امشب یکی از دوستان روحانی به من زنگ زد برا پرسیدن یه مساله!
ظاهرا بدلیل اینکه یه نفر نیاز! داشت به جوابش.
در مورد عدّه متعه در صورتی که مواقعه داشته اند، پرسید. گفتم نظر آقای سیستانی بنابراحتیاط 2 حیض کامل و آقای وحید بنابر فتوا 2 حیض کامل، ولی آقای شبیری (یکی از 7 مرجع مورد تایید جامعه مدرسین) یک حیض را کافی میداند. (که قبلا هم در این باره و اینکه چقدر محل رجوع ملته این فتوا صحبت کردیم!) که به همه این نظرات در مطلب عدّه اشاره شد.
این دوست ما از نظر آقایان فیاض و حکیم پرسید که این دو بزرگوار رو در وبلاگ نظرشونو نزده بودم اما حالا عرض میکنم؛ آقای فیاض به فتوا 2 حیض کامل و آقای حکیم (برخلاف مشهور) دو طــُـهر (پاکی) رو لازم میدونن اما نه پاکی کامل. منبع:
منهاج الصالحین / فیاض / ج 3
احکام العدد
الموجب الرابع: انتهاء المدة او هبتها فی المتعة
مساءلة 1: المراءة المتمتع بها اذا لم تکن حاملا و کانت مستقیمة الحیض فعدّتها حیضتان، فاذا مرت بها الحیضتان الکاملتان فقد انتهت عدتها، و ان لم تکن مستقیمة الحیض بان تحیض مرة بعد شهرین و اخری بعد ثلاثة اشهر، او لا تحیض و هی فی سن من تحیض، فعدتها خمسة و اربعون یوماً، و لا فرق فی ذلک بین کون المتمتع بها حرة او امة، و اذا کانت حاملا فعدتها وضع حملها.زن متمتعة اگر حامله نباشد و مستقیم الحیض باشد عدّه اش 2 حیض است و پس از گذشت دو حیض کامل عدّه سپری میشود. اگر مستقیم الحیض نباشد ؛ برای عدّه لازم است یکبار بعد از دو ماه و بار دیگر بعد از سه ماه حیض ببیند. اگر در سن حیض باشد اما حائض نشود، عدّه اش 45 روز است. اگر هم حامله باشد عدّه اش همان وضع حملش است.
منهاج الصالحین / حکیم / ج 2
الفصل الرابع
فی العدة
مسألة 5: عدة المتمتع بها التی تحیض طهران، فإن خرجت عن الزوجیة ـ بانتهاء المدة أو هبتها ـ فی طهر کان علیها إکماله وإکمال الطهر الثانی فتخرج عن العدة بالحیضة الثانیة، وإن خرجت عنها فی آخر الطهر أو فی أثناء الحیض کان علیها إکمال طهرین، فتخرج عن العدة بالثالثة.عدّه خانمی که متعه شده، 2 پاکی کامل است. اگر در زمان پاکی مدت تمام یا بخشیده شود، لازم است آن دوران پاکی و دوران پاکی بعدی را عدّه نگه دارد و بعد از حیض دوم میتواند مجددا ازدواج کند. اگر در آخر پاکی یا در زمان حیض از زوجیت هم خارج شوند؛ باید دو پاکی کامل را بگذراند و با فرا رسیدن پاکی سوم از عدّه خارج میشود.
البته دو مرجع بزرگوار فوق رابطه مواقعه! رو پیشفرض گرفتن در حالیکه اگر رخ نده عدّه لازم نیست.