چند جمله جالب توجه از این نشست:
-
قبل از جمهوری اسلامی خانوادهها به واسطه عدم اعتماد به حکومت، تربیت فرزندانشان را خودشان برعهده داشتند. اما بعد از انقلاب خانوادهها به معلمها و مربیها اعتماد کردند. [و نتیجه این اعتماد هم اکنون مشهود است.]
-
صیغه و عقد موقت قانون طلایی اسلام است و باید به جای خودش استفاده شود، اما به قدری سوءاستفاده از این قانون شده است که هیچ[کمتر] فردی علاقهای به این مسئله ندارد و تا میگوئیم ازدواج مجدد ویا عقد موقت آقایان خوشحال میشوند و خانمها ناراحتند.
-
به غلط گفته میشود که ما تقابل سنت با مدرنیته داریم باید دانست که هم اکنون تقابل دین با بیدینی داریم. تقابل بین فرهنگ غربی، فرهنگ بی خدایی با فرهنگ اسلامیاست. در ارتباط پسر و دختر باید بیائیم در یک مدل اسلامیآن را بررسی کنیم. متاسفانه دشمنان جوانان ما را با این نگاه که جامعه و فرهنگ ما سنتی است از دین شان دور میکنند.
[همچنین میتوان گفت که به دلیل نشر ناقص دین، جوانی که ده سال غریزه را تحمل کرده، ترجیح میدهد که برای پاسخ به قدرتمندترین غریزه خود، مدل غربی را طی کند چون تصور میکند اسلام راهی برای او قرار نداده و پاسخگوی نیاز او نیست.] -
چرا مادران با وجود اطلاع، در برابر روابط ناسالم دختران سکوت میکنند؟ این موضوع علتهای خاص خود را دارد؛ مادر ترس از تجرد دختر دارد و فکر میکند که هم اکنون که حراج زیبایی ظاهری در جامعه است، دختر من هم باید در آن شرکت کند