یکی از آفاتی که دامنگیر عقاید مردم شده، دلی شدن معارف دین است یعنی به جای آموختن راه و رسم بندگی و قوانین الهی از راه عقلانیاش، هر چه را دلشان خوب تشخیص میدهد انجام میدهند و همان را عین دین و فطرت! میدانند.
یکی از اسباب گسترش این آفت، آثار برخی چهرههای گمراه اما مشهور است از جمله همین مولوی که بیتی از شعر «موسی و شبان» وی را در عنوان این نوشته میبینید. شعری که در کتب درسی دبیرستان هم خواندهاید و دبیران ادبیات با کلی آب و تاب آن را برایتان شرح دادهاند!
آقای قرائتی این هفته در جمع مبلغین سخنانی در نقد این داستان دارد که از لینک بالا نقل میشود:
وی با انتقاد از برخی اشعار که صد در صد مخالف قرآن هستند اما در کتب آموزشی ما وجود دارد به ذکر نمونهای از شعر موسی و شعبان مثنوی معنوی اشاره کرد و گفت: این شعر صد در صد ضد قرآن است که متاسفانه در کتابهای آموزش و پرورش فراوان وجود دارد، اگر کسی گفت خدا فرزند دارد، اگر زمین و آسمان شکاف بردارد جا دارد[1]. موسی طبق رسالتش باید به این چوپان بگوید که چنین حرفهایی را نگوید و خدا باید از موسی تشکر کند. اما در این شعر برعکس آن گفته شده است.
___________________
[1] این سخن آقای قرائتی ترجمه آیات 90 و 91 سوره مریم علیهاالسلام است: تکاد السماوات یتفطرن منه وتنشق الأرض وتخر الجبال هدّا أن دعوا للرحمن ولدا.