* قبلا مطالبی به این سبک نوشتهام(مثل این) اما بدلیل دردلهای یکی از رهگذران این دنیای مجازی در پیام شخصیاش، باز هم چند خط مینگارم!
یکی از علل مخالفت خانمهای متاهل با ازدواج موقت مردان متاهل،
این هست که اگر با ازدواج موقت شوهرشان موافقت کنند،
زندگی دائمشان تهدید به فروپاشی میشود.
بنده هم عرض میکنم که:
ازدواج موقت نه تنها باعث تضعیف نمیشود (و آن را تقویت میکند) بلکه در مواردی میتواند از پاشیدهشدن زندگی شما جلوگیری کند
دو نکته در این باره؛
- اگر مردی عاقل و متدین بود و همسرش هم خوب بود، بعد از متعه کردن با یک خانم، حتی اگر آن خانم موقت خوب باشد هم حاضر نمیشود زندگیاش را رها کند.
و اگر مردی عاقل و متدین نبود که چه نیازی به ازدواج موقت؟ طرف یکی رو میبنه و چشمشو میگیره و یا نامشروع باهاش رابطه برقرار میکنه یا اینکه این زنشو طلاق میگیره که به اون برسه. - بخش اصلی حرفم که متاثر از نامه مورد اشاره در اول حرفم هست اینه که گاهی مرد در زندگیش یه سری خلأهائی (مثلا جن30) وجود داره اما دوست نداره زنشو طلاق بده و زن و بچهاش رو هم دوست داره. خب در این حالت، اگر اون خانم با این مساله مشکل داشته باشه، نتیجهاش چیه؟
مضمون اون نامه این بود که:
گاهی تامین نشدن یک نیاز مرد (خصوصا جن30) میتواند مشکلاتی برای اصل خانواده ایجاد کند. مثلا خود بنده قصد دارم بخاطر همین مشکلات... از همسرم جدا شوم.
ذکر این نکته را لازم میدانم که این مشکل نادر نیست و بنده خودم مواردی را سراغ دارم که با وجود اینکه زن و مرد در همه موارد اخلاقی و دینی با هم متناسب هستند و مشکلی ندارند اما بدلیل امثال همین کمبود یا از همسرشان جدا میشوند یا با اکراه زندگی میکنند و دعاء برای فرج!
مطلبی دراینباره توی وبلاگتان بنویسید و به خانمها بگوئید که این مخالفتشان گاهی موجب از هم پاشیده شدن خانواده میشود.