشکلات اقتصادی ، مانع ازدواج دائم و تشکیل زندگی مشترک آنان شده است ، به پدر و مادر ها نیز توصیه می شود که از برخی سخت گیری ها بپرهیزند و به رابطه ی کنترل شده و تحت نظارت خانواده ها ، رضایت دهند تا خدای نخواسته شاهد تعدی و گناه فرزندان خویش نباشند. . . طبیعتا دختران در این رابطه ی سالم ، باید بیشتر مراقب باشند تا گرفتار مشکلات اجتماعی ناشی از عدم مراقبت ، نشوند.
پ ) تغییر نگرش فرهنگی در این خصوص ، گرچه دشوار می نماید ولی با تدبیر و اندازه گیری صحیح ، می توان به آن رسید. بسیاری از امور اجتماعی در جوامع اسلامی ، ریشه در تعصبات و فرهنگ جاهلیت دارد و توصیه ی شریعت محمدی (ص) که مبتنی بر رحمت و گسترش محبت است ، برخلاف عادات و سنن اجتماعی آن ها است.
ت ) با توجه به فرهنگ « ضد شرعی » موجود در جامعه ی امروز ایران. . . در مورد زنان بیوه ، علیرغم توصیه های مکرر و تأکید های فراوان شریعت محمدی (ص) به ازدواج مجدد ، برخلاف توصیه های شریعت رفتار می کند ، البته تغییر فرهنگ در مورد [ ازدواج موقت ] « دختران » دور از انتظار جلوه خواهد کرد ، ولی مطمئنا می توان با برنامه ریزی صحیح فرهنگی ، این مطلب را به عنوان درخواست عمومی جوانان جامعه مطرح کرد.
ث ) به گمان من ، جوانان باید خود پیشقدم شوند و با تشکیل همایش های مشترک علنی ، در محیط های علمی و یا مراکز مذهبی ، با حضور پدر و مادر ها ، این « حق طبیعی » خود را مطالبه کنند. باید در دانشگاه ها و دبیرستان ها ، نشست های علمی برپا شود و در یک کلام ، با نهضتی فراگیر و تبلیغاتی مناسب ، مسئولان جامعه را به تدوین قانون و برنامه ای مدون و علمی در این خصوص وادار کنند و زمینه ی رسیدن به حقوق خویش را فراهم کنند. . .
ج ) باید از پدر و مادر هایی که راهکار ازدواج دائم ، نیازهای فروکش کرده ی جنسی شان را بطور طبیعی برآورده می کند پرسید که؛ در هنگامه ای که « وضعیت نامطلوب فرهنگی و اقتصادی خانواده و جامعه » راه بهره مندی های طبیعی و امکان ازدواج دائم را بر جوانان بسته است ، دختران و پسران جوان و محجوبی که « دیو سرکش اشتهای جنسی » را در هنگامه ی « شور و نشاط جوانی » سال های طولانی به بند می کشند و قهرمانانه در برابر آن ایستادگی می کنند ، آیا باز هم باید « محرومیت طولانی » را تجربه کنند تا شاید دری به تخته بخورد یا دلی برای آنان بسوزد و آب « ازدواج دائم » را بر « آتش نیاز های جنسی » شان بریزد؟!!
همه ی زنان شوهر داری که مخالفت با ازدواج موقت را « از منظر نفع و ضرر خویش » تجربه کرده اند ، آیا برای یکبار « از منظر نفع و ضرر فرزندان جوان خویش » به این مطلب اندیشیده اند؟!! آیا در یک بحث صمیمی و دور از « شرم و حیای فرزند و مادری » نظر فرزند خویش را پرسیده اند؟!!
آنانی که « نیازهای جنسی خود را از طریق ازدواج دائم برطرف کرده و می کنند » و اکنون در جایگاه پدر یا مادر قرار گرفته اند ، برای فرزندانی که « درشتی اندام و سن بلوغ و برخی قرائن و شواهد دیگر ، بر اشتیاق و اشتهای جنسی شان گواهی می دهد » و خود می دانند که « تشکیل زندگی مشترک و تأمین هزینه های کمر شکن؛ مسکن و خوراک و پوشاک و تحصیل و کار » امکان منطقی « ازدواج دائم فرزندان » را شدیدا پایین آورده است ، آیا مسئولیتی در قبال « نیاز فوری جنسی فرزندان » ندارند؟!!
آیا فقط در برابر « خوراک و پوشاک و مسکن و تحصیل » فرزندان ، مسئولیت شرعی و قانونی دارند؟ آیا ارزش توجه به نیاز جنسی شدید ، کمتر از توجه به نیاز آنان به خوراک و پوشاک است؟ آیا در شریعت محمدی (ص) تفاوتی بین « حق ازدواج » و « حق پوشاک و خوراک و مسکن » گذاشته اند؟!!
آیا رویکردهای عرفی ما ، با توصیه های شریعت در این زمینه ، هماهنگ است؟!!
چ ) به گمان من ، تصمیم گیری نسل های میانسال و کهنسال ، در مورد « ضرورت ها و عدم ضرورت های مربوط به نیاز های جنسی جوانان » کاری غیر عادلانه و غیر منطقی است ، چرا که « امکان درک حقیقی کم و کیف آن نیازها » برای نسل هایی که دوران جوانی را پشت سر گذاشته اند ، به گونه ای واقعی ، وجود ندارد.
گمان می کنم که « سوء استفاده ی میانسالان ، از راهکاری که عمدتا اختصاص به جوانان دارد ( ازدواج موقت ) باردیگر جوانان را به محرومیت کشانده و می کشاند ».
در روایتی معتبره از امام صادق (ع) نقل شده است که به پرسشی از امکان ازدواج موقت با دختران باکره ، پاسخ دادند؛ آیا این راهکار جز برای آنان قرار داده شده است؟!!. . . -
فرض کنید در جامعه ، متعه رواج پیدا کرد ، ولی همچنان ، دوشیزگی دختر اهمیت داشت. آیا به عواقب این کار فکر کرده اید؟ جامعه ما در آن زمان با پسرانی مواجه است که از سن 20 سالگی تا 29 سالگی ( متوسط سن ازدواج پسران درحال حاضر و نه در آن زمان) با زنان مختلف \" متعه\" کرده اند. و پس از کسب تمام لذت ها ، به سراغ دختران \"دست ناخورده\" خواهند آمد ، آیا دختر در اینجا احساس حقارت نخواهد کرد. دختری که مجبور است ، همسر پسری شود که بارها و بارها ، و با زنان مختلف همبستر یوده است !! پسر را در نظر آرید ، پسری که در این سالها به نیازهای جنسی اش توسط زنان مطلقه ، بیوه و یائسه ، رفع شده است. با توجه به شرایط سخت ازدواج دائم ( چون ترویج ازدواج موقت پاک کردن صورت مسئله های دیگر است ) ، آیا رغبتی به ازدواج دائم خواهد داشت؟ این خود سن ازدواج پسر و به تبع آن سن ازدواج دختر را بالاتر نخواهد برد؟! پسری که تنوع طلبی جنسی را تجربه کرده است ، آیا پای بند به یک نفر خواهد بود؟! و این عدم پای بندی ، آیا خود زمینه ساز مشکلات حادتر بعدی نخواهد بود؟ آیا تمام اینها ظلم به دختران نیست؟!
الف ) استفاده ی دختران از راهکار « ازدواج موقت » لزوما مرادف با « ازدست دادن بکارت » نیست. درمتن مقاله ی یادشده به این نکته پرداخته ام که دختران می توانند با پسران شرط کنند که استفاده ی جنسی آنان محدود به « عدم زناشویی » باشد. بنابر این ، می توانند مثل دوران نامزدی و یا انتظار تشکیل آغاز زندگی مشترک ، علیرغم عقد شرعی و رسمی ( که گاه به یکی دو سال می رسد ) از زناشویی پرهیز کنند و از سایر بهره مندی های جنسی بهره ببرند.
ب ) فرض کنید که در جامعه ای ملتزم به قوانین شریعت و فرهنگ خاص آن ( و نه مثل ایران امروزی ) رویکرد « ازدواج موقت » رواج پیدا کرد ، اگر همچنان دخترانی باشند که خود را در برابر نیازهای طبیعی جنسی محافظت کنند و از این امکان طبیعی و شرعی استفاده نکنند ، به هر حال ( از منظر مردان و پسران ) دارای مزیت و فضیلت نسبی « باکره بودن » خواهند بود که امکان انتخاب خویش را در شرایط برابر با سایر دختران ، افزایش داده اند. البته این مزیت ، چندان دارای اهمیت نخواهد بود که همه ی شرایط و مزایای دیگر را از یادها ببرد و یا آن ها را از ارزش تهی کند.
پ ) دخترانی که خود را حفظ کرده اند و هیچ گونه رابطه ی جنسی قبل از « ازدواج دائم » نداشته اند ، اگر سایر مزایای وجودی آنان با دیگر افراد برابر باشد ، می توانند از میان خواستگاران بیشتری نسبت به دیگران ، همسر خود را بر گزینند ، چرا که خواستگاران بیشتری خواهند داشت.
ت ) تصور شما نسبت به روابط پیش از ازدواج در جوامع غیر اسلامی و خصوصا غربی چیست؟ آیا تمامی آن روابط را غیر اخلاقی و نامشروع ارزیابی می کنید؟!
تردیدی نیست که در عرف همان جوامع نیز بین « روسپیان » که از روابط جنسی به عنوان « کسب و کار » بهره می گیرند با « زوج هایی که روابط مستمر انسانی قبل از ازدواج دائم دارند » تفاوت آشکاری می گذارند و هرگز این دو رویکرد را « یکسان » فرض نمی کنند.
به گمان من ، دیدگاه شریعت محمدی (ص) این است که؛ تمامی روابط تعریف شده ی انسانی که مبتنی بر اخلاق و منطق باشند ، مشروع اند ، مگر آنکه در متون اولیه ی شریعت ، نهی صریح و معتبری در مورد آن رسیده باشد.
ث ) تنوع طلبی جنسی ، امری است که از نظر احکام شریعت ، حرام نیست. زن و مرد در تنوع طلبی جنسی و یا پرهیز از آن ، حکم مشابهی دارند. گرچه تنوع طلبی افراطی برای هردو جنس ، اخلاقا مذموم و ناپسند است و در نتیجه از نظر حکم شرعی « مکروه » شمرده می شود.
ج ) از نظر امکان تحقق خارجی تنوع طلبی جنسی ، می دانیم که در « ازدواج دائم » این راهکار مبتنی بر نظریه ی رایج ، امکان بهره مندی مرد را چهار برابر زن می داند. یعنی بصورت همزمان ، مرد می تواند چهار همسر دائمی اختیار کند ، در حالی که زن نمی تواند بیش از یک همسر دائمی داشته باشد.
چ ) در باره ی « ازدواج موقت » مایلم به اطلاع برسانم که؛ ( اگر بحث کراهت شرعی تنوع طلبی و زشتی همخوابگی با افراد متعدد از نظر عرف را نادیده بگیریم ) تنها موردی که از نظر شرعی می توان « ادعای برابری جنسی زن و مرد » را مورد توجه قرار داد و آن را به نظریه ی رایج فقهی تحمیل کرد ، همین مورد است.
این موضوع را در چند نکته شرح می دهم. خواهشمندم از یاد نبرید که تنوع طلبی جنسی از منظر شریعت ، نهایتا امری ناپسند است ( اما نه در حدی که آن را تحریم کند ، چرا که اساسا این موضوعی کاملا خصوصی و فردی است و با خصوصیات فردی افراد ، رویکردها متفاوت می شود )؛
1- نظریه ی رایج فقهی شیعه ، در مورد زنان یائسه ( که احتمال حاملگی برای آنان وجود ندارد ) رسما معتقد است که این گروه از زنان ، در ازدواج موقت عدّه ندارند و می توانند پس از زناشویی با مردی که زمان توافق شده ی آنان سپری شده ، بلافاصله با مرد دیگری ازدواج موقت کنند.
2- از مجموع ادله ای که در بحث ازدواج دائم و موقت و در خصوص « رعایت عدّه برای زن » وارد شده است ، چنین بر می آید که؛ « اساس وجوب مراعات عدّه ، بخاطر اطمینان یافتن و آگاه شدن از عدم حاملگی است ». حال اگر عمل زناشویی صورت نگیرد و یا با وسایل پیشگیری انجام شود و اساسا به هر گونه ای که علم به عدم حاملگی حاصل شود ، لزوم مراعات عدّه از زن ساقط می شود و می تواند بلافاصله با مرد دیگری ازدواج کند.
3- از آنجایی که ذات این ازدواج موقت است و با اتمام زمان توافق شده ی اولیه ( و یا با توافق بر پایان دادن به رابطه ی ازدواج موقت ، هرچند در توافق اولیه طولانی تر بوده باشد ) و بدون طلاق ، این ازدواج پایان می پذیرد ، زنان نیز می توانند در تنوع طلبی ، همپای مردان باشند.
4- در ازدواج موقت ، ثبت رسمی یا قرارداد قابل ارائه به غیر ( که در ازدواج دائم لازم است ) لازمه ی آن نیست ، بلکه « معاطاة = رضایت همراه با اقدامی که نشانگر این رابطه ی انسانی باشد » کفایت می کند.
ح ) ازدواج دائم مبتنی بر انگیزه هایی است که معمولا در ازدواج موقت مورد نظر طرفین قرار نمی گیرد. بحث ادامه ی نسل و داشتن فرزند و تربیت آنان در محیطی آرام و با ثبات ، نکته ای اساسی در ازدواج دائم است.
با توجه به اینکه در ازدواج موقت ، جدایی زوج بسیار آسان است و گاه با کوچکترین دلخوری ، به رابطه ی مزبور پایان داده می شود و لی در ازدواج دائم ، جدایی زن و مرد تابع مقرراتی است که به راحتی فراهم نمی شود ، زن و مرد انگیزه ی لازم برای تولید نسل در ازدواج موقت را ندارند ولی امنیت بیشتر برای ثبات زندگی در ازدواج دائم ، انگیزه ی کافی برای همسران فراهم می کند تا بچه دار شوند و به تربیت طولانی مدت فرزندان در کنار پدر و مادر ، امیدوار باشند.
بنا بر این ، ازدواج موقت نمی تواند تمامی مطلوبات آدمیان را بر آورد و به همین دلیل، بازار آن از این طریق ، بی رونق نخواهد شد.
اگر انگیزه ی بچه دار شدن و تربیت فرزندان از رونق افتاده است ، بیشتر ناشی از وضعیت نامطلوب اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی است ، که تصور آن سبب دورباش دادن های مکرر شده و می شود.
خ ) چه در ازدواج دائم و چه در ازدواج موقت ، فرض این است که « ازدواج » صورت می گیرد. یعنی یک دختر و یک پسر یا یک زن و یک مرد با هم پیمان می بندند. بنا بر این نسبتی مساوی بین مذکر و مؤنث وجود دارد و نمایشی از ظلم و ستم دیده نمی شود.
اگر ظلمی به دختران در جوامعی مثل ایران می شود ، از جانب شریعت نیست بلکه از جانب عرف و جامعه ای است که رویکرد خود را از رویکرد شریعت برتر می داند و متأسفانه به توصیه های شریعت توجه نمی کند. -
ویژگی جامعه رسول الله چه بوده است که زنان مطلقه و بیوه به راحتی ازدواج مجدد می کردند ، اما در جامعه ما ، زنان مطلقه و بیوه ، نه تنها امکان ازدواج مجدد برایشان نیست بلکه ، همیشه به چشم سوء به آنها نگاه می شود ، آیا رواج \"متعه\" ، مسئله این زنان را حل می کند یا تشدید؟
اساسا در عرف عرب قبل از اسلام ، ازدواج دائم و مجدد و مکرر زنان شوهر از دست داده و یا زنان مطلقه ، امری رایج بوده است و مشکلی با رویکرد شریعت محمدی در این خصوص نداشتند.
مثلا « اسماء بنت عمیس » ابتدائا همسر دائمی « جعفربن ابی طالب » برادر امیر المؤمنین علی (ع) بود. پس از شهادت جعفر ، به همسری دائم « ابوبکر » در آمد و « محمد بن ابی بکر » را به دنیا آورد. پس از وفات خلیفه ی اول ( ابو بکر ) به همسری دائم امام علی بن ابی طالب (ع) در آمد.
اصل بر این است که مدعیان پیروی از شریعت محمدی (ص) به رویکردهای شریعت ملتزم باشند ، ولی داستان ازدواج و روابط خانوادگی ، صرفا از شریعت تأثیر نمی پذیرد بلکه مناسبات فرهنگی قومی و ملی و تعصبات کور جاهلی نیز بر آن سایه افکنده و می افکند. مشکل این بانوان با التزام جامعه به فرهنگ اسلامی حل خواهد شد.
اگر رواج ازدواج موقت ، مبتنی بر مطالعات علمی دقیق و محاسبات روشن جامعه شناسانه و روان شناسانه و برآوردهای حقوقی دقیق و نظارت کارشناسان اجتماعی باشد ، مطمئنا یکی از راه های مثبت برای این گروه از بانوان ، ازدواج موقت خواهد بود. بسا که زندگی موقت آنان با متجلی ساختن مزایای اخلاقی و توانایی هاشان ، تبدیل به ازدواج دائم گردد. -
آیا به حاملگی های ناخواسته فکر شده است؟ اگر در طی این گونه روابط ، حاملگی رخ دهد ، مسئولیت بچه به عهده ی چه کسی است؟ با توجه به اینکه سقط جنین در کشور ما غیرقانونی است ، و آنهایی که مبادرت به این کارمی کنند ، در جاهای نامناسب از لحاظ بهداشتی و. . است ، چه کسی خطر را متحمل می شود؟ جان چه کسی به خطر می افتد؟ اگر فرض را بگیریم که سقط جنین ممکن نشد و یا اینکه ، در زمان نامناسب حاملگی فهمیده شد و زن ناگزیر بود که فرزند را به دنیا آورد ، مسئولیت مالی ، تربیتی و. . . به عهده چه کسی است؟ آیا در این حالت باز \"زن\" و کودک قربانی نخواهند شد؟ اگر زن ، کودک را خود بزرگ کند ، علاوه بر نگاهها و طعنه های جامعه ، خود باید به تنهایی ، بار مسئولیت یک انسان را به عهده گیرد ، کودک بدون پدر بزرگ خواهد شد ، و مشکلات خاص خود را پیدا خواهد کرد و. . . اگر بچه به پرورشگاه سپرده شود ، نیز ، مشکلات عدیده ای در سرپای یک انسان ، تنها رفع یک هوس، نهاده است ، آیا آینده انسانها از رفع هوس های زودگذر کم اهمیت تر است؟ حتما فیلم \"شوکران\" را دیده اید ، آینده زن و مرد آن فیلم چه شد؟ هزینه کدام یک گزاف تر بود؟
مسئولیت فرزند ناشی از ازدواج موقت ، همچون ازدواج دائم بر عهده ی پدر فرزند است. نفقه ی او واجب است و ارث هم می برد.
زن در ازدواج موقت می تواند با مرد شرط کند که از ابتدای ازدواج و یا در صورت حامله شدن ، نفقه ی مورد توافق زن را نیز بدهد.
می بینید که تمامی نگرانی های مذکور در پرسش ، ناشی از نا آشنایی جامعه به احکام مربوط به ازدواج موقت است.
تفاوت ماهوی این ازدواج با نوع دائم ، در این است که؛ « در ازدواج دائم ، اصل بر ارث بردن زن و وجوب نفقه ی او بر مرد است ، ولی در ازدواج موقت ، اصل بر عدم ارث و نفقه است ». این به معنای آن است که؛ « اگر در ضمن قرار داد ازدواج موقت ، شرط کنند که نفقه پرداخت شود و از یکدیگر ارث ببرند ، مخالف شرع نیست و عمل بر طبق قرار داد واجب می شود. ولی اگر چنین شرطی نکنند ، از یکدیگر ارث نمی برند و نفقه ی زن واجب نخواهد بود. اما در ازدواج دائم ، حتی اگر نفقه را تعیین نکنند و اساسا به آن نپردازند ، خود بخود نفقه ای در حد متعارف بر مرد واجب خواهد بود ». -
اگر دختر باکره ای اقدام به متعه کند ، پس از آن چه آینده ای برایش قابل تصور است؟ آیا جز این است که این دختران ، شانس کمی برای ازدواج دائم دارند و تا آخر عمر تبدیل به کالای جنسی برای مردان هوس ران خواهند شد؟
پاسخ این پرسش را در پاسخ سئوالات 7 و 8 شما داده ام. اولا؛ لازمه ی هر ازدواج موقتی از دست دادن بکارت نیست. ثانیا؛ چرا تصور می کنید که باید هزینه ی ازدواج موقت ، تبدیل شدن به کالای جنسی برای مردان هَوَسران باشد. لطفا توضیحات پیشین را مرور کنید تا معلوم شود که چنین نیست. ثالثا؛ مشکلات شمرده شده در تمامی پرسش های شما ، ناشی از رویکرد غلط عرف در جوامعی مثل ایران است و ارتباطی به « طرح شریعت محمدی » ندارد. -
فرق روابط خارج از ازدواج که در غرب رایج است با \"متعه\" چیست ، چه آنکه خودتان این دو را قابل مقایسه دانسته اید؟
اگر در روابط پیش از ازدواج که در غرب رواج دارد ، زن فاقد همسر باشد و مرد نیز امکان بهره مندی از همسر خود را نداشته یا اصولا فاقد همسر باشد و مراعات حاملگی و عدم آن بشود ، تفاوتی بین آن رویکرد با مقوله ی « ازدواج موقت » وجود نخواهد داشت.
البته نظریه ی رایج فقهی شیعه و سخت گیری هایی در مورد خواندن صیغه ی عقد و لزوم مهریه ، تفاوت هایی با رویکرد غربیان دارد که من مدافع آن نیستم. -
با رواج متعه ، آیا شمار خیانت های مردان همسردار افزایش نخواهد یافت؟ اثرات روانی که این خیانت در خانواده می گذارد و جنگ ها و نزاعهای خانوادگی و. . . مترتب چه کسانی می شود ، جز این است که بیشترین آسیب را همسر آن فرد و فرزندانش (همان جوانهایی که وزیر کشور دلش برایشان کباب است) خواهند دید؟!
الف ) من هیچ نسبتی بین دفاع از نظریه ی شریعت محمدی (ص) و دفاع از وزیر کشور دولت نهم نمی بینم.
همه می دانند که نه به لحاظ سیاسی و نه فقهی و علمی ، بنده با ایشان هم جهت نبوده و نیستم و اصولا ایشان را در طرح این موضوع ، معذور نمی دانم. دولت و حکومتیان ، باید به مسئولیت های قانونی خود بپردازند و از دخالت در حوزه های علمی و نظری ، بپرهیزند.
پوشاندن ناتوانی های دولت در ایجاد اشتغال و امنیت شغلی و حل مشکل مسکن و جلوگیری از رشد تورم ( که مانع اصلی بر سر راه ازدواج جوانان این مرز و بوم است ) با طرح لفظی و ناپخته ی « رواج شتاب زده و کارشناسی نشده ی ازدواج موقت » نه ممکن است و نه از دید سیاست ورزان مخفی مانده و می ماند. وظیفه ی دولت چیزی است و مسئولیت آنانی که در حوزه ی مسائل علمی ( خواه منتسب به شریعت باشد یا خیر ) تلاش می کنند چیز دیگری است.
من از دیدگاه شریعت در این خصوص و با برداشت خود ، دفاع می کنم و این موضوع را مقطعی ارزیابی نمی کنم. البته منتظر نقد علمی و فقهی مسأله می مانم و اگر استدلالی قانع کننده ببینم و یا بشنوم ، از آن استقبال خواهم کرد.
ب ) اگر نظر فقهی کسی این باشد که؛ مردان دارای همسر ، جز در موارد اضطراری ( عدم امکان بهره مندی جنسی از همسر دائمی در مدتی طولانی ) حق بهره مندی از این راهکار را ندارند ، می تواند پاسخ دهد که این راهکار ، موجب برهم خوردن نظام خانواده و ازدواج های دائم نخواهد شد.
فراموش نکنیم که خیانت ها در همه ی جوامع مدرن و در حال گذار ، وجود داشته و خواهد داشت ولی نام « خیانت » را همچنان بر خود خواهد داشت. مهم این است که یک طرح و یا نظریه ، منجر به تشدید فساد و خیانت نشود که در این خصوص ، چنین است.
پ ) اکنون که این مطلب رواج ندارد نیز شاهد خیانت های مختلف هستیم. باید هشیار بود که در صورت ضرورت طرح مجدد این مسأله ، از آمار فعلی غفلت نکنیم و آن را به حساب مطلب جدید نگذاریم. -
واقعا ، استدلال شما ، در باب اینکه هرکس اهل سوءاستفاده باشد ، سوءاستفاده می کند و هرکس نباشد نمی کند ، در نوع خود جالب توجه است. اولا قانون چند همسری نیز به شدت زن ستیز است و فعالان حقوق زنان ، به لغو این قانون مصرند. ثانیا وقتی موضوعی رواج پیدا کند ، افراد بیشتری به سمت آن جذب می شوند. وقتی ازدواج موقت در جامعه رواج پیدا کند ، به طوریکه درصد زیادی از پسران ، از این فرصت استفاده کنند ، مطمئنا ، درصد بیشتری از مردان زن دار نیز به سمت این موضوع گرایش پیدا می کنند (ولو اینکه در شرایط عادی فکر سوءاستفاده اصلا به مخیله این مردحتی خطورهم نکند) ، با توجه به مخفی بودن و ارزان بودن و راحتتر بودن \"متعه\" ، احتمال خیانت این مردان افزایش می یابد. شما از مرحوم کلینی فاکت می آورید ، ولی قانون مدنی ما چه می گوید؟ \"مرد تا بی نهایت بار می تواند صیغه کند\". و اگر الان درصد کمی هستند که این کار را می کنند به خاطر \"قبح\" و \"عدم پذیرش\" این موضوع از سوی آحاد جامعه است ، والا در صورتی که صیغه قبحی نداشته باشد ، چرا فرد از این امکان استفاده نکند؟!
اولا؛ من از برداشت مورد قبول خود دفاع می کنم و مدافع قانون مدنی و برداشت های رایج فقهی و اجتماعی نیستم.
به گمان من ، روایتی که از امام موسی بن جعفر (ع) نقل شده و تأکید کرده اند که؛ « این مطلب مباح و آزاد است برای کسی که خداوند او را با ازدواج دائم از ازدواج موقت بی نیاز نکرده است. . . » ( هی حلال مباح مطلق لمن لم یغنه الله بالتزویج فلیستعفف بالمتعة. . . # کافی 5 /452 و 453 ) و روایت علی بن یقطین از ایشان که همین مضمون را دارد ( و ما أنت و ذاک فقد أغناک الله عنها # کافی 5 /452 ) ملاک تعیین کننده ی این مبحث است.
ثانیا؛ کدام قانون را سراغ دارید که فرد یا افرادی از آن سوء استفاده نکرده و یا نکنند؟ من مدعی هستم که؛ نمی شود بخاطر برخی سوء استفاده ها ، حقوق طبیعی دیگران را از آنان سلب کرد.
ثالثا؛ بارها تاکید کرده ام و اکنون نیز می گویم که؛ « باید کارشناسان و متخصصان علوم اجتماعی و انسانی و حقوقدانان و فقیهان ، در کنار هم بنشینند و با توجه به تمام جوانب قضیه ، راه های مناسب بهره گیری جوانان از این حق مشروع و طبیعی را شناسایی کرده و آن را به جامعه عرضه کنند. اینگونه از دغدغه ها کاسته می شود و بن بست ها گشوده خواهد شد. -
به نظر من همان طور که در بند 12 هم گفتم ، ضرر مادران ، ضرر فرزندانشان هم خواهد بود و نه منفعت شان.
اگر اطمینان دارید که برداشت شما مورد قبول اکثریت جوانان این مرز و بوم و یا جوامع اسلامی است ، حق شما است و عیبی نیست که این گونه نظر دهید ، ولی اگر آمار ها برخلاف برداشت شما باشد ، مطمئنا قضاوت شما نیز تغییر خواهد کرد. -
آنچه برای من و بسیاری از افراد دیگر مسئله است ، \"رواج\" این موضوع است و نه خود این موضوع ، انجام متعه کاملا در حوزه خصوصی هر فرد قرار می گیرد و هرکسی با توجه به فرهنگ خانواده اش و باورهایش می تواند ، \"متعه\" کند یا نکند و صد البته که عواقب آن را هم باید بپذیرد. ولی رواج \"متعه\" در جامعه ، به علت ماهیت به غایت زن ستیزی که دارد ، مورد نقد است.
من با عنوان « ماهیت به غایت زن ستیز » ازدواج موقت ، که شما بر آن تأکید ورزیده اید ، موافق نیستم و دلائل خود را در پاسخ پرسش های پیشین شما ارائه کرده ام.
صرفنظر از این نکته ، من هم با شما موافقم که در مقام عمل ، این امر مربوط به حوزه ی خصوصی زندگی افراد است.
البته بازتاب اجتماعی روابط مستمر دو جوان دختر و پسر ، پیش از ازدواج ، نیز باید در نظر گرفته شود. در اینجا است که دوگانگی برداشت ها ( مثبت و منفی ) می تواند آینده ی این دو جوان و خانواده های آنان را دستخوش تحولات مثبت و منفی اجتماعی کند. بنا بر این ، نمی توان این ارتباط را « صرفا مربوط به حوزه ی خصوصی زندگی افراد » دانست. -
و در اخر ، با بهبود شرایط اقتصادی ،تبلیغ برای رفع تبعیض های قانونی علیه زنان در امر ازدواج (مثل حق طلاق یک طرفه ، تعدد زوجات ، و. . . ) که زن را \"برده\" همسر خود می سازد ، و به نظر جامعه شناسان همین قوانین ، میزان مهریه را بالا برده است. و نشان دادن این موضوع که بسیاری از این قوانین لازمه شرع نبوده و مختص شرایط زمانی و مکانی قرن 6 میلادی و عرب جاهلیت بوده است و با تغییر این قوانین ضربه ای متوجه اسلام نمی باشد ، سعی در تسهیل \"آزدواج دائم\" داشته باشیم ، امری پسندیده تر و عقلانی تر نسبت به رواج \"متعه\" نیست؟ چه آنکه رواج این پدیده ، پاک کردن صورت مسئله های بزرگتر و رفع تکلیف از آنان که مسئولند ، می باشد.
الف ) من در مورد حق طلاق یک طرفه از سوی زن ( خلع ) مقاله ای را در سال 81 یا 82 منتشر کرده ام که نگارش جدیدتر آن را در آرشیو وبلاگ می توانید پیدا کنید. بنا بر این برداشت فقهی ، سه گونه جدایی در احکام شریعت پیش بینی شده است؛ 1- زن به تنهایی می تواند از شوهر خود جدا شود ( خلع ) 2- مرد نیز می تواند به تنهایی از زن جدا شود (طلاق ) 3- هردو می توانند با توافق از یکدیگر جدا شوند ( مباراة ).
ب ) در مورد حقوق متقابل زن و مرد بر یکدیگر ، قائل به تساوی و مماثلت حقوق آنان هستم . مسئولیت الزامی مردان از دید شریعت محمدی (ص) در همه ی زمان ها ، رفتار مبتنی بر معرفت و پذیرفته شده از سوی عقلاء بشر در زندگی مشترک و نسبت به همسران است ( البقرة : 228 / وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ. . . # النساء : 19 /. . . وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً کَثیراً ).
پ ) تسهیل در امر ازدواج دائم ، توصیه ی مکرر و مؤکد شریعت محمدی (ص) است. من هم در پایان مقاله ی منتشره در روزنامه ی « هم میهن » آرزو کرده ام که این مطلوب ، برای همه ی جوانان فراهم آید تا نیاز چندانی به ازدواج موقت وجود نداشته باشد.
در خاتمه ی این پرسش و پاسخ مکتوب ، مایلم به اطلاع برسانم که رویکرد حقیقی شریعت محمدی (ص) در کلیه ی احکام مربوط به روابط انسانی ، مبتنی بر اصالت آزادی و مجاز بودن است ( اصالة الإباحه ی عقلیه ) مگر آنکه دلیلی اطمینان آور (عقلی یا نقلی) خلاف آن را ثابت کند.
موضوع « روابط جنسی » نیز مشمول این « قاعده ی کلیه » است. بنا بر این ، تنها با دلایل قانع کننده ی عقلی یا نقل معتبر و اطمینان آور ، می توان این « حق طبیعی » را محدود کرد ، وگرنه به همان حکم اصلی خود ( یعنی مباح و مجاز بودن عقلی ) باقی خواهد ماند.
تعجب آور خواهد بود که « مدافعان آزادی و حقوق بشر » در این موضوع ، مدافع محدودیت ها و سلب حقوق طبیعی باشند ، آنهم با اتکای به چند « امکان و احتمال » برای برخی خسارت های ناشی از رویکرد های اجتماعی و مبتنی بر « تعصبات قومی » و فرهنگ « مردسالارانه ».
از خدای بزرگ می خواهم که ما را قدر دان حجت مستمر و دائمی خود بر بشریت ، یعنی « عقل » قرار دهد تا نه تنها به تحقیر او نپردازیم ، که او را فراتر از هر حجت ظاهری ، پاس بداریم و از او بهره گیریم و اقتضائات پای بندی به آن را دریابیم. او را سپاس می گویم که سلامتی و هشیاری ام داد تا این متن را بنگارم.
از شما که با پرسش های نسبتا دقیق خود ، سبب ساز جمع آوری و انتشار این پاسخ ها شدید و نشان دادید که با « تفکر » در پی دانش می گردید ( که خود برترین عبادات است ) نیز سپاسگزارم.
شاد و سالم و پیروز باشید.
احمد قابل 23/5/1386 فریمان