یک دختر معلوم الحال مجهول الهویه! چند روزیه که گیر داده به بنده. نمیدونم منو با کی اشتباه گرفته که هی بهم میگه سید! هی دم از مادر بنده میزنه و... بخشهایی از متن ارسالی ایشون رو ببینید:
آفلاین - 2008.10.11
سلام
خیلی اشنا هستید
حرفهایتان هم اشناست
چه بلای سرم بیاید
برایتان مهم نیستآفلاین - 2008.10.13
چرا وبلاگت رو عوض کردی بدون اینکه من بدونم
خواهش می کنم اذیت نکنید یک کلام بگید وخلاصم کنید مادر چی گفتآفلاین - 2008.10.15
سیددددددد
عکسی رو که تو وبلاگ گذاشتی
خودتی
تورو بجدت اذیت نکن
ایدیت... بود کردی محب خدا
از عذاب خدا در مورد
محمددددددددددددد
تورو قران اذیت نکن
بی انصاف شما عاشقم شدی
یا امام زمان کمک کن
مادر گفت چرا این همه ادعای امام زمان داری
بهش بگو اگر من خطایی می کنم به امامم چیکار داره
یک دفعه دیگه اسم اقا رو بیاره نفرینش می کنمایمیل - 2008.10.16
اره می خوام متعه تو باشم سید
عوضی هم نگرفتم
دروغگو نبودی مومن دروغگو شدی چرا برام جای سوال شد
بخاطر مادرت ما که متعه نکرده فحش از مادرت خوردیم منصف باش و با عدالت
تو بودی که گفتی تومکه یکی رو متعه کردی خودت بودی خودت خودت عکست هم نمی خوام
علف به دهن خوش نمیاد ولی می خوام متعه تو باشم البته چون فردا ها باید ازداوج کنم می خوام باکره بمونم و پاک
بمولا دیروز اینقدر برات گریه کردم مشکل ما که چیزی نیست
من بزرگترم این گناهه بابا پیغمبر از خدیجه بزرگتر بود
خودت همیشه می گفتی
چرا رفتی سید چرا
تو مشهد چی گفتی بهم گفتی هیچکس مارو از هم جدا نمی کنه
طلبه جوان عشق من به تو اسمونیه زمینی نیست
بخاطر خدا حاضرم متعه تو باشم بدون کوچکترین تماس جنسی
من موقت تو میشم برای صحبت کردن اذیت نکن بگو
آقا جدی میگم. خدا نصیبتون نکنه. بد دردیه آدم سر و کارش با یه دیوونه بیفته!
معروفه که پیش انوشیروان از بزرگمهر(وزیر خردمندش) بدگویی کردن، انداختش توی سیاهچال. بعد از چند سال فهمید اشتباه کرده و خواست درش بیاره گفت در نمیام! این همه مدت منو بیخود زندانی کردی، نور چشمام از دست رفته و زمینگیر شدم حالا بیام بیرون چکار کنم؟!
خلاصه به هیچ وسیله ای بیرون نمیومد هر چی التماسش کردن. آخرش یکی گفت من راهش رو بلدم. گفتن چیه؟ گفت برید یه دیوونه بیارین تو زندان پیشش باشه. رفتن آوردن و سه سوت با کمال میل گفت منو ببرین بیرون !!!