در کتب حدیثی ما فصلی وجود دارد که به موضوع «استحباب خوردن آنچه از طبق غذا میریزد» اشاره دارد. ثوابهایی چون «نفی فقر»، « کثرت اولاد»، «درمان بیماریها» و ... که شاید این همه اثر خوب یک عمل به ظاهر کوچک، بخاطر اکرام نعمت الهی (و در نتیجه اکرام منعم) است.
از جمله در یکی از این احادیث که امام رضا آن را از پیامبر صلیاللهعلیهوآله نقل فرموده، خوردن آنچه از باقیمانده غذای سفره میریزد «مهریه حور العین» دانسته شده. (الذی یسقط من المائدة مهور الحور العین)
* * *
امروز صبح خانم دائمم یک نیمروی خوشمزه با آویشن درست کرده بود. جای شما خالی، خوردیم. بعد صرف، داشت ریزه نون سنگکهایی که مونده بود رو جمع میکرد و میخورد و بهم میگفت: اینا رو میخورم تا توی بهشت بهم یه حورالعین بدن و بدمش به تو 
13 سال پیش نگاشته شده
در حرم رضوی دعاگوی دوستان بودم. برای زیارت مرقد ایشان ثوابهایی وعده داده شده که واقعا کلمه «زیاد» در وصفش عاجز است. مثلا زیارت ایشان معادل یک میلیون حج دانسته شده یا باعث آمرزش گناهان گذشته و آینده!

خب شاید بگید پس دیگه تمومه و اغلب ایرانیا صاف میرن سینه بهشت!
البته ما که بخیل نیستیم و خوشحال هم میشیم همه برن بهشت اما در این وعدههای ثواب توی خود همون روایات یه شرطی هم گذاشته شده: «زیارت با معرفت» و توضیح داده شده که زیارت با معرفت یعنی «حجت و واجب الاطاعه» دانستن امام.
خب شاید بگید ما چاکر ایشون هستیم و کوچیکشیم و اینا! اما مساله مساله یه تعارف سرکوچهای نیست. کسی که بچه خوب و سر به راهیه اما در یک یا چند مورد با اینکه میدونه از امام رضا (یا سایر معصومین که همه نور واحدند) نقل شده که فلان چیز حلال است با فلان حد و حدود، اما میاد و خلافش رو عمل و تبلیغ میکنه، نمیتونه مدعی باشه که من ایشون رو «واجب الاطاعه» میدونم و نوکرشم هستم!
13 سال پیش نگاشته شده
داستانی به این مضمون، یکی از نـُقلهای محافل عرفانیون است:
طلبهای مخلص و مفلس! در آن گرمای نجف، روزها را روزه میداشت و شبها را به عبادت سپری میکرد. بعد مدتی همه را به صورت حیوان میدید. شخصی به او گفت که این حالت تو به خاطر پرهیز تو از خوراکیهای شبههناک است! اگر میخواهی راحت شوی، به بازار برو و از کباب بازار بخور چرا که معلوم نیست گوشت آن چگونه ذبح و تهیه شده و لذا این چشم برزخی! از تو زائل میگردد. آن طلبه چنین کرد و آن حالتش برطرف شد.
طلبه سید بزرگواری از اهل نجف در مورد این داستان میگفت که اگر این داستان را برای اهل نجف بگویی، همه میگویند که به خاطر ضعف روزه در گرمای نجف بوده که طرف پرت و پلا میدیده و وقتی کباب خورده ضعفش برطرف شده و شده مثل آدم!!!
دوست طلبه فاضلی دیگر از مراکز مشاوره شهری مذهبی میگفت که برخی مراجعین آن، کسانی هستند که به خاطر اذکار طولانی و ریاضات ساختگی مرادشان، دچار آشفتگی روحی و روانپریشی شدهاند و از حالت طبیعی خارج شدهاند...
در این مقاله از شماره پنجم نشریه سمات، به نقل از کتاب «سه رساله در رد فلسفه و عرفان» میرزای قمی (فقیه بزرگ و معروفی که دو قرن پیش میزیسته) این عبارت از ایشان نقل شده که:
… و این مطلب [مسائل وحدت وجود و موجود] را که حکما و صوفیه بدعت و اختراع کردند، آنهایی که رئیس و اهل تحقیق ایشان میباشند میگویند: ما اینها را از راه ریاضت و مخالفت نفس فهمیدهایم و اگر نه اینها به عقل و استدلال تمام نمیشود، بلکه به سبب ریاضت بر ما کشف شد.
و ظاهر است که کسانی که ریاضت میکشند و ترک لذات جسمانی میکنند و بر خود تعب میدهند و تقلیل غذا و ترک مقویات جسمانیه، کار ایشان به جایی میرسد که خلط سوداء غالب شده، خیالات فاسده در خاطر و نظر ایشان میآید، مثل اصحاب مالیخولیا و برسام. [و] شیطان لعین که دشمن قدیم انسان است، فرصت نموده تقویت ایشان میکند و نام این را کشف میگذارند!
انشاءالله فردا عازم مشهدالرضا هستم؛ همانجا که در مسیرش بزرگانی از عرفا و صوفیه هستند که مردم ناآگاه به زیارتشان میروند!
آنجا نایب الزیاره دوستان خواهم بود و با ضمیری مطمئن خطاب به امام خواهم گفت: أبرأ إلی الله من کل ولیجة دونکم وکل مطاع سواکم ، ومن الأئمة الذین یدعون إلی النار فثبتنی الله ابدا ما حییت علی موالاتکم ومحبتکم ودینکم.
13 سال پیش نگاشته شده