پشیمانی بعد پرواز از زمین...

مسافر نگاهی به ساعت بزرگ سالن انداخت هنوز چند ساعت تا پرواز مانده بود. باید طوری خود را سرگرم می‌کرد لذا به سمت فروشگاه مجاور رفت و با خونسردی و آرامش لوازم داخل ویترین را ورانداز نمود سرآخر یک مجله و یک جعبه بیسکوئیت خرید و به سمت جایگاه انتظار رفت.

جمعیت زیادی آن جا نشسته بودند، مسافر یک صندلی خالی پیدا کرد و نشست و مجله‌اش را باز کرد و شروع به مطالعه نمود، همان طور که ورق می‌زد از جعبه بیسکوئیت برداشته و به دهان می‌گذاشت، هنوز دقایقی نگذشته بود که متوجه چیزی شد، مردی روی صندلی کناری نشسته و سرگرم مطالعه بود، با هر بیسکوئیتی که او بر می‌داشت مرد نیز یک بیسکوئیت برداشته و به دهان می‌برد. مسافر از این حرکت مرد بسیار خشمگین شد اما سعی کرد به روی خود نیاورد... حالا دیگر تنها یک بیسکوئیت بیشتر باقی نمانده بود، این بار کمی‌درنگ کرد تا ببیند مرد با این آخرین بیسکوییت چه خواهد کرد، لیکن مرد با همان آرامش بیسکوئیت را برداشت از وسط به دو نیم کرد و نیمی‌را به او تعارف کرد و نیم دیگر را خودش خورد، مسافر که چهره‌اش از خشم بر افروخته گشته بود نگاه تندی به مرد افکنده و از جا برخاسته و به سرعت دور شد، در همان هنگام بلندگو مسافرین را به جایگاه پرواز دعوت نمود.

سرانجام مسافر با آرامش به صندلی‌اش تکیه داد. کیف دستی‌اش را باز کرد تا مجله را در آن بگذارد یکباره چشمش به چیز عجیبی افتاد، جعبه بیسکوئیتش آن جا داخل کیف بود. پس آن بیسکوئیتی که می‌خورد چه؟... حالا دیگر همه چیز برایش روشن شده بود... این مرد غریبه بود که بیسکوئیت خود را بی هیچ ادعایی با وی تقسیم کرده بود... به یاد رفتار ناپسند خویش افتاد و آن همه وقار و متانت مرد!

چه رفتار تند و خشم‌آلودی با وی داشت و او در مقابل چه کریمانه برخورد کرده بود. مسافر از کردار خود شرمند شده بود و از خودش بدش آمد...

هواپیما در آسمان اوج می‌گرفت و فرصت جبران در آن پایین جا می‌ماند، حسرتی سوزان قلب مسافر را می‌گداخت...

* * *

تاکنون چند بار به بازبینی باورهای خویش پرداخته، صحت و استواریشان را به محک ارزیابی نشسته ایم؟

غوغای زندگی و کشاکش ایام، گاه ذهن انسان‌ها را چنان درگیر و گرفتار می‌کند که رابطه‌ها و نسبت‌ها را از یادشان برده، باورهایشان یکباره واژگونه گشته و موقعیت اصلی خویش را گم می‌کنند!

این جاست که بسان این مسافر به جای قدردان و شکرگزار بودن متوقع و گله مند می‌شود.

مردمان در طول عمر یکسره تلاش و فعالیت نموده و زحمت می‌کشند لذا خود را مالک حقیقی دانسته و اغلب حضور یک نفر را نادیده می‌گیرند: صاحب اصلی!

او را نمی‌بینند، بودنش را باور نمی‌کنند و حقی برایش قایل نمی‌شوند!

قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلی‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ (آل عمران/26)

زمین و هر آن چه در آن است به خداوند تعلق دارد او آفریدگار هستی است و نسبت به آنچه ایجاد کرده مالکیت دارد و این حق برای او محفوظ می‌باشد که ملک خود را در اختیار هرکس که مصلحت بداند قرار دهد.

امام صادق علیه السلام ضمن روایتی حقیقت عبودیت را در سه چیز دانستند از جمله اینکه:

«... بنده آنچه را خدا به او بخشیده ملک خود نداند، زیرا بندگان مالک نیستند، بلکه مال را از آن خدا می‏ بینند لذا هر کجا خدا فرمان داد مصرفش می‌‏کنند...» (بحارالانوار)

در روایتی از امام باقر علیه‌السلام چنین آمده که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود:

«خدا آدم را آفرید و دنیا را به او واگذارد و هر چه از آن آدم بوده از آن رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است و هر چه از آن رسول خدا است (صلی‌الله‌علیه‌وآله) همانا از آن ائمه آل محمد (علیهم‌السلام) می‌باشد. . . . » (اصول کافی-ترجمه کمره ‏ای، ج‏3، ص: 157)

البته تذکر این نکته نیز لازم است که واگذاردن در این جا به معنای مالکیت مطلق نیست، بلکه اختیاری از نوع وساطت و نمایندگی خداوند مورد نظر می‌باشد و در حقیقت اداره و سرپستی ملک به این خاندان سپرده گشته است.

بنابراین آفرینش، همه متعلق به آفریدگار است و سپس آنانی که به نمایندگی از طرف او مالکیت یافته اند -یعنی ائمه معصومین سلام الله علیهم اجمعین- و اینان کسانی هستند که پروردگار هستی بخش سرپرستی و اداره ی ملک خویش را بدیشان سپرده است.

محمد بن ریان گوید: به امام عسکری علیه‌السلام نوشتم: قربانت گردم گویا روایت شده که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از دنیا جز خمس ندارد؟
جواب رسید که «دنیا و آنچه بر آن می‌‏گردد از آن رسول خدا است.»

اهل بیت علیهم السلام یکی پس از دیگری تا حضرت مهدی صاحب الزمان عجل‌الله فرجه کدخدایان و شهریاران ملک خدایند و ما بر این خوان میهمان و رهگذری بیش نیستیم که اجازه ی توشه برداشتن و بهره گیری یافته ایم.

البته صاحب خانه و میزبان نیز به دور از کرامت نیست، بلکه بسیار بزرگمنش و گشاده دست می‌باشد تا آن جا که ما حتی میهمان بودن خویش را فراموش و احساس صاحب خانه را پیدا نموده ایم و گاه موضع متوقع به خود گرفته و از کم و کاست سفره گله مند شده، طلب حق و سهم می‌کنیم.

این که ما با چه دیدگاهی به جهان نظر کنیم مطمئناً در چگونگی تلقّی‌مان از داشته‌ها و مایملک شخصی و نیز در اتخاذ روش و نحوه برخورد ما با مسائل مختلف بسیار تأثیر گذار خواهد بود و چه بسا دچار همان سوء تفاهمی‌شویم که آن مسافر به دامش افتاده بود.

بیایید فراموش نکنیم که اینک خوانسالار سفره گسترده هستی، ولیّ و حجت خداوند، مهدی منتَظَر است.

اگر امروز بخواهیم بسان آن مسافر غفلت زده نبوده و محبت میزبان را به زشتی و ناسپاسی جبران نکرده باشیم چه راه و روشی را باید پیش بگیریم تا از اندوه فرصت از کف رفته انگشت حسرت به دندان نگزیم؟!

پی‌نوشت: مقالات سایت خوب «پدر مهربان» همگی ادبی و به این سبک هستند که با استفاده از لینک فوق یا انتهای صفحه می‌توانید آنها را مشاهده کنید.

15 سال پیش نگاشته شده

درباره این وبلاگ

هدف اصلی این وبلاگ که در بین روزنوشته‌هایم مورد توجه بنده بوده؛ بیان مسائل نظری و خبرهای پیرامون «ازدواج موقت» است.

لازم می‌دانم اعلام کنم که نویسنده این وبلاگ هیچ فرد یا موسسه‌ای را در هیچ‌جای ایران برای یافتن همسر موقت سراغ ندارد و فعالیت همسریابی (موقت و دائم) هدف این وبلاگ نیست.

بیشتر...

برای مشاهده نسخه کوچک و مخصوص موبایل این سایت، کافی است آدرس manmote.com را در موبایل خود وارد کنید.

برای اطلاع از مطالب جدید وبلاگ، ما به شما feed (یا همان rss) را پیشنهاد می‌کنیم. اگر نمی‌دانید فید چیست، اینجا را کلیک کنید

Post RSS feed

روش دیگر که مخصوص پیرمردها! میباشد، دریافت متن مطالب جدید در ایمیل شماست. بدین منظور، ایمیل خود را وارد کنید


برای تازه واردین

چند مطلب مهم

بخش نظرات غیر فعال است
در صورتی که فرمایش خاصی دارید، از فرم ارتباط با ما استفاده نمایید







فارغ التحصیل دانشگاه هستم و توفیق طلبگی رسمی را نداشته‌ام. در این سایت علاوه بر نوشته های روزانه در موضوعات مختلف، سعی بر این بوده که بیشتر به مطالب و اخبار مرتبط با ازدواج موقت پرداخته شود.

در زمینه احکام و روایات مربوطه علاوه بر مطالعات شخصی، از راهنمایی‌های دوستانی فاضل نیز استفاده کرده‌ام که از همه آنها تشکر می‌کنم.

باز هم لازم می‌دانم که اعلام کنم هدف هم ابلاغ صحیح مطالب مربوط به ازدواج موقت است نه ترویج عملی و رساندن افراد به هم.

اگر در زمینه این هدف می‌توانید به بنده کمک کنید یا سوالی در این باره دارید که با جستجو در مطالب وبلاگ نتوانستید پاسخ آن را پیدا کنید، می‌توانید از طریق آدرس الکترونیکی manmotecom در جیمیل با ما ارتباط برقرار کنید یا از طریق فرم زیر:

نام شریف شما

آدرس الکترونیکی (جهت دریافت پاسخ)

فرمایش شما