در لینک بالا حرف خوبی زده شده. وقتی که زن و شوهر مجبور باشند برای تامین زیاده خواهی هایشان زیاد کار کنند و ساعات بیشتری از یکدیگر دور باشند، لحظات خوش با هم بودن در خانواده نیز به حداقل می رسد و در نتیجه طلاق عاطفی بوجود می آید.
مشکلی که در بین خانوادههای تهرانی بیشتر میبینم!
____________________________
پینوشت: بدلیل اینکه شاهد حذف برخی مطالب وبلاگهای دیگر و از کار افتادن لینک مطلب هستم، صلاح دیدم که مطلب لینک مورد اشاره در بالا رو اینجا کپی کنم.
این روزها و ماهها راهروهای دادگاههای خانواده پر ازدحام ترین دوران فعالیت کاری خود را سپری می کنند. خانمی که خودش درخواست طلاق داده روبروی قاضی ایستاده و ازدواج نسنجیده و عجولانه را عامل بدبختی خود می داند و مدعی می شود: فقط سه جلسه با شوهرم برای رضایت دادن به ازدواج صحبت کرده بودم اما پس از ازدواج متوجه سوظن و بدبینی فراوان و بی مورد او شدم تا حدی که حتی برای خریدهای جزیی اجازه خروج از خانه را به من نمی داد و پس از هر مشاجره مرا به باد فحش و ناسزا می گرفت و حتی مورد ضرب و شتم قرار می داد به طوری که مجبور به مراجعه به دادگاه و درخواست طلاق شدم تا جان خود را نجات دهم.
حسن غ هم که در جلسه دادگاه حاضر بود در مقابل با شنیدن صدای زن آرام آرام اشک می ریزد و انگار پشیمانی تمام وجودش را گرفته باشد; اما دست خودش نبود این رفتار به گواهی اسناد پزشکی قانونی ناشی از اختلال رفتاری و روحی بوده است.
حرف های او هم مانند همسرش از دل برمی خاست و هر کس که می شنید حق را به او می داد. گویی فردی است که گناهش حتی به مورچه هم نمی رسد. ولی چه اتفاقی در میان آنها افتاده که هر دو از همدیگر متنفرند و هیچ خاطره خوشی از دوران نامزدی و عقد و ازدواج برای مرور شادابی ها در ذهن آن دو نمانده است.
قاضی هم ادامه رسیدگی به مشکلات زوج جوان را به جلسه خصوصی دادگاه حواله می دهد تا به طور دقیقتر در یابد علت اصلی مشکلات چیست
آنچه با مشاهده نمونه های فراوان دیگر قابل مشاهده است این است که میزان وقوع طلاق در جامعه به شدت افزایش یافته و این واقعیت هم قابل انکار نیست.
در این میان شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز در جلسه اخیر خود وضعیت طلاق و عوامل افزایش آن را به عنوان یک مساله ملی بررسی کرد و طی دستورالعملی مصوبات خود را برای اجرا به سازمان ها وزارتخانه ها و نهادهای اثرگذار در زمینه فرهنگ سازی در راستای تقویت نهاد خانواده و جلوگیری از طلاق ابلاغ نمود.
شورای عالی در بررسی عوامل طلاق موضوعاتی همچون توسعه شهرنشینی مهاجرت اعتیاد گسترش ارتباطات و عوامل فرهنگی ضعف بنیه فرهنگی عدم آگاهی و پایبندی به ایمان و تقیدات مذهبی خانواده ها به خصوص در میان والدین را به عنوان مهمترین عامل سستی روابط خانوادگی و در نتیجه افزایش طلاق در ایران اعلام نمود.
به آمار دیگری که مرکز اطلاعات و آمار زنان شورای عالی انقلاب فرهنگی اعلام کرده توجه کنید: میانگین نسبت طلاق به ازدواج در کشور در شش ماهه نخست سال جاری 13 24 درصد بوده است یعنی از هر 8 ازدواج در کشور یکی منجر به طلاق شده که این آمار در تهران چهار به یک بوده است برپایه همین آمار متاسفانه در سال جاری نسبت به مدت مشابه سال قبل نرخ ازدواج هم چهاردرصد با کاهش همراه بوده است.
یک آمار دیگر که اخیرا اعلام شده مربوط به وجود 6 میلیون زن مطلقه است. یقینا همین تعداد هم مرد طلاق گرفته از همسر وجود دارد اما درصد زنانی که موفق به ازدواج دوم نمی شوند بسیار بیشتر از مردانی است که پس از طلاق برای همیشه مجرد زندگی می کنند. همچنین که در آمار مرکز اطلاعات و آمار زنان شورای عالی انقلاب فرهنگی آمده که تعداد دختران هرگز ازدواج نکرده یک میلیون و 100 هزار نفر بیشتر از پسران است.
البته موضوعات اقتصادی اجتماعی سیاسی فرهنگی در هر جامعه ای بر روح و روان مردم آن اجتماع اثر می گذارد تا حدی که همه موارد فوق در یک زنجیره ای به هم وابسته گره خورده اند و برای بررسی هر یک از زمینه ها نمی توان از بقیه موارد غافل بود.
در این میان کارشناسان و روانشناسان در قالب کنگره انجمن علمی روانپزشکان ایران روی نکته خاص دیگری تاکید کرده اند که در کشور ما به دلایل فرهنگ سنتی کمتر به آن اشاره می شود در حالیکه به تعبیر این دسته از متخصصان درصد بالایی از طلاق هایی که در کشور به دلیل مشکلات جنسی و ناآگاهی زوج ها از آداب زندگی زناشویی است. مشکلی که با پیشرفت های علمی و روانپزشکی به آسانی می توان بیماریهای جنسی را درمان کرد و در کنار آن آموزش های لازم را در اختیار زوج ها قرار داد و از این طریق تا حد بسیار زیادی مانع از وقوع طلاق شد.
این مشکل اساسی که معمولا به دلیل شرم و حیا مستقیما از سوی زوج ها به عنوان دلیل قطعی درخواست طلاق یا وقوع بزه های اخلاقی و رفتاری بیان نمی شود پس از عبور از مراحل ساده و قابل درمان هنگامی که به مرحله اعتیاد به موادمخدر سنتی یا شیمیایی رسیده و یا افسردگی و بیماریهای جسمی و روحی دیگری به دلیل آن پدید آمده از سوی زوج ها به گوش دیگران می رسد و به تعبیری علت ثانوی را علت اصلی طلاق عنوان می کنند و متاسفانه در بررسی های کلان جامعه هم علت های ثانویه در بسیاری موارد به غلط سبب جدایی و طلاق مطرح می گردد.
دکتر افشار تموک عضو هیات علمی دانشگاه با تاکید فراوان بر ضرورت رفع مشکلات جنسی میان زوج ها و ایجاد درمانگاههای مخصوص بیماریهای جنسی در کشور می گوید: بخش قابل توجهی از طلاق ها به علت بیماری ها و به ویژه اعصاب و روان است که به ناسازگاری ها منتهی می گردد زیرا بسیاری از بیماریهای جسمی و برخی به نوع تربیت خانوادگی مربوط است و هنر سازگاری با محیط و همسر ازجمله موضوعات مهمی است که فرایند یادگیری آن در دوران کودکی جوانی و نوجوانی شکل می گیرد.
وی می افزاید: بسیاری از ناسازگاریها هم ریشه بیماری ندارد بلکه به نداشتن علم و اطلاعات لازم در زمینه زناشویی مربوط است به همین دلیل معتقدم همانگونه که هر کاری نیازمند آموزش است آموزه های جنسی و زناشویی هم نیازمند آموزش است که متاسفانه این بعد از شیوه رفتاری در جامعه ما به شدت دچار کمبود وضعف است در حالیکه بیماری مطرح نیست افراد نمی دانند و چوب ندانستن ها را می خورند به همین دلیل است که معتقدیم افراد قبل از ازدواج باید آموزش ها و مهارت های لازم و توانمندیهای مخصوصی را یاد بگیرند زیرا برخی مهارت ها گفتاری و برخی عملی و برخی فکری و روحی هستند.
دکتر افشار تموک می گوید: برخی از زوج های جوان قبل از اینکه آموزش ببینند و روانشناسی جنس مذکر و مونث را بلد باشند زیر یک سقف قرار می گیرند و در چنین شرایطی بسیار طبیعی است که اشتباهات فراوانی داشته باشند که برخی از این اشتباهات سبب کدورت و اختلاف می گردد. این افراد تا این مرحله سالم بودند و مشکل خاصی نظیر بیماری نداشتند اما به مرور از این ضعف مهارتی و آگاهی بیماری روحی و جسمی به مشکلات آنها اضافه می شود.
وی می گوید: رواج روحیه زنانگی در مرد و رواج روحیه مردانگی در زنان باعث بروز مشکلات جنسی در طرف مقابل می شود و اگر هر یک دچار عقده های روحی و روانی شوند در حوزه های دیگر دچار ضعف می شوند.
دکتر تموک بخش سوم مشکلات زناشویی را بیماری می داند و می گوید: بیماریهای جنسی هم دو دسته هستند که یکی جسمی و ارگانیک است که همانند بسیاری از بیماریها باید خارج از محدوده زناشویی درمان شود و دیگر بیماری روانی جنسی است که در بیماری روانی جنسی بیماران پارافیلیایی همجنس بازی و خود ارضایی قرار دارد.
دکتر افشار تموک معتقد است: آن عاملی که باعث طلاق می شود بیماری نیست بلکه بیماری زمینه ساز ایجاد طلاق است که راه آن هم پیشگیری و درمان است اینکه می گویم بیماری فی نفسه منجر به طلاق نمی شود دوام زندگی بسیاری از زندگی ها علیرغم بیماری یکی از طرفین است اما اگر زمینه های عاطفی هم به آن اضافه شود آنگاه بیماریها می توانند موثر باشند.
این مدرس سلامت در دانشگاه ادامه می دهد: یکی دیگر از بیماریها اختلالات جنسی و روانی است زیرا بعضی از خانم ها و آقایان جوان دچار اختلالات شخصیتی هستند آنها بیمار نیستند بلکه در سطحی پایین تر از بیماری دچار اختلال شخصیتی هستند. به عنوان نمونه برخی از افراد اختلال شخصیتی وابسته دارند بعضی ها دارای شخصیت حساس و شکاکی هستند که به شخصیت های پارانویید معروفند چون آنها استعداد شکاک شدن و سوظن را دارند گرفتار یکی از بحران های جدی زندگی که ویران کننده هم هست می گردند.
وی شخصیت های گوشه گیر و غیراجتماعی را هم از اختلالات شخصیتی معرفی می کند و می افزاید: افراد گوشه گیر اگر ازدواج کنند نمی توانند به درستی با همسر ارتباط برقرار کنند که در کنار آنها شخصیت های ضداجتماعی قرار می گیرند افرادی که در ظاهر بسیار شیک و اطوشده مودب و با شخصیت هستند ـ چون به صورت نمایشی فقط می خواهند ظاهر خود را خوب نشان دهند ـ اینگونه اشخاصی نامهربان و غیرعاطفی هستند و می توانند رفتارهای خشن از خود نشان دهند ولی آن را در ظاهر موجه خود پنهان می کنند که پس از ازدواج ماهیت اصلی آنها مشخص و دعواها و ناسازگاریها آغاز می گردد.
وی می افزاید: از دیگر اختلالات شخصیتی که به بنیان خانواده آسیب وارد می سازد شخصیت های موازی « برد لاین » یا دمدمی مزاج است که گاهی عاشق هستند و گاهی حالت نفرت و کینه پیدا می کنند و در مجموع احساسات آنها طبیعی و متعارف نیست.
دکتر تموک می افزاید: پدران و مادران باید توجه کنند با طلاق خود چنین فرزندانی را به اجتماع تحمیل می کنند که خودشان هم در آینده دچار مشکل خواهند شد به همین دلیل است که می گویند طلاق به همراه خود تبعات بسیار طولانی مدت خانوادگی و نسلی پدید می آورد.
عضو هیات علمی دانشگاه اعتیادها را نیز ازجمله عوامل بسیار موثر در ویرانی کانون خانواده معرفی می کند و ریشه اعتیاد را بیماری و اختلالات شخصیتی می داند و می افزاید: افراد گوشه گیر ضداجتماعی دمدمی مزاج غیرمتکی افراد فاقد اعتماد به نفس شخصیت های وابسته به سوی ارضا خود با موادمخدر می رود درحالیکه فرد سالم با تربیت سالم استعداد سیگاری و معتادشدن را بسیار کم دارد یا اصلا ندارد اما یک شخصیتی که احساس می کند اجتماع و پدر و مادر او را دوست ندارند اینها سریعتر به سمت ارتباطات نامناسب و دوستان ناباب و روابط ناسالم و در نهایت اعتیاد پیش می روند که بیشترین آمار طلاق ها هم مربوط به معتادان هست.
وی ادامه می دهد: البته طلاق هم تنها ریشه اعتیاد نیست بلکه چندین عامل سبب می شود فرد از لحاظ فکری و روانی بیمار شود و به سمت موادمخدر گرایش پیدا کند که یکی از آنها مشکلات جنسی است و افراد فکر می کنند با اعتیاد به تریاک یا سایر موادمخدر می توانند مشکلات جنسی خود را برطرف سازند.
دکتر تموک اختلالات جنسی را هم در انواع مختلف معرفی می کند که یکی از مهمترین آنها سرد مزاجی یا کاهش میل جنسی است که به مرور به جسم و روح زوج ها آسیب وارد می سازد زیرا این بیماریها مسری هستند و حتی یک مشکل جنسی می تواند در جایی مثل ولع خرید و آرایش غلیظ بروز کند زیرا چون فرد در جای دیگر تامین نشده عقده های خود را در ولخرجی نشان می دهد و چون مرد نمی داند با این مشکل زن چگونه برخورد کند ولخرجی را عامل بروز اختلاف می بیند در حالیکه چنین مشکلاتی را باید در جای دیگری بررسی و برطرف کرد.
وی در پاسخ به این سئوال که در نهایت تشخیص مرز سلامت و بیماری بسیار سخت است و افراد نمی توانند به آسانی تشخیص دهند که علت اصلی چیست می گوید: راه حل این کار در اختیار زوج ها نیست چرا که اگر می دانستند دچار بیماری نمی شدند و یا مانع تشدید آن می شدند در چنین شرایطی هرگونه مشکل روحی و جنسی را باید با مشاور روانشناسی و روانپزشکی یا پزشکان متخصص کلیه و مجاری ادرار متخصصین زنان درمیان گذاشت.
دکتر افشار تموک می گوید: برخی از مشاوره ها باید در ابعاد مذهبی باشد که یک مذهب شناس و عالم دینی می تواند به ابعاد جنسی مربوط به آن حوزه جواب دهد زیرا در بخش ازدواج ابعاد مختلفی وجود دارد که پنهان کاری و عدم درمان دردهای روحی و روانی و جسمی چاره کار نیست.
وی می گوید: ارتباط های جنسی خارج از کانون خانواده و موازین شرعی نوعی اختلال روانی محسوب می شود که نشان می دهد زوجین در چارچوب خانواده اقناع نیستند در حالیکه اگر مشکلات جنسی آنها درمان می شد هیچگاه دچار بیماری انحراف جنسی نمی شدند.
آقای پرویز توکلی آسیب شناس اجتماعی هم با تاکید بر گسترش آسیب های اجتماعی در کشورهای درحال توسعه همچون ایران می گوید: اگرچه مشکلات اقتصادی سیاسی فرهنگی می تواند سبب تغییر رفتار روحی و روانی مردم شود اما دلیل عقلی و محکمه پسندی برای تن دادن به طلاق نیست که اگر چنین توجیهی برای زوج های جوان کافی بود باید همه ازدواج ها به طلاق منجر شود در حالیکه می دانیم بسیاری از ازدواج ها موفق است و انسان های بزرگ و بزرگواری در کانون صلح و صفای خانواده زندگی موفقی را شروع و به زیبایی هم ادامه می دهند.
وی ادامه می دهد: اما آنچه که باید به شدت مورد توجه قرار گیرد این است که زوج های جوان در مراحل پیش از ازدواج دوران عقد و عروسی و پس از آن آغاز زندگی مشترک شیوه و اصول صحیح مواجه شدن با مشکلات و موضوعات مختلف زندگی را بیاموزند تا حدی که براساس اعلام سازمان بهزیستی 40 درصد از درخواست های طلاق با مراجعه به مراکز مشاوره به سازش منتهی خواهد شد.
وی می گوید آمار فوق نشان می دهد زوج های جوان نمی دانند چگونه باید همزیستی داشته باشند در حالیکه مسایل مربوط به اقتصاد و سایر مشکلات اجتماعی در هر خانواده ای کم و بیش پیدا می شود و لزوما آنهایی که درخواست طلاق می دهند همه آنها دارای مشکلات اقتصادی نیستند.
آقای توکلی ادامه می دهد: بزرگترین عامل شکل گیری طلاق و جدایی زن و مرد بروز دافعه های جسمی فکری کلامی و عاطفی است که به مرور بر عوامل دافعه ای افزوده و به مرز خطرناک طلاق نزدیک می شود.
وی عامل بیماریهای مهلک جنسی نظیر ایدز را هم در بحران اخلاقی خانواده و فعالیت جنسی غیرشرعی و قانونی می داند و می افزاید: اگر کانون خانواده از هر جهت مستحکم باشد و بیماریهای روحی و جسمی درمان شود روابط نامشروع ایجاد نخواهد شد و جامعه و خانواده سالم خواهد ماند.
این آسیب شناس اجتماعی می افزاید: متاسفانه ارتباطات ماهواره ای سبب بمباران جنسی در سرزمین متشرع و سنتی ما شده که سبب تحریک جنسی در جامعه و به ویژه در میان نسل جوان می شود و برخی از افرادی که به دلیل مشکلات اقتصادی قادر به ازدواج نیستند دچار انحرافات جنسی و اخلاقی می گردند.
آقای توکلی ادامه می دهد: در جامعه ما جای برخی از این آموزش ها که مطرح کردم خالی است که باید در کتاب های درسی دوره دبیرستان و دانشگاه گنجانیده شود و توضیحات مربوط به آن بیشتر از آن حدی شود که تاکنون بوده است.
وی دایره وسیع اطلاعات تصویری اینترنت و ماهواره ها را نمایش چهره زنان عریان و نیمه عریان می داند و می افزاید: نسل جوان ما که به شدت با اینترنت و ماهواره پیوند پیدا کرده این وضعیت را در تصاویر مشاهده می کند اما در واقعیت با خلاف آن مواجه می شود که این تضادها سبب بروز اختلافات عقیدتی و سیاسی و روحی و روانی می گردد.
آقای توکلی ادامه می دهد: متاسفانه در کشور ما ارزیابی های مشخصی برای علت سفرهای خارجی به صورت مجردی وجود ندارد در حالیکه اگر کانون های خانواده در کشور مستحکم باشد این سفرها با کاهش شدیدی همراه خواهد شد سفرهایی که سالانه میلیون ها دلار پول برای آن صرف می شود.
وی می افزاید: متاسفانه جوانان ما و حتی بسیاری از زوج ها هیچ جایی برای طرح موضوعات و احیانا بیماریها و سوالات جنسی خود ندارند و به درمان های فردی اقدام می کنند درحالیکه اگر این سئوال ها به درستی پاسخ داده شود درصد بسیار زیادی از آمارهای طلاق در کشور کاهش خواهد یافت.
وی در خاته می گوید نباید از نظر دور داشت که برخی از بیماریها و انحرافات جنسی اگر به درستی مطرح و درمان نشود جوانان ما را دچار آسیب می سازد و فردی که دچار آسیب جسمی و جنسی و روحی شد حتی پس از تشکیل خانواده هم موفق نخواهد بود.
پس طلاق پیش از آنکه یک موضوع اقتصادی باشد یک پدیده روحی روانی و جسمی است زیرا پس از به هم خوردن تعادل روانی مشکلات جسمی برای فرد پدید می آید و در مرحله بعد بر تعادل رفتاری فرزندان بستگان دوستان نزدیکان و حتی نسل آنها اثر منفی می گذارد. پس برای کاهش آمار طلاق باید به مجموعه وسیعی از مراقبت ها در عرصه آموزشی درمانی فرهنگ سازی و هماهنگی دستگاهها پرداخت و طرح عوامل غیر اصلی ـ که همچنان مطرح می شود ـ چاره اصلی کاهش آمار طلاق در کشور نیست خود را فریب ندهیم.
در کشور از هر 8 ازدواج یک مورد به طلاق منجر می شود; در حالیکه آمار این پدیده شوم در تهران چهار به یک است
طلاق یک پدیده روحی روانی و جسمی است ; زیرا پس از به هم خوردن تعادل جسمی و روحی مشکلات به طور زنجیره ای به هم پیوسته بروز می کند. درحالیکه طرح موضوعات غیراصلی در بررسی عوامل طلاق چاره اصلی کاهش آمارها نیست.
آقای پرویز توکلی آسیب شناس اجتماعی: بزرگترین عامل شکل گیری جدایی زن و مرد بروز دافعه های جسمی فکری کلامی و عاطفی است که به مرور به مرز خطرناک طلاق نزدیک می شود. درحالیکه 40 درصد از درخواست های طلاق با مراجعه به مراکز مشاوره به سازش منتهی خواهد شد.
دکتر افشار تموک عضو هیات علمی دانشگاه: برخی از زوج های جوان قبل از اینکه آموزش ببینند و روانشناسی جنسی مذکر و مونث را بلد باشند زیر یک سقف قرار می گیرند. در چنین شرایطی بسیار طبیعی است که اشتباهات فراوانی داشته باشند که برخی از آنها سبب کدورت و اختلاف می شود. این افراد تا این مرحله سالم بوده اند و مشکل خاصی نداشتند اما به مرور بیماریهای روحی و جسمی به مشکلات آنها اضافه می شود برای رفع مشکلات زوج های جوان ایجاد درمانگاههای تخصصی در کشور بسیار ضروری است.