ازدواج با همه محاسنی که دارد، همواره یکی از روشهای کلاهبرداری و ابزارهای نفوذ و فشار، بوده و هست و لذا مومن باید دقت کنید که از این سوراخ گزیده نشود.
ازدواج موقت به دلیل سهولت و نداشتن تشریفات و تا حدودی پنهان بودن آن، دقت بیشتر فرد را میطلبد که تا کنون اخباری هم از سایتهای مختلف و کلاهبرداریهایی که با ازدواج موقت شده، به صورت پراکنده نقل کردهام.
امروز حدیثی جالب خدمت شما نقل میکنم از کتاب «خرائج و جرائح» که شامل یکی از معجزات امام کاظم علیهالسلام است و تاکیدی بر نکته فوق.
خرائج1/318 نقل میکند که یکی از دوستداران امام کاظم با من دوست بود. او برای من چنین تعریف کرد:
روزی از خانه بیرون آمدم که با دو زن برخورد کردم. یکی از آنها زیبا بود. دنبال آن زن رفتم و به او گفتم: آیا با من ازدواج موقت میکنی؟
آن زن به سمت من برگشت و گفت: اگر پولی داری من طمعی ندارم اما اگر زن نداری تا باهات بیام!
من گفتم: پولی ندارم که بهت بدم!
پس با من تا در منزل آمد و داخل شد.
وقتی آن زن یک لنگ کفشش را درآورده بود و هنوز آن یک لنکه را در نیاورده بود یک نفر در زد.
گفتم: کیه؟!
گفت: خیر و خوبی. ابالحسن (امام کاظم) به تو میگوید:
این زنی که با تو در خانه است را بیرون بینداز و به او دست نزن!!!
به آن زن گفتم آن یک لنگ کفشت را بپوش و برو بیرون!
کفشش را پوشید و از منزلم بیرون رفت.
«موفق» غلام امام را دم در دیدم. به من گفت در را بپوشان. در را بستم.
به خدا قسم زمان زیادی نگذشته بود که من شنیدم مردی وحشتناک! با آن زن ملاقات کرد در حالی که من پشت در ایستاده بودم.
آن مرد خشن به آن زن گفت: چرا سریع بیرون آمدی؟ مگر نگفتم بیرون نیا؟
آن زن گفت: فرستاده آن جادوگر (منظور آن ملعونه، امام کاظم بود) به نزد او آمد و گفت که او را بیرون بینداز و او هم مرا بیرون انداخت...
و من فهمیدم که آنان در اموال من طمع کرده بودند.
شب که شد نزد امام کاظم رفتم. به من فرمود: دیگر این کار را نکن. آن زن از بنیامیه بود؛ از لعنت شدگان. او را فرستاده بودند تا در منزل تو دستگیر[تان] کنند. پس شکر خدایی را که منصرفش کرد.
سپس امام کاظم به من فرمود: با دختر فلانی ازدواج کن تا به آنچه از دنیا و آخرت میخواهی برسی.
با آن دختر ازدواج کردم و همانگونه بود که امام فرموده بودند 
______________________
پینوشت: حدیث بعد از حدیث بالا هم زیباست که دوستان مراجعه کنند. ابتدای آن حدیث چنین است: امام کاظم برای حاجتی مرا فراخواند. به درب منزل ایشان رفتم و به غلامش گفتم که به امام بگویید من خدمتشان هستم (و اینجا منتظرم).
غلام حضرت رفت که به حضرت اطلاع دهد. در همان زمان که من (در کوچه) منتظر ایستاده بودم، زنی از جلویم رد شد. با خود گفتم: اگر غلام حضرت نرفته بود که به ایشان بگوید من دم در هستم، دنبال این زن میرفتم و او را متعه میکردم. در همین افکار بودم که غلام حضرت دم در آمد و گفت داخل شو...
15 سال پیش نگاشته شده
الکافی 5/466: عَلِیٌّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَال قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ مُوسَی ع رَجُلٌ تَزَوَّجَ امْرَأَةً مُتْعَةً ثُمَّ وَثَبَ عَلَیْهَا أَهْلُهَا فَزَوَّجُوهَا بِغَیْرِ إِذْنِهَا عَلَانِیَةً وَ الْمَرْأَةُ امْرَأَةُ صِدْقٍ کَیْفَ الْحِیلَةُ قَالَ لَا تُمَکِّنْ زَوْجَهَا مِنْ نَفْسِهَا حَتَّی یَنْقَضِیَ شَرْطُهَا وَ عِدَّتُهَا قُلْتُ إِنَّ شَرْطَهَا سَنَةٌ وَ لَا یَصْبِرُ لَهَا زَوْجُهَا وَ لَا أَهْلُهَا سَنَةً قَالَ فَلْیَتَّقِ اللَّهَ زَوْجُهَا الْأَوَّلُ وَ لْیَتَصَدَّقْ عَلَیْهَا بِالْأَیَّامِ فَإِنَّهَا قَدِ ابْتُلِیَتْ وَ الدَّارُ دَارُ هُدْنَةٍ وَ الْمُؤْمِنُونَ فِی تَقِیَّةٍ قُلْتُ فَإِنَّهُ تَصَدَّقَ عَلَیْهَا بِأَیَّامِهَا وَ انْقَضَتْ عِدَّتُهَا کَیْفَ تَصْنَعُ قَالَ إِذَا خَلَا الرَّجُلُ فَلْتَقُلْ هِیَ یَا هَذَا إِنَّ أَهْلِی وَثَبُوا عَلَیَّ فَزَوَّجُونِی مِنْکَ بِغَیْرِ أَمْرِی وَ لَمْ یَسْتَأْمِرُونِی وَ إِنِّی الْآنَ قَدْ رَضِیتُ فَاسْتَأْنِفْ أَنْتَ الْآنَ فَتَزَوَّجْنِی تَزْوِیجاً صَحِیحاً فِیمَا بَیْنِی وَ بَیْنَکَ.
کلینی در کتاب شریف کافی این حدیث مرسل را نقل کرده که اسحاق بن عمار از امام کاظم علیهالسلام میپرسد:
مردی با زنی (به دور از چشم خانواده آن زن) متعه میکند
خانواده آن زن (به دلیل اطلاع نداشتن)، آن زن را به عقد با مردی دیگر درمیآروند!
این زن، زن راستگویی است. چاره چیست؟
امام طبق این نقل فرمود: این زن آن مرد را تمکین نکند (اجازه بهرهبرداری جنسی به اوندهد) تا مدت و عدّهاش تمام شود... (ظاهرا اینجا راوی ادامه حرف امام را قطع میکند)
راوی میپرسد: مدت عقد موقتش یک سال است و هنوز تمام نشده.*
امام طبق این نقل فرمود: شوهر اولش باید از خدا بترسد و باقی مدت را ببخشد چرا که آن زن گرفتار شده است و این روزگار، ایام مدارا کردن است [چرا که] مومنین در تقیه به سر میبرند.
راوی میپرسد: خب [به فرض] که مدت باقی مانده را بخشید و عدّهاش هم تمام شد. [بعدش] چه کند (و چه بگوید تا دروغ نباشد) ؟
نقل شده که امام چنین پاسخ دادند:
دور از چشم خانواده، به آن مرد بگوید که: ای مرد خانواده من مرا بدون اجازه و پرسیدن از من به عقد تو درآوردند و من الآن راضی شدهام (و آن وقت رضایت نداشتم)
پس بیا الآن دوباره و به صورتی که صحیح است (به خاطر رضایت فعلی من) با هم ازدواج کنیم (و خطبه عقد را بخوانیم).

__________________
* ترجمه آن یک جمله به صورت مضمونی صورت گرفت چون از ترجمه دقیق آن را مطمئن نبودم.
15 سال پیش نگاشته شده
اگر اطلاعات کمی داشته باشید، فروش یا امانت وسائل الکترونیکی حافظهدار به دیگران، نگرانی خاصی ندارد.
طبق آماری که در جایی خواندم، اکثر مردم از اینکه اطلاعات (صدا، تصویر، پیامها، شماره تلفنها و ...) پس از حذف نیز به وسیله برخی نرمافزارها قابل بازیابی هستند، بیاطلاع بوده و این امر میتواند موجب امور ناخوشایندی شود.
برای پاکسازی کامل حافظههای وسائل جانبی، ابزارهایی وجود دارد که یکی از سادهترین آنها نرمافزار R-Wipe Clean است که از لینک زیر قابل دریافت است.
دانلود R-Wipe Clean با حجم 3.2 مگابایت
نرمافزار فوق غیررایگان است اما سریال برنامه داخل آن قرار داده شده.
برای کسانی که دنبال نرمافزار کاملا رایگان هستند، نرمافزار دیگری در این لینک معرفی شده است.
15 سال پیش نگاشته شده