بدون مقدمه، سه روایت تقدیم میکنم چون باید امروز زودتر برم سرکار
1. علی بن إبراهیم عن أبیه عن ابن محبوب عن علی السائی قال قلت لأبی الحسن ع جعلت فداک إنی کنت أتزوج المتعة فکرهتها و تشأمت بها فأعطیت الله عهدا بین الرکن و المقام و جعلت علی فی ذلک نذرا و صیاما ألا أتزوجها ثم إن ذلک شق علی و ندمت على یمینی و لم یکن بیدی من القوة ما أتزوج فی العلانیة قال فقال لی عاهدت الله أن لا تطیعه و الله لئن لم تطعه لتعصینه / الکافی 5/450 (سند صحیح)
به امام رضا علیه السلام گفتم:
فدایت شوم، من قبلا ازدواج موقت میکردم. پس آن را ناخوشایند و نامبارک دانستم و بین رکن و مقام (در مکه) با خدا عهد بستم و نذر و روزه در آن امر بر خودم واجب کردم. اما بعد از مدتی بر من سخت گذشت و از قسمم پشیمان شدم...
امام به من فرمود:
با خدا عهد بسته ای که اطاعتش نکنی. بخدا قسم اگر اطاعتش نکنی معصیت کرده ای
2. و روى جمیل بن صالح قال إن بعض أصحابنا قال لأبی عبد الله ع إنه یدخلنی من المتعة شیء فقد حلفت أن لا أتزوج متعة أبدا فقال له أبو عبد الله ع إنک إذا لم تطع الله فقد عصیته / الفقیه 3/462
به امام صادق عرض شد که:
از ازدواج موقت ذهنیت بدی در من بوجود آمده و لذا قسم خوردم که هیچگاه متعه نکنم
امام صادق علیه السلام فرمود:
اگر خدا را اطاعت نکنی، گناه کرده ای
3. أخبرنا جماعة عن أبی الحسن محمد بن أحمد بن داود القمی قال وجدت بخط أحمد بن إبراهیم النوبختی واملاء أبى القاسم الحسین بن نوح عن نسخة الدرج، مسائل محمد بن عبد الله بن جعفر الحمیری ( إلى أن قال ) وعن الرجل یقول الحق ویرى المتعة ویقول بالرجعة إلا أن له أهلا موافقة له فی جمیع أموره وقد عاهدها ألا یتزوج علیها ولا یتمتع ولا یتسرى وقد فعل هذا منذ تسع عشرة سنة ووفى بقوله فربما غاب عن منزله الأشهر فلا یتمتع ولا تتحرک نفسه أیضا لذلک ویرى أن وقوف من معه من أخ وولد وغلام ووکیل وحاشیة مما یقلله فی أعینهم و یحب المقام على ما هو علیه محبة لأهله ومیلا إلیها وصیانة لها ولنفسه لا لتحریم المتعة بل یدین الله بها فهل علیه فی ترک ذلک مأثم أم لا؟ الجواب: یستحب له أن یطیع الله تعالى بالمتعة لیزول عنه الحلف فی المعصیة ولو مرة (واحدة/خ) غیبة الطوسی 383 و الاحتجاج 306/2
یکی از شیعیان در زمان نائب سوم امام مهدی، نامه ای به ایشان نوشت و چنین سؤالی را مطرح کرد:
مردی هست که معتقد به مذهب حقه شیعه است
و متعه را هم حلال می داند...
همسری دارد که او هم در همه امور، با او موافق است
و این همسر، آن مرد را متعهد کرده که سوگند یاد کند
نه همسر دائم دیگری بگیرد
و نه متعه نماید
و نه کنیز تهیه کندو آن مرد نیز این مطلب را از 19 سال پیش تاکنون قبول کرده
و به قول خود عمل نموده
و گاهی ماهها از خانه و دیار خود دور است اما متعه نمی کند...
و بخاطر محبت و تمایلی که به همسر خود دارد... دوست دارد که این روال را ادامه دهد نه اینکه متعه را حرام بداند...آیا این ترک متعه از جانب او، معصیت به حساب می آید یا خیر؟
جواب حضرت صاحب الزمان چنین بود: بر او مستحب است که ولو با یکبار متعه، خدا را اطاعت نماید تا سوگند معصیت آلودش زائل گردد