به مناسبتی مصاحبه 7 صفحهای مجله زنان با «فرح اصولی» یکی از همسران خسرو سینایی (از کارگردانان سرشناس سینما) را در لینک فوق میخواندم که البته مصاحبه جدیدی نیست. در این مصاحبه چند نکته جالب وجود داشت که ذکرش خالی از لطف نیست:
- این ازدواج پیشنهاد گیزلا (همسر اول خسرو سینایی) بود. ما سه نفر در آن لحظه بدون اینکه به جنسیت فکر کنیم به عاطفهای که بین هر سه ما ایجاد شده بود بها دادیم. در این زندگی به یقین هیچ کسالتی وجود نداشت اما زحمت و سختیهای زیادی وجود داشت. چیزی که دیگران در مورد ارتباط من و گیزلا خیال میکنند این است که رقیب عشقی داشتن تجربه سختی است ولی من میگویم چیزی که در این زندگی تجربه کردهام نکتهای ظریفتر اما سختتر از این تحلیلهای ساده است.
- مطبوعاتیها زندگی ما را منفی و متحجرانه میدانند. اولین نشانه روشنفکری ظرفیت داشتن است. باید به زندگی، اثر هنری یا تفکر فرد با دید بازی نگاه و بعد رد یا قبولش کنیم. باید به یاد داشته باشیم که آدمها حق حیات و انتخاب دارند. این واکنشها از طرف کسانی که ادعای روشنفکری هم دارد خیلی عجیب است اما متاسفانه در مورد ما وجود دارد.
- خبرنگار میپرسد: ارتباط بین زن و مرد و اصلاً ازدواج بر اساس قانونی غریزی و تملکجویانه است. معمولاً در مقوله زناشویی سخاوت نمیگنجد واین باور به مشارکت گذاشتن عشق را سخت میکند.
و ایشان پاسخ میدهد: ببینید انحصارطلبی یک شکل عشق است و بخشیدن و بزرگواری شکلی دیگر. وقتی زنی میفهمد که شوهرش با زنی رابطه دارد خیلی ضربه میخورد اما در این گونه موارد زنان معمولاً بیش از آن که به مسئله روابط جنسی آن دو فکر کنند، نگران عاشقشدن شوهرانشان به رقیبند. این مقوله در کتاب جنس دوم سیمون دوبوار هم وجود دارد. خیلی از زنانی که در چنین موقعیتی قرار میگیرند، برای تسکین خودشان میگویند: «ارتباط جدید شوهرم عشق نیست، ارتباطی است که دیر یا زود تمام میشود.» اتفاقا وقتی فرد سختیهای زیادی را در رابطه با کسی تحمل کرده و لحظات باارزشی را از اوج تا سقوط داشته، از مرزهایی عبور کرده و از انحصارطلبیها گذشته، طبیعی است که وابستگیاش شدیدتر میشود چون بهای پرداخت شده زیادتر بوده است.