باز هم مقاله ای از یکی از خانم ها رسیده که بنا به امر ایشون در وبلاگ درج میشه.
باتوجه به اینکه نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا مشکل بی سروسامانیها و ارتباطات غلط وغیر صحیح مردان و زنان که در بیشتر موارد بیماریهای جسمی وروحی بدنبال دارد و بازتاب ان به خانواده های سالم نیز اجتناب ناپذیر است، حال چاره چیست؟
آمار ها نشان میدهند در بیشتر کشور ها تعداد زنان بیشتر از مردان است بدلیلش کاری ندارم. خوب یک گروه از خانمها سروسامان گرفته ودر کانون امن خانواده از آسیبها و کمبودها محفوظ مانده واز محبت وپشتیبانی خود وهمسر نسبت به یکدیگر همچنین رفع نیازهای عاطفی وجنسی برخوردار میشنود که عالی است و البته حسادت به هرشخص دومی که بخواهد وارد زندگی شود ونظم انرا برهم زند طبیعی است وهمیشه با این شخص مبارزه ومخالفت شده واین مخالفت به مرور زمان اسم مسایل اخلاقی اجتماعی به خود گرفته. حال با توجه به اینکه مسایل اخلاقی اجتماعی باید در جهت سلامت همه اجتماع باشد نه فقط گروهی خاص تکلیف چیست؟
موافقین حقوق زنان که با طرح چند همسری مخالفت میکنید مگر گروهی از زنان که بی سر و سامان مانده اند زن نیستند؟ آیا غلبه بر حسادت و انحصار طلبی وتغییر در الگوهای اخلاقی قراردادی اجتماع که البته بسیار مشکل است ولی اگر همه گیر باشد عادی خواهد شد، بهتر از این اشفته بازار جهانی نیست؟ اگر راه کار بهتری در نظر دارید مطیع خواهم بود که اگر بود دنیا چنین نبود پس بی دلیل نیست که اسلام دین برتر واحکام الهی به قوانین وقراردادهای اخلاقی بشری ارجح هستند.
با تشکر
موفق باشید.