این روزها درباره آمار طلاق خیلیها اظهار نگرانی میکنند و علل مختلفی هم برای آن برشمرده میشود که برخی از آنها در وبلاگ بازتاب یافته است. در خبر بالا، نظر چندتن از کارشناسان به صورت خلاصه، ذکر شده که ارزش خواندن را داشت:
-
سیدحسن حسینی (عضو هیات علمی دانشکده علوماجتماعی دانشگاه تهران)
در خانوادههای شهری ازدواج مبادله میان دو خانواده نیست، بلکه مبادله تنها میان زن و مرد است و بر این اساس اگر زن و مرد نتوانند در طول ازدواج پاسخگوی مجموعه نیازهای خود باشند، به راحتی از این پیوند کنار میکشند.
هر گونه اختلال در مبادله میان زن و مرد به تدریج فاصله میان آنها را زیاد میکند، این روند به گونهای ادامه مییابد که غریزه جنسی آنها به صفر میل میکند و دیگر نمیتوانند پاسخگوی نیازهای یکدیگر باشند. -
علیرضا مرندی (عضو کمیسیون بهداشت مجلس)
مسایل جنسی یکی از مهمترین عوامل در روابط زن و شوهر است و باید آموزشهای لازم به جوانان داده شود. شاید بهتر باشد در دبیرستانها در جلسات اولیا و مربیان بهداشت بلوغ و تا حدودی مسایل جنسی به والدین آموزش داده شود و آنها فرزندان خود را آگاه کنند. آموزشهای قبل از ازدواج در این موضوع بسیار نقش دارد و چون والدین در تربیت روانیجنسی کمتر نقش دارند، جوانان اطلاعات خود را از رسانههای غیررسمیو دوستان خود کسب میکنند. -
مصطفی اقلیما (رئیس انجمن علمیمددکاری ایران)
بیشتر کسانی که دچار طلاق عاطفی هستند شرایط جامعه، وجود بچهها و نداشتن پشتوانه و وابستگی اقتصادی به زوج را از دلایل تن ندادن به طلاق ذکر میکنند. در حال حاضر مشکلات اقتصادی ناشی از تورم موجود در جامعه آنقدر زیاد است که زن و مرد هر دو مجبور به کار کردن هستند، به همین دلیل کمتر برای یکدیگر وقت میگذارند و این موضوع مشکلات زیادی را برایشان ایجاد میکند؛ و یا فردی که مجبور است برای تامین مخارج زندگی 2?شیفت کار کند دیگر فرصتی برای خانواده و رسیدن به امور عاطفی آنها ندارد. -
منصور حسینی (وکیل دادگستری)
آمار تقریبی طلاق به علت اعتیاد بسیار بالاست. اعتیاد به صورت سرسام آوری دادگاهها را مملو از ناسازگاریهای زنان و شوهران کرده است. اعتیاد و بیکاری علت بسیاری از طلاقهاست و بیکاری نیز در بسیاری از موارد از اعتیاد سرچشمه میگیرد. علت اصلی این هم بیکاری جوانان یا بالا بودن تورم است. -
محمد اکبری (سرپرست مجتمع قضایی خانواده)
با توجه به زیاد شدن روزافزون معتادان، معضل اعتیاد به یکی از مهمترین علتهای طلاق تبدیل شده است و در نهایت عدم تفاهم زوجین که بسیاری از طلاقها در این قالب رخ میدهد و زن و شوهرها با وجود این که هیچ کدام مشکل خاصی ندارند، نمیتوانند با هم زندگی کنند. هنگامیکه زوج معتاد باشد علاوه بر مشکلات اقتصادی که با آن مواجه میشود، زوجه را با مشکل مواجه میکند و در نهایت باعث از هم پاشیدگی خانواده میشود. -
موسی الرضا ثروتی (عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی)
بالاترین علت طلاق در تهران مربوط به معضل اعتیاد است و در سال گذشته بیش از 40 هزار نفر به این علت از هم جدا شده اند. -
کاظم فروتن (سرپرست کلینیک سلامت خانواده و عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد)
حداقل 50 درصد طلاقهایی که در دادگاه خانواده به بهانههای مختلف صورت میگیرد، ریشه در مسائل جنسی دارد و به تجربه ثابت شده است در خانوادههایی که مسائل جنسی در زوجها برطرف شده، احتمال فروکش کردن مشکلات در خانوادهها بیشتر بودهاست. ناتوانی جنسی و انزال زودرس در مردان و بی میلی جنسی در زنان شایعترین اختلالات جنسی است و بسیاری از خانوادهها از وجود این مشکلات آگاهی ندارند و همین امر موجب مشاجرات و اختلافات خانوادگی میشود که در نهایت به طلاق منجر میشود. -
حسین ایمانی (جامعه شناس)
محرومیت اقتصادی، تعاملات زوجینی که منافع خانوادگی آنها برای بقای زندگی در سطح استاندارد و مناسب نیست را کاهش داده، آنها را به سوی طلاق سوق میدهد. مردان در این خانوادهها، بیشتر تعامل منفی دارند. کاهش درآمدها و تورم در ایران، موجب افزایش تنشها و ستیز در داخل خانوادهها شده است و با وجود آن که هنوز نگرش منفی نسبت به طلاق در جامعه وجود دارد، اما میزان آن رو به افزایش است. -
شهلا کاظمیپور (معاون مرکز مطالعات و پژوهشهای جمعیتی آسیا و اقیانوسیه)
تحولات اجتماعی دهههای گذشته در سطح جهان نظام خانواده را با تغییرات، چالشها، مسایل و نیازهای جدیدی مواجه کرده است و طی این مدت خانواده به شکلی فزاینده به علل متعدد و پیچیدهای در معرض تهدید قرار گرفته است. زمانی که کارکردهای خانواده از قبیل کارکردهای زیستی، اجتماعی، شناختی و عاطفی یکی پس از دیگری آسیب میبینند، زوجین به تدریج احساس رضایتمندی خود را از دست میدهند. کاهش تدریجی رضایتمندی زوجین ابتدا موجب گسست روانی و سپس گسست اجتماعی و در نهایت منجر به بروز یک واقعه حقوقی به نام «طلاق» میشود. -
سید ضیاءالدین فائق (محقق و پژوهشگر مسائل اجتماعی)
بر طبق آمارها بیشتر شوهرکشها، به «طلاق عاطفی» مبتلا بودهاند. بر این اساس به سادگی میتوان رد پای طلاق عاطفی را در این موارد دید و لابهلای اظهارات آنها به نکات یاد شده دست یافت. بیشتر آنها ازدواج را با علاقه آغاز نکرده و به طلاق عاطفی مبتلا بودهاند و مسأله مشترک بین همه آنها که در جریان بررسیهای قضایی و پلیسی عنوان شدهاند، این است: همسرم، کتکم میزد و مرتب اتهام میزد و از دیگران سخن به میان میآورد و در مهمانیها، بیشتر از آنکه به من توجه داشته باشد، دنبال دیگران بود.