امشب شب نیمه شعبانه. وقتی به ماه نگاه میکنم که گرفته، ماهی که تا یه ساعت پیش تقریبا کامل بود، یه کم دلم میگیره.
به سه تا خانمی که متعهام بودند مسج زدم که نماز یادتون نره و میرم نماز آیات بخونم. با خودم میگم:
علی رضا! اگه همین قدر که از رفتن ماه پشت ابر دلت گرفت،
در این سالها که ماه شب چهارده اصلی رفته پشت ابر و ظاهر نیست، دلت میگرفت، الان اوضاعت این نبود؛
تلاشت بیشتر بود و خواب و خیالاتت کمتر.
وای برمن از این همه کم کاری.