یکی از اعمال این ایام که در مفاتیح الجنان آمده؛ صد بار گفتن «اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ» است.
اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ اَمیرِ الْمُؤْمِنین
اما بعد! دو نکته جدید درباره عـُـمر در مطالعاتم کشف کردم که ذکرش خالی از لطف نیست خصوصا در این ایام و خصوصا در این وبلاگ که مقابل یکی از بدعتهای او مینویسد. لازم به ذکر است که هر دو نکته از منابع سنی است.
1- نسب طلایی! «عـُـمر بن خطاب» را شاید کمتر کسی نشناسد. اگر کسی نمیداند خودش برود مطالعه کند اما مختصرا بدانید که «خطاب» هم باباش بوده، هم بابابزرگش و هم دائیش! (اگه کسی نتونست این معادله رو حل کنه تا براش توضیح بدم!!)
نکته ای که جدیدا کشف کردم اعتراف خود عمر به نسب طلائیش بود!
این جمله را «تاریخ المدینة المنورة» ص797 ج3 از زبان خود عمر نقل کرده که:
ایها الناس تعلّموا انسابکم لتصلوا ارحامکم... و لا یسئلنی احد ما وراء الخطاب!
ای مردم نسب هایتان را یاد بگیرید تا بتوانید صله رحم بجا آوردید. اما کسی از من (عـُـمر بن خطاب) فرا تر از خطاب نپرسد!
البته دقت شود که منظور از طلا، چیز نایاب بود!
2- ایشون به شریعت بسیار پایبند بود!
نمونه اش شرابخواری!! ببینید:
أحکام القرآن - الجصاص ج2 ص581:
وأما ما روی عن الصحابة من شرب النبیذ الشدید، فقد ذکرنا منه طرفا فی کتاب الأشربة، ونذکر ههنا بعض ما روی فیه... شهدت عمر بن الخطاب حین طعن وقد أتی بالنبیذ فشربه...
و روی...أعرابیا شرب من شراب عمر، فجلده عمر الحد، فقال الأعرابی: إنما شربت من شرابک ! فدعا عمر شرابه فکسره بالماء ثم شرب منه وقال: «من رابه من شرابه شئ فلیکسره بالماء»، وروی إبراهیم النخعی عن عمر نحوه، وقال فیه: إنه شرب منه بعد ما ضرب الأعرابی.خلاصه اش اینکه وقتی کارد به شکمش خورد(طــُعِنَ) برایش شراب آوردند و مینوشید!
در ادامه هم به یک داستان دیگر اشاره شده که یکی از مشک عمر شراب نوشید، عمر تازیانه اش زد. بهش گفت اما از مشک تو خوردم چرا میزنی! اونم میگه: باید با آب قاطیش کنی بعد بخوری!!
(دوستان آشنا به زبان عربی، اینجا میتونن کلیه مستندات شرابخواری ایشون رو حتی در ماه رمضان! ببینند)
اللهم العن اعداء امیرالمؤمنین واجعلنا من مخالفی اعدائه