خانمی مطلب زیر از کتاب «آیا من و تو با هم جوریم؟» اثری از دو نویسنده مشهور «باربارا و آلن» با ترجمهی مرجان یاری، رو برای ما ارسال کرده که تاکید دیگری است از تفاوت ذهن زن و مرد در نگرش به رابطه جنسی که قبلا هم در این باره زیاد نقلقول کردم.
هزاران سال است که مفهوم کلی زندگی بشر، پیمان و علاقهی یک زوج (زن و شوهر) بوده است و معمولا به این ترتیب بوده که مرد از زن دلخواهش نگهداری کند، و اگر استطاعت غذا دادن چند زن را داشته باشد از زنهای دیگری نیز نگهداری میکند. ازدواج نوین یک توسعهی نوین است. اما هرگاه یک فعالیت بشری با مراسمی پرکار محاصره شود، معمولا برخلاف زیست شناسی ماست و قصد دارد افراد را وادار به انجام کاری کند که به طور طبیعی انجام نمی دهند.
چنین نیست که ازدواج در جوامع امروزی جایگاهی ندارد، اما مهم است که تاریخ و روابط آن را در زیست شناسی خود درک کنیم. اما یک سوال مهم باقی میماند که باید پاسخ داده شود: مزیت ازدواج برای مردان چیست؟ از نظر تکامل اولیه هیچ مزیتی ندارد. یک مرد شبیه جوجه خروسی است که اصرار دارد بذر تکوینی خود را هر چه گسترده تر و هر زمان که امکان دارد پراکنده کند. با این وجود اکثریت مردان هنوز ازدواج میکنند، مردان طلاق گرفته دوباره ازدواج میکنند یا در ایالتهای دیگر با ازدواج دروغین زندگی میکنند. این، توانایی قابل توجه جامعه را در محروم کردن مردانی که از نظر زیست شناسی بی قاعده هستند، نشان میدهد.
وقتی مردان ازدواج میکنند بسیاری این را زمینهی درخواستهای پایان ناپذیر روابط زناشویی میدانند، اما این انتظاری است که هرگز قبل از ازدواج در مورد آن صحبت نشده است و مشخص نیست که زنان در این مورد چه نظری دارند. برای زنان، ازدواج اعلانی به دنیاست که مردی به او توجه ویژه دارد و قصد دارد با او رابطهی تک همسری داشته باشد. در فهرستی که زنان در نظر دارند، وفاداری اولویت بالایی دارد و اگر مردی خیانت کند آماده اند تا رابطه را تمام کنند. این تفاوتی است که بسیاری از مردان آن را درک نمی کنند. بسیاری از مردان معتقدند داشتن هوا و هوسهای اتفاقی، در رابطهی زناشویی شان تاثیری ندارد، زیرا مردان در مغز خود برای تفکیک عشق از روابط مشکلی ندارند. اما، برای زنان روابط و عشق در هم آمیخته است. یک رابطه با زن دیگر میتواند به عنوان نهایت خیانت و دلیل خوبی برای پایان دادن یک رابطه محسوب شود.