تصویر فوق، جلد کتاب داستانی واقعی و دردناک است که در آن دختری زیبا اما فقیر و دارای هزار امید و آرزو، توسط پسری ثروتمند و بظاهر مؤدب! ابتدا به بهانه عاشقی جذب و به وسیله او به لجن اعتیاد کشیده میشود و نهایتا بجرم قاچاق و فریب و معتاد کردن دختران محکوم، و در گوشه زندان جان میدهد.
کتاب «زن خاکستری» را بنا به درخواست یکی از دوستان (که میگفت نکات پند آموزی برای من دارد) مطالعه کردم. در پایان مطالعه اینگونه رمانها، همیشه میبینم که اگر عامل «دین» این وسط ارزشی برای آن دختر (یا پسر) داشت، هرگز به آن بدبختی ها کشیده نمیشد...
و ما قدروا الله حق قدره... خدا را آنگونه که سزاروار اوست نشناختند... (الی آخر)(زمر67)