بخشی از لینک فوق:
یه چیز بامزه هم بگم. یه خانمه ۴۹ ساله اومده بود و میگفت که بعد از ۳۲ ساااال تازه فهمیده که شوهرش ۳ تا زن دیگه هم داره! و برای هر کدوم از اون زنهای دیگه هم در نقاط مختلف تهران خونه خریده! این خانم از سن کم یعنی ۱۷ سالگی خودش عاشق شوهرش شده بود، میگفت شوهرش خیلی خوشتیپ و پولدار هست. تاجر بین المللی فرشه! بعد حالا هنوزم عاشق شوهرش بود و به خانم دعانویس میگفت یه کاری کن اون ۳ تا دیگه رو ندید بگیره و فقط دور من بگرده!
جالبه علاوه بر دعاهایی که واسش نوشته شد گفت که باید طی مراسمی سر یک خر رو توی یه قبرستونی دفن کنه (یعنی کور شم اگه دروغ بگم) تازه بهش گفت که اگه اینها اثر نکرد، دفعه بعد بیا برات مهره مار بنویسم.
به این میگن نهایت حسادت و مرض!
زندگیت خوبه و میگی عاشق شوهرت هستی؟ خب زندگیتو بکن مریض!