درددل همه همینه؛ تقاضا زیاد و عرضه کم!
میگن مگه مملکت اسلامی نیست پس چرا اینطوریه؟
البته نه به این دلیل که خلقت خدا تناسب نداشته باشه، نه، بلکه از طریقی دیگه مصرف میشه. خیلی ها میگن اگه حرام بخوایم زیاده حتی باهاشون هم صحبت میکنیم اما همین که به بحث متعه میرسه میگن نه! نمیدونم چرا؟ چرا خیلی ها ترجیح میدن نامحرم باشن و همه جور مصاحبتی با هم داشته باشن اما اسم متعه که میاد انگار اسم ایدز اومده!
میگفت:
ساکن مصر بود، شیعه بود. یه خانم خدمتکار داشت که هر روز تو خونهاش کار میکرد. یه روز این خانم اظهار تمایل کرد.
بهش گفت: متعه هست. اگر میخوای میتونیم متعه باشیم برای مدت معلوم.
گفت: متعه، نه نه، حرّمها سیدنا عمر
(آقای ما حضرت عُمر! آن را حرام کرده)
بهر حال هستند و کم هم شاید نباشن آدمایی که اینطورن ؛ به حرامش راضی میشن اما از حلالش فرار میکنن.
اکثر نامه ها یا ایمیل هایی که دریافت میکنم تو همین وادیه. یا مستقیما میخوان! یا راهنمایی میخوان.
بهشون میگم باور کنید روش روتین و مشخصی نداره. کمی باید خجالتی بودن رو کنار گذاشت و در دوستان و آشنایان مجازی یا حقیقی دنبال مورد متناسب گشت.
چند شب پیش یکی اومده چت. پنجره رو باز کرد و سلام کرد. گفتم وای نه! لابد بازم میخواد گیر بده برا مورد پیدا کردن. اما پس از شروع صحبت خیلی از حرفاش خوشم اومد. میگفت من از شما نمیخوام مورد بهم معرفی کنید چون میدونم که برای پیدا شدن یک مورد چقدر باید تلاش کرد. میگفت دوستم دو سال توی نت دنبال مورد بوده تا پیدا کرده....
... درد دلها ادامه داره اما حال نوشتنم نیست
____________
دود از کله آدم وقتی میزنه بیرون که یه پسر 18 ساله از دوقوزآباد سفلی! که هزار کیلومتر با من فاصله داره برام ایمیل میزنه که من یه خانم میخوام که جا هم داشته باشه و ماهی پنجاه تومن هم بیشتر نمیتونم بدم. اگه خونش نزدیکمون باشه هم بهتره... ما خیابون... میشینیم.
آدم میخواد موهاشو دونه دونه بکنه! واقعا تصور برخیها از متعه چیه؟ متعه هم یک ازدواجه و هرچند کمتر از دائم دستوپاگیره اما سختیها و مسئولیتهای خودش رو داره.