متن زیر توسط یکی از خوانندگان وبلاگ ارسال شده که ظاهرا کمی با عجله نوشته اند!
چند روز پیش عاشورا بود. همان روزی که امام حسین(ع) و اهل بیتش و حتی آن طفل 6ماهه در اوج عطش بودند.
و که می تواند معنی عطش را تا این حد درک کند جز آن که آن را تجربه کرده؟
به امام تیری می زنند و طبعا با رفتن خون به طور ناگهانی تشنگی افزون می شود و هیچ یک از دشمنان خشکشان نمی زند که تیر به سرور جوانان بهشت زدند. با شقاوت تمام تیر دیگر و همین طور تیرهای بعد.
و امام باز هم تشنه تر می شوند و لحظه ای از رحمت خدا ناامید نمی شوند. ملعونی با شمشیر بر فرق سرشان می زند ولی گویی تقدیر بر آن است که سر مبارکش از تن جدا شود.واقعا هدف چه بود؟ آیا هدف احیای دین نبود؟ آیا امام رسالت دینی نداشتند؟ بله به خاطر دین الهی بود که امام بر تشنگی جگر گوشه اش صبر کرد. به خاطر دین بود که با این همه تشنگی باز منصرف نشد.
و آنان که می دانند تشنگی بیش از حد اعصاب را به هم می ریزد موضوع را تاحدی درک می کنند؛ بله دین؛ همان چیزی که برادرش امام حسن(ع) به خاطرش در کل زندگی سختی سکوت را چشید، سکوتی که در آن مدت ملعونی چون معاویه بزرگ معرفی میشد. سکوت برای همان چیزی که به بهشت هدایت می کند و غیر آن که به آن منتهی نشود حتما به دوزخ و لاغیر.اما چرا؟ چرا دین؟! مگر معروف و منکر را عقل تعیین نمی کند؟ بگذریم که فلاسفه با همین عقل هزار حرف متضاد می زنند چه برسد به انسان های عادی.
اصلا کمی عشق با این عقل مخلوط کنیم که دیگر کامل شود، چطور است؟ دیگر عاشورا نمی خواهیم! بهتر نیست؟
اصلا هر روزمان می شود عاشورا چون همه ی ما با عقل و احساس می شویم امام حسین!اما حق آن است که امام به خاطر دین خدا بر آن مصیبتها صبر کرد.
دین می گوید هر موسیقی ای را گوش نده ولی مگر دین از احساسات ما با ارزش تر است؟!!!
اصلا ملاک معروف و منکر احساسات است! چرا به دنبال متعه بروی؟
دلت می آید سر خانمی را کلاه! بگذاری؟
چرا وقتی خانمی متاهل به مردی عشق بورزد آن مرد به او توجه نکند؟
آیا زنانی وجود ندارند که واقعا به دور از شهوت دوست بدارند که چند مرد آن ها را دوست بدارد؟! و به این صورت آرامش بیشتری کسب کنند؟ و فقط دوست بدارند و شهوتی نباشد؟!
واقعا آنچه هدف شده است جز آن شهوت مذموم است؟ آیا هدف عشق است؟! آیا این آرامش زنانه مقدس است؟ هرگز.
خدا به ما رحم کند و به دینش هدایت فرماید. انشاءالله