ازدواج موقت یا رهبانیت موقت؟!

مقاله «ازدواج موقت یا رهبانیت موقت؟!» در سایت موازی بود اما به دلیل اینکه این سایت خوب مدت 4سال است که غیرفعال شده و احتمال حذف کل این سایت می‌رود، لذا کل آن را اینجا نقل می‌کنم.
اگر همه‌ش رو حوصله ندارید بخونید، پاراگراف آخر رو حتما بخونید.

ازدواج موقت یا رهبانیت موقت؟!

با اینکه این اولین بار نیست که پسرک احساس می‌کند او را دوست دارد، ولی به نظر می‌رسد این بار طور دیگری او را دوست می دارد. دوست دارد او را در آغوش بگیرد، ببوید و ببوسد. اما دخترک مدتی است که رفتارش البته جلوی دیگران با او کمی عوض شده است. دیگر جلوی او روسری سر می‌کند، خیلی به او نزدیک نمی‌شود و حتی درخواست او برای بازی را رد می‌کند.

«نخستین نغمه صریح عشق با فرا رسیدن بلوغ آغاز می‌گردد » و این تازه اول ماجراست ؛ آغاز یک ماجرای طولانی. احتمالاً آغاز یک رهبانیت موقت !

امروزه پسر یا دختری نمی‌توان یافت که از بدو بلوغ طبیعی که تحت فشار غریزه قرار می‌گیرد، آماده ازدواج دائم باشد. خاصیت عصر کنونی آنست که فاصلة بلوغ طبیعی با بلوغ اجتماعی و قدرت تشکیل خانواده، زیاد شده است. اگر پسر یا دختر پس از اتمام دوران تحصیل، وارد دانشگاه گردد، با احتساب دو ـ سه سالی که بتواند سروسامان مختصری برای خود تهیه کند و آماده ازدواج گردد، حداقل 10 سالی با بلوغ پسر فاصله خواهد داشت، که این سال‌ها شاید برای دختر بیشتر نیز باشد. کاش می‌شد دوران بلوغ را به تأخیر انداخت، یا حداقل در دوران تحصیل، غریزه دست از سر ما برمی‌داشت، یا...؟!

***

پسرک این روزها در مدرسه جوک‌هایی را می‌شنود که هنوز معنی آنها را به درستی نمی‌داند و شاید حتی لبخندی هم روی لبان او ظاهر نمی‌شود. حتی از برخی حرف‌های جدی دوستانش هم سر در نمی‌آورد. اما خیلی دوست دارد معنی آنها را بداند. امروز دوستانش کتابی را ورق می‌زدند و با هم درباره‌اش صحبت می‌کردند. با اینکه خیلی دوست داشت او هم کتاب را ورقی بزند، اما با دیدن عکس روی کتاب، دما و رنگ گوش‌هایش به طرز محسوسی تغییر یافت و ترجیح داد بیش از آن کنجکاوی نکند.

«نمو ناگهانی موی در قسمت‌های مختلف بدن، توأم با خشونت صدا، جزء «صفات ثانوی جنسی» است که به هنگام بلوغ عارض پسر می‌شود، اما طبیعت در این سن به دختران نرمش اطراف و حرکات می‌بخشد.»

اساس اندیشه در ازدواج موقت آنست که نیاز جنسی واقعیتی است غیر قابل انکار، که بی‌توجهی به آن موجب پیدایش فسادهای فردی و اجتماعی، بازداشتن آدمی از تحرک، و هرج و مرج جنسی خواهد شد. اسلام قائل است که نیاز غریزی انسان باید به گونه‌ای مشروع برآورده شود. گرچه که کوشش‌های اسلامی متوجه این مسئله است که رفع این نیاز از راه ازدواج  دائم باشد، اما حال که ازدواج دائم در دوران حاضر، در فاصله فراوان میان بلوغ طبیعی تا بلوغ اجتماعی جوان، به یک شوخی شبیه شده است، چه باید کرد؟ آیا رهبانیت برای همه امکان‌پذیر است؟!

***

ذهن پسرک پر است از کلماتی که تصاویر مشخصی از آنها در ذهن او نیست و لحظه به لحظه علاقه‌اش برای دانستن بیشتر می‌شود. او خیلی چیزها را شنیده است، و حالا دوست دارد خیلی چیزها را ببیند. امروز دوست صمیمی‌اش او را به دیدن چند عکس که در کامپیوترش بود، دعوت کرد. هر دو مضطرب بودند اما او خیلی بیشتر. بالاخره اولین بارش بود که می‌خواست... کاش آنها را ندیده بود. احساس گناه عجیبی تمام وجودش را فرا گرفته بود. افت درسی، انزوا، پرخاشگری، خیالپردازی، خواب‌های عجیب و غریب، سؤال، سؤال، سؤال...

«سرتاسر این دورة بلوغ همه شگفتی است. هیچوقت جهان اینهمه بیگاننه و اینهمه زیبا به نظر نمی‌رسد. سن بلوغ، بهار قدرت‌ها و فصل بذرافشان خرمن‌هاست. همه عواطف و احساسات پاک، غذای خود را از این سن می‌گیرند و می‌توان آن را رنسانس زندگی نامید. پس این نیروی شگرف چیست که جوان را با ترس و لرز به جلو می‌راند و دختر را وادار می‌کند که از دیده براند و از دل بجوید؟»

هدف از ازدواج موقت، پیروی از هوا و هوس نیست. هدف تسکین غریزه به گونه‌ای مشروع و رفع نیاز جنسی است. در ازدواج موقت طرفین دارای آزادی بیشتری در انعقاد شرایط هستند. حقوق طرفین اغلب الزامی نیست و بستگی زیادی به قرارداد فیمابین دارد. در سایه قرارداد حتی ممکن است حق آمیزش هم از میان برود و رابطه جنسی ممنوع اعلام گردد و بهره‌مندی‌ها تنها در تمتعات دیگر باشد.

***

دنیای دور و بر پسرک هر روز در حال تغییر کردن است. حال، دخترانی که هر روز خیلی عادی در خیابان از کنارش رد می‌شدند، برای او آن دختران همیشگی نیستند. امروز پسرک بعد از مدت‌ها دوباره دستان دختر را لمس کرد. تمام وجودش گرم شده بود. داغ داغ و یک احساس شیرین: احساس خالی شدن و کاش می‌توانست... اما می‌دانست که همین قدر هم زیاده‌روی کرده است. چیزی از درون آزارش می‌داد. هنوز خیلی چیزها بود که می‌خواست در مورد او بداند. دختری که از کودکی با هم بزرگ شده‌اند. ولی... کاش هیچ‌وقت بزرگ نمی‌شد!

«سلول‌های مایه‌ای بدن با نشاط تمام در حرکت  و شکفتگی می‌آیند. گوئی می‌خواهند برای حفظ این ثروت جدید بر هر کوششی فائق آیند. تمام بدن خلش این قدرت جلوگیری شده و این گسترش بی‌آرام حیات را حس می‌کند، و دل آگنده از غمی شیرین و سنگین است. گوئی خود را ناقص می بیند و تشنة وصول به کمال است.»

ازدواج موقت حتی می‌تواند به صورت نامزدی مطرح گردد و تمرین خوبی باشد برای زندگی آینده جوانانی که دیر یا زود تن به تشکیل خانواده خواهند داد. بر اثر آن، زن و شوهر آینده در دوران نامزدی به خلق و خوی هم آشنا شده و راه و فکر همدیگر را تشخیص می‌دهند. اگر زمینه برای حرکت مشترکشان فراهم نبود، لااقل تن به عروسی و زناشوئی نخواهند داد.
آنکس که تن به ازدواج موقت می‌دهد، همانند کسی است که مسافرخانه یا هتلی را برای اقامت محدودش در شهری در اختیار می‌گیرد. شک نیست که آدمی از همان آغاز می‌داند که این هتل جای اقامت دائم نیست. محبت و طرز تلقی از آن نیز در حد اقامت چند روزه است. گرچه که در ازدواج موقت در صورت رضایت طرفین می‌توان پیمان زناشوئی را تجدید و یا تبدیل به دائم کرد.

***

امروز اولین روزی است که وارد دانشگاه شده است. بالاخره فتحش کرد. احساس رهایی می‌کند. رهایی از خیلی چیزها. و اینجا البته پر است از دختران و پسرانی که بی هیچ دغدغه ای با هم معاشقه می کنند؛ با حرفهایشان، نگاه هایشان، با راه رفتن هایشان و حتی با درس خواندن هایشان!

حال روزهای جفت جویی فرا می رسد که خوشترین دوران زندگی انسان است؛ جفت جویی  در خدمت مقاصد حیات است. او عشق را به کمال بهتر و برتری بر می انگیزد و به انتخاب اصلح که بالابرنده تدریجی کیقیت حیات است فرصت می دهد. آداب جفت جویی در بزرگسالان عبارتست از حمله برای تصرف ئر مردان و عقب نشینی برای دلبری در زنان. چون مرد طبعا جنگی و شکاری است، عملش مثبت و تهاجمی است؛ زن برای مرد همچون جایزه ای است که باید آنرا برباید و مالک شود، جفت جویی جنگ و پیکار است و ازدواج تصاحب و اقتدار.

آیا دوران تجرد باید برای جوان، دوران احساس گناه و وجدان‌درد باشد؟ آیا تکرار گناهان ناخواسته و براثر فشار غریزه، عاملی برای عادی شدن گناه برای جوان و جامعه نخواهد شد؟ آیا می‌توان در مقابل موج عوامل تحریک در جامعه ایستادگی کرد؟ آیا طبیعت حاضر است از ایجاد عوارض روانی سهمگین و خطرناکی که اثر ممانعت از اعمال غریزة جنسی پیدا می‌گردد، صرفنظر کند؟ آیا می‌توانیم کمونیسم جنسی را بپذیریم و به پسر اجازه دهیم از صدها دختر کام برگیرد و به دختر که با دهها پسر رابطه نامشروع داشته باشد؟ آیا می‌توان جوان را عقیم کرد یا حتی برای او اجازة خودارضایی صادر کرد؟ پذیرش قانون [متکامل] اسلام که روابط نامشروع و کمونیسم جنسی را تحت کنترل و ضابطه‌ای درآورده و اجازه نداده که یک فرد با هرکس و در هر محیط آلوده‌ای سر کند، با فحشا برابر است؟!

15 سال پیش نگاشته شده

درباره این وبلاگ

هدف اصلی این وبلاگ که در بین روزنوشته‌هایم مورد توجه بنده بوده؛ بیان مسائل نظری و خبرهای پیرامون «ازدواج موقت» است.

لازم می‌دانم اعلام کنم که نویسنده این وبلاگ هیچ فرد یا موسسه‌ای را در هیچ‌جای ایران برای یافتن همسر موقت سراغ ندارد و فعالیت همسریابی (موقت و دائم) هدف این وبلاگ نیست.

بیشتر...

برای مشاهده نسخه کوچک و مخصوص موبایل این سایت، کافی است آدرس manmote.com را در موبایل خود وارد کنید.

برای اطلاع از مطالب جدید وبلاگ، ما به شما feed (یا همان rss) را پیشنهاد می‌کنیم. اگر نمی‌دانید فید چیست، اینجا را کلیک کنید

Post RSS feed

روش دیگر که مخصوص پیرمردها! میباشد، دریافت متن مطالب جدید در ایمیل شماست. بدین منظور، ایمیل خود را وارد کنید


برای تازه واردین

چند مطلب مهم

بخش نظرات غیر فعال است
در صورتی که فرمایش خاصی دارید، از فرم ارتباط با ما استفاده نمایید







فارغ التحصیل دانشگاه هستم و توفیق طلبگی رسمی را نداشته‌ام. در این سایت علاوه بر نوشته های روزانه در موضوعات مختلف، سعی بر این بوده که بیشتر به مطالب و اخبار مرتبط با ازدواج موقت پرداخته شود.

در زمینه احکام و روایات مربوطه علاوه بر مطالعات شخصی، از راهنمایی‌های دوستانی فاضل نیز استفاده کرده‌ام که از همه آنها تشکر می‌کنم.

باز هم لازم می‌دانم که اعلام کنم هدف هم ابلاغ صحیح مطالب مربوط به ازدواج موقت است نه ترویج عملی و رساندن افراد به هم.

اگر در زمینه این هدف می‌توانید به بنده کمک کنید یا سوالی در این باره دارید که با جستجو در مطالب وبلاگ نتوانستید پاسخ آن را پیدا کنید، می‌توانید از طریق آدرس الکترونیکی manmotecom در جیمیل با ما ارتباط برقرار کنید یا از طریق فرم زیر:

نام شریف شما

آدرس الکترونیکی (جهت دریافت پاسخ)

فرمایش شما