قوانین اسلام را خدا قرار داده (یا امضاء کرده) و دیگران نمیتوانند از روی میل شخصی یا دلسوزیشان، قوانین الهی را کم یا زیاد کنند.
توجه نکردن به این موضوع ساده (که خداوند قوانین اسلام را قرار داده) باعث شده که عدهای از روی دلسوزی، قوانین اسلام را ناقص بدانند! و قوانینی درست خلاف چیزی که در اسلام هست، وضع کنند.
(به این نکته دقت شود که صرف وضع قانون برای نظم مشکلی نداره اما گاهی در مورد یک مساله، قانونی محکم از جانب خدا داریم اما با ناحکیمانه انگاشتن آن، قانونی درست خلاف آن وضع میکنند)
در این مطلب به دو دسته روایت از جلد 22 وسائلالشیعه اشاره میکنم که امیدوارم برای آنانکه جویای حقیقتند کافی باشد.
- ظهار
اینکه کسی به همسرش بگوید «انت علیّ کظهر امی» (تو نسبت به من، مثل مادرم هستی) را ظهار zehaar میگویند و با گفتن این عبارت توسط مرد به همسرش، نزدیکی آن مرد با همسرش حرام میشود تا زمانی که کفاره بدهد.
احکام دقیق اسلام همزمان با نزول تدریجی قرآن، تدریجا کامل شده و احکام و سنتهای جاهلی، یکی یکی جایش را به احکام اسلام داده. (طبیعی است که اسلام نمیتوانست به یکباره هزاران قانون جدید ارائه کند که بسیاری از آنها خلاف خرافات جاهلی بود)
مثلا در سالهای اول بعثت پیامبر، شراب طبق رسوم سابق جاهلی بین مسلمین رایج بوده و با نزول آیاتی (مثل نساء43 و سپس بقرة219) گناهی بزرگ شمرده شده است و حرام شده است.
یکی دیگر از این احکام «ظهار» است. در جاهلیت اگر کسی به همسرش میگفت «انت علیّ کظهر امی» زنش برای همیشه بر او حرام میشد!
خب مثل سایر قوانین (از جمله شراب)، قوانین الهی در بدو ظهور اسلام کاری به این مساله نداشت و آن را مسکوت گذاشته بود تا اینکه یک روز زنی نزد پیامبر آمد....
زن گفت: ای فرستاده خدا، فلانی شوهر من است. برای او چندین بچه زائیدهام. در امور دنیا و آخرتش او را کمک کردهام. از من هیچ مکروهی ندیده است و من از او به خدا و تو شکایت میکنم
پیامبر فرمود: شکایتت چیست؟
زن گفت: او بمن گفته که «انت علیّ کظهر امی» و مرا از منزل رانده است. چارهای بیندیشید.
بنظر شما پاسخ پیامبر صلیاللهعلیهوآله کدام یک از گزینههای زیر بود؟
- کار بدی کرده اما حکم همینه
- باید ببینم شوهرت چی میگه
- ظهار حکم زمان جاهلیته. از امروز حکم میکنم که ظهار بیاعتبار است
- هیچکدام
آن زن پس از این شکوه و ماجرا از نزد پیامبر رفت
... پس از این ماجرا بود که خدا 2 آیه اول سوره مجادله را بر پیامبرش نازل کرد:
قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِی تُجَادِلُکَ فِی زَوْجِهَا وَتَشْتَکِی إِلَى اللَّهِ...
- خداوند سخن زنی را که درباره شوهرش به تو مراجعه کرده بود و به خداوند شکایت میکرد شنید (و تقاضای او را اجابت کرد)؛ خداوند گفتگوی شما را با هم (و اصرار آن زن را درباره حل مشکلش) میشنید؛ و خداوند شنوا و بیناست. (1)
کسانی که از شما نسبت به همسرانشان «ظهار» میکنند (و میگویند: «أَنتِ عَلیَّ کَظهَرِ أُمّی = تو نسبت به من بمنزله مادرم هستی»)، آنان هرگز مادرانشان نیستند؛ مادرانشان تنها کسانیاند که آنها را به دنیا آوردهاند! آنها سخنی زشت و باطل میگویند؛ و خداوند بخشنده و آمرزنده است! (2)
پس از این آیات و بیان زشت و بد بودن ظهار، دو آیه بعدی سوره مجادله نازل شد که کفاره و جریمه کسی که مرتکب ظهار میشود را بیان کرد:
وَالَّذِینَ یُظَاهِرُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ ثُمَّ یَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَتَمَاسَّا...
- کسانی که همسران خود را «ظِهار» میکنند، سپس از گفته خود بازمیگردند، باید پیش از آمیزش جنسی با همسر، بردهای را آزاد کنند؛ این دستوری است که به آن اندرز داده میشوید؛ و خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است! (3)
و کسی که توانایی (آزاد کردن بردهای) نداشته باشد، دو ماه پیاپی قبل از آمیزش روزه بگیرد؛ و کسی که این را هم نتواند، شصت مسکین را اطعام کند؛ این برای آن است که به خدا و رسولش ایمان بیاورید؛ اینها مرزهای الهی است؛ و کسانی که با آن مخالفت کنند، عذاب دردناکی دارند! (4)
حالا شما این داستان رو (که به طرق مختلف با سندهای معتبر نقل شده) مقایسه کنید با مصلحتاندیشیها و قوانینی که بنام اسلام جعل میشه.
شبههای که ممکنه اینجا ایجاد بشه اینه که خب اگه پیامبر در زمان ما بود هم آیات دیگهای رو نازل میکرد!
اما پاسخ ما به این شبهه (که مشابه شبهه سروش در باب تکامل دین هست) آیه سوم سوره مائده است. - لعان
مقدمه: کسی که دو نفر را مشغول زنا و رابطه نامشروع میبیند، حق اظهار آن را ندارد. تنها در صورتی که 4 نفر با شرایط خاص خودش، دو نفر رو در حین عمل زناشوئی ببینند، حق دارند که نزد حاکم بگویند تا آن دو مجازات شوند و اگر تعداد آنها کمتر از 4 نفر باشد، مثلا 3 نفر باید سرشو بندازن پائین و بروند و شتر دیدند ندیدند! واگر اظهار کنند خود این 3 نفر (که حق نداشتند بگن) رو شلاق میزنند!
پس از نزول این حکم الهی (در آیات 4و5 سوره نور) مردی نزد پیامبر آمد و گفت اگر مردی بتنهائی وارد منزلش شود و زنش را با مردی دیگر در حال مجامعت دید، چه باید بکند؟ (از کجا 4 تا شاهد بیاره؟!)
پاسخی از پیامبر نشنید چرا که حکمی در این باره از سوی خدا نیامده بود و لذا دست خالی بازگشت. (البته اگر پیش نماینده های مجلس رفته بود سریعا قوانینی از سوی خدا! براش وضع میکردند و مخالفت یا اون رو هم مخالفت با خود خدا میدونستند!) پس از این ماجرا بود که 6و7و8و9 سوره نور نازل شد:
وَالَّذِینَ یَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنْفُسُهُمْ...
- و کسانی که همسران خود را (به عمل منافی عفّت) متهمّ میکنند، و گواهانی جز خودشان ندارند، هر یک از آنها باید چهار مرتبه به نام خدا شهادت دهد که از راستگویان است؛ (6)
و در پنجمین بار بگوید که لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد. (7)
آن زن نیز میتواند کیفر (زنا) را از خود دور کند، به این طریق که چهار بار خدا را به شهادت طلبد که آن مرد (در این نسبتی که به او میدهد) از دروغگویان است. (8)
و بار پنجم بگوید که غضب خدا بر او باد اگر آن مرد از راستگویان باشد. (9)
- و کسانی که همسران خود را (به عمل منافی عفّت) متهمّ میکنند، و گواهانی جز خودشان ندارند، هر یک از آنها باید چهار مرتبه به نام خدا شهادت دهد که از راستگویان است؛ (6)
امیدوارم همین اندک نوشته که با توجه به احادیث ظهار و لعان نوشته شده بود، ما را در پذیرش قلبی تمامی احکام الهی که نزد ما صحت سندش ثابت شده، کمک و یاری کند و ایمان ما را تقویت کند و اگر هم قانونی وضع میشود، اولا به اسم شرع نباشد و ثانیا مخالفت 180 درجه ای با شرع نداشته باشد. (مثل همین قانون اخیر مجلس شورای اسلامی در مورد ازدواج مجدد که بهانه نوشتن این مطلب شد)