دوستی (شاید برای دلداری بنده حقیر!) متذکر این نکته و حدیث زیبا شده؛
یونس بن عبدالرحمن از یاران بسیار بزرگوار و جلیل القدر امام کاظم و امام رضا علیهما السلام بود اما از سوی مسلمانان و حتی شیعیان ناآگاه نیز به شدت مورد انواع تهمتها مانند کفر و زندقه قرار میگرفت. به همین خاطر بارها از سوی ائمه معصومین مورد دلجویی و تفقد قرار گرفته و در عین حال شیوه برخورد صحیح و تحمل تهمتها را به او یادآوری فرموده بودند.
برای نمونه نقل شده که امام کاظم به او فرمود: ای یونس! با دیگران مدارا کن، سخنانت سخت آنها را میکوبد.
یونس میگوید: آنها به من میگویند زندیق!
پاسخ فرمود: چه زیانی به تو میرسد اگر در دست تو مرواریدی باشد و مردم بگویند سنگریزه است؟ و چه سودی دارد برایت اگر در دستت سنگریزهای باشد ولی مردم بگویند مروارید است؟عن یونس بن عبد الرحمن قال قال العبد الصالح: یا یونس ارفق بهم فإن کلامک یدق علیهم قال قلت إنهم یقولون لی زندیق قال لی: و ما یضرک أن یکون فی یدک لؤلؤة یقول الناس هی حصاة و ما کان ینفعک أن یکون فی یدک حصاة فیقول الناس لؤلؤة. (شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال)
که برای همه کسانی که در راه اقامه سنتهای مورد تاکید اسلامی خصوصا «ازدواج موقت» صبر و استقامت میورزند، موجب دلگرمی بیشتر است. کسانی که از جان و مال و آبروی خود در این راه مایه میگذارند اما نه در حد زندیق، اما فاجر و فاسق و شهوتپرست خوانده میشوند. وقتی ما میدانیم که متعه و اعتقاد به آن؛ کاملکننده اعتقاد و جزئی مسلم از بدنه دستورات دین و آیات قرآن است، چه ضرری به ما میرساند که مردم بیارزشش بدانند و سنگریزه؟