یکی از تهران پرسیده که:
یه سوال بی ربط؛ آیا میرزای قمی هم «اعلمیت» رو شرط فقاهت میدونستن؟
اول اینو بگم که: اونایی که ردی از خودشون بر جا نمیزارن، انتظار جواب هم نداشته باشن. چون برخی سوالات مثل همین سوال یا سوالای دیگه، ربطی به کار ما و خیلی وقتها هم به تخصص بنده نداره که بخوام جواب بدم در وبلاگ.
ظاهرا این سوال شما بعد از خوندن مطلب تقلید و اعلمیت پیش اومده. خب اگر شما به اشارات همون بحث و خصوصا اون مقاله که از کتاب الاجتهاد و التقلید آقای عبدالهادی فضلی نقل شده بود دقت میفرمودید، اونجا اشاره شده که قبل از سید یزدی (صاحب العروة الوثقی) مساله تقلید مطرح نبوده:
أول من وضع التقلید باب فی المسائل الفقهیة هو السید الیزدی صاحب العروة الوثقی، بمعنی أن الکتب الفقهیة السابقة عن السید الیزدی لم تطرح مسالة التقلید، لماذا لأن التقلید الفقهی أمر بدیهی، ولکن لماذا طرح السید الیزدی طرحها لأنه یرید أن یخصص التقلید بالأعلمیة، خصوصا أنها لم تطرح بهذا الشکل قبل الیزدی حسب ما اطلعت علیه من کتب الفقه والله العالم.
و اما درمورد سوال شما (با اغماض از غلط بودن صورت سوال!) ؛ خب جوابش با حرف بالا تا حدودی روشنه. میرزای قمی 106 سال قبل سید یزدی فوت فرمودن.
اول: کتاب معروف «جامع الشتات» چهار جلدی ایشون مثل همه کتب فقهی دیگر با «کتاب الطهارة» شروع میشه و خبری از حتی یک مساله تقلید در آن نبود.
دوم: در کتاب نفیس پنج جلدی «غنائم الایام فی مسائل الحلال و الحرام» هم باز «کتاب الطهارة» فصل آغازین جلد اول است مجموعه است با این تفاوت که قبل از آن کمی درمورد بلوغ و علائم آن و سن تکلیف توضیح داده شده.
سوم: کتاب «مناهج الاحکام» ایشون هم که فقط به بحث نماز پرداخته نه چیز دیگر.