یه خانمی که قبلا با فرد دیگری متعه بود و بدلیل ناآگاهی های فرد قبلی و خودش! دچار کمی روانپریشی! شده بود با بنده متعه کرد. اما هم من خیلی تودار بودم و هم اون تودار! بود. هر کاریش کردم فامیلیشو نمیگفت.
...
در یکی از مسج هاش صحبت از دانشگاه شد. گفتم من برق خوندم.
گفت آره داداش من هم رشته برق خونده تو دانشگاه....
دوباره گیر دادم به فامیلیش.
مشکوکانه گفت نکنه تو هم همون دانشگاه خوندی؟
گفتم آره!
گفت مدت باقیمونده رو ببخش.
و رفت برای همیشه...
____________
پ.ن.1: این تجریه ها رو مینویسم که داشته باشید و اگر خدا قسمتتون کرد، زیاد حرف نزنید!!!
پ.ن.2: برادرش لابد راضی به این کار نبوده...
اما من نکته ای رو میخوام به اینگونه پدرها و برادرها و... بگم؛ میدانید که فاصله بین نیاز جنسی تا یک زندگی حداقلی پانزده نباشد از ده کمتر نیست. این نیاز از سویی وجود دارد و از سویی هم یک دختر دانشجو ولو خودش اهل عمل نبوده باشد! از دوستانش غیرمستقیم یا مستقیم میشنود یا میبیند که این دختران دوستانی از جنس مذکر! دارند و با آنها روابطی (فرض کنید حلال!!) دارند. (از محدوده کلاس گرفته تا...).
حال سوال این است که کدام یک بهتر است؟
الف) صرفا او را نهی کنیم و بگیم تقوا! داشته باش و او رها شود میان جمعیت کثیر دانشگاه و جمعیت عظیم چت های اینترنتی تا برود و گم شود!
ب) به او آگاهی بدهیم. بگوییم اینها هست منتها دام ها و افراد شیاد زیادند و... و به او سایر خطرات و لغزشگاه ها و حد و حدود را یاد دهیم که کمتر ضربه بخورد؟
گفتن از ما بود انتخاب از شما!
لازم به ذکر میدانم ناآگاهی پدران و برادران و... ! از محیط اینترنت و دانشگاه باعث بسیاری از این مشکلات میگردد. برایم جالب است که مثلا یه آقایی برای اینکه خانم مورد نظرش منحرف نشه گفته بود چت نکن و نرو توی چت روم ها. غافل از اینکه ربطی به چت ندارد و فرد هر جای اینترنت پا بگذارد (ولو برای مطالب علمی) این نیاز آنقدر جاذبه دارد که او را به حضور!! بکشاند. بالاخره چت نباشد، کامنت و ایمیل و sms و... که هست!
امیدوارم بیداری، قبل از زلزله باشد.