مهری در این کامنت، نوشته که «من با هر دو شوهرم به عدالت رفتار میکنم و ...» و سعی کرده به خیال خود حکم الهی مجاز بودن تعدد زوجات را به مسخره بگیرد.
نقل است که شهید سید حسن بحرالعلوم (امام جماعت مسجد کوفه که در انتفاضه سال 91 شهید شد) نشسته بودند که مردی با دختری جوان وارد شد.
مرد اینگونه گفت که:
این دختر جوان عروس من است. پسرم به جبهه رفت و شهید شد.
آیا میشود با این دختر ازدواج کنم؟!!
سید گفته بود که نمیشود و او را از این کار حرام به شدت نهی کرد.
3 سال بعد آن مرد همراه با آن زن جوان و یک بچه کوچک دوباره پیش سید آمد.
به سید گفت: شما گفته بودید که نمیشود من با این خانم ازدواج کنم. اما من ازدواج کردم و شد! این بچه هم نتیجهاش!!
سید هم به او گفت: اگر با مادرت هم این کار را میکردی، همین میشد و آن مرد هم از خجالت سرخ شد...
* * * * *
نمیدانم چرا درک این نکته ساده برای بعضیها (خصوصا اینها که ادعای داشتن فکری باز و روشن میکنند) اینقدر سخت است که به عقاید یک مسلمان احترام بگذارند؟
از جمله اعتقادات یک مسلمان این است که:
-
حکم الهی، با حکم انسانی فرق دارد. مخالفت با احکامی که خدا تشریع کرده، استکبار است؛ همان صفتی که ابلیس را از درگاه خدا راند. ابلیسی که خدا انسان را از تبعیت او و وعدههای مستکبرانهاش نهی کرده.
- مخالفت با احکام خدا لزوما اثرش در دنیا ظاهر نمیشود اما اثر اخروی آن قطعی است. با توجه به این نکته و اینکه تنها راه آگاهی ما از آخرت «وحی» است، لزوم تبعیت از احکام الهی (حتی اگر مخالف سلیقه ما باشد) بهتر مشخص میگردد.
برای کسی که دین و خدا را هم قبول ندارد اما عقل داشته باشد، «وجوب عقلی دفع ضرر محتمل» کارساز است. اگر یک دیوانه، یک بچه یا یک دروغگو به او بگوید که در کفش شما عقرب رفت، قبل پوشیدن یک نگاهی به آن میکند چون دفع ضرری که حتی احتمال یک درصد دارد هم عقلا واجب است حال چگونه است که افرادی که به گواهی تاریخ (نه مسلمانان) راستگوترین افراد زمان خود بودهاند، خبر از دنیایی دیگر و نحوه بروز اعمال در آن دادهاند و اینکه از نظر شدت عذاب و نعمت قابل قیاس با دنیا نیست اما حرفشان قابل اعتنا نباشد؟!