آنچه در ادامه میآید ازشماره بیستوهفتم مجله کتابزنان (مربوط به مرکز مطالعات راهبردی زنان) نقل شده.
با توجه به مشکلات فرهنگی و معیشتی، فرهنگ غالب جامعه ایران، موافق چند همسری نیست، بلکه به اعتراف بسیاری از جامعهشناسان و اندیشمندان افکار عمومی جامعه ایران در تضاد با چند همسری نیز میباشد، به طوری که اگر فردی بدون عذر موجه، زن دوم بگیرد، اولین کسانی که او را مورد سرزنش قرار میدهند، اقربا و نزدیکان وی همانند پدر، مادر یا برادران و سایر نزدیکان خواهند بود و به احتمال بسیار زیاد انگشتنما و نقل محافل خواهد شد. لذا این سوال مطرح است که به چه دلیل مرد متأهل تجدید فراش مینماید و چه چیز یا چیزهایی میتواند انگیزه او باشند. علل ذیل به عنوان دلایل این کار مطرح شده است:
علل فردی
-
عدم تهذیب نفس و خویشتنداری
معمولاً افرادی که به هیچ وجه صلاحیت اخلاقی ندارند و هوسرانند و نمیتوانند خویشتنداری داشته باشند، درگیر مسأله تجدید فراش میشوند. آنها اغلب نمیتوانند زندگی اول خود را هم خوب اداره کنند و بدترین اخلاق را در روابط با زن اول خود دارند، چنین افرادی سریع در دام وسوسه میافتند و چندین خانواده را به فساد میکشند. به دیگر سخن روحیه خوشگذرانی، روحیه عدم وفاداری، روحیه ناسپاسی، ... معمولاً یکی از مهمترین دلایل چند همسری مردان است. -
مقابله با طلاق و جدایی
گاهی اوقات اختلافات زن و شوهر تا آستانه طلاق کشیده شده است، اما مرد به دلایلی نمیخواهد زن خود را طلاق دهد، بلکه با ازدواج مجدد، سعی میکند زندگی با زن اول را رها کند. -
مبارزه با فساد اخلاقی
در مواردی که مرد دور از همسرش زندگی میکند و امکان انتقال وی به آن مکان وجود ندارد، بعضی از مردان به جهت اسباب تحریک جنسی (آستانه تحریکی مردان بیش از زنان است)، به اعمال خلاف عفت روی میآورند و بعضی که دوست ندارند آلوده به فساد شوند، تجدید فراش میکنند. -
در مواردی نیز زن به علل مختلف دچار سرد مزاجی میشود که عموماً مردان این وضعیت را تا معالجه یا اتمام دوره تحمل میکنند، اما در مواردی هم مرد برای آلوده نشدن به فساد اخلاقی تجدید فراش میکند.
علل خانوادگی
-
ازدواج ناخواسته مرد با زن اول
چنانچه ازدواج اول مرد با زن دلخواه و مورد پسندش انجام نشده باشد و این ازدواج به صورت اجباری و ناخواسته انجام شده باشد، مرد انگیزه دارد که تجدید فراش نماید. در این گونه موارد مرد بهجای اینکه از زن اول جدا شود، به جهت مسائلی همچون وجود فرزند، دنبال زن دلخواه خود میگردد. -
وجود رویه چند همسری در فامیل یا اقوام
یکی دیگر از علل ازدواج مجدد، عادی بودن این رویه در نزد اقوام یا دوستان مرد میباشد. -
از کار افتادگی جنسی و جسمی زن
در مواردی که سن زن از مرد بیشتر باشد یا زن درگیر کارهای سخت باشد، معمولاً زودتر از مرد پیر و از کار افتاده میشود، همچنین اگر زنی عقیم باشد، در اینصورت برای جبران مشکلات خود درصدد برگزیدن همسر دوم برای شوهر خود میباشد. -
ازدواج موقت مرد
گاه ازدواج موقت مرد و تولد یک فرزند به واسطه این ازدواج موجب میشود که مرد ناچار شود که این زن را به عنوان همسر دوم و دائمی خود برگزیند.
علل اجتماعی
-
به رخ کشیدن پایگاه اجتماعی خود به دیگران
همانطور که میدانیم در بعضی از نقاط ایران همانند مناطق جنوبی و کشورهای همسایه، چند زنی، جزئی از عرف جامعه شده است و مردم آن را قبیح نمیدانند، در این جوامع یکی از روشهای نشان دادن پایگاه و موقعیت ممتاز اجتماعی ازدواج مجدد است. چنانچه در افغانستان و قطر این برداشت رواج کامل دارد و بعضی از مردان ثروتمند، داشتن زن دوم و سوم را در حکم موقعیت اجتماعی ممتاز میدانند.[14] (نشریه ندا، ش 24، ص42) -
نیاز به نیروی کار
در بیشتر جوامع روستایی- سنتی (خصوصاً روستاهایی که هنوز به صورت سنتی عمل میکنند) چند زنی ریشه در واکنش نسبت به نیازهای اجتماعی و اقتصادی دارد، زیرا از این طریق نیروهای انسانی مورد نیاز برای کشت زمین و مقابله با میزان بالای مرگ و میر کودکان فراهم میشود. در اکثر جوامع روستایی- سنتی باور بر این است که فرزندان موجب افزایش حیثیت، دارایی و منزلت اجتماعی خانواده میباشند و بنابراین همیشه به دنبال فرزندان بیشتری هستند(Moore,1987: 99) و چندزنی در این جوامع بیشتر برای تأمین نیروی کار کشاورزی است، زیرا زن دوم یعنی نیروی کار جدید و فرزند جدید هم به معنای نیروهای کار اضافی در آینده است. بنابراین چند زنی در جوامع کشاورزی دارای توجیه اقتصادی است. -
کاهش رعایت چارچوبها در روابط زن و مرد
در مواردی دیده میشود که روابط خانوادگی دوستان با یکدیگر مشکل ساز شده است. خصیصه عمومی این نوع روابط آن است که حریم مَحرم نامَحرم رعایت نمیشود و زمینه را برای ارتباطات بیشتر و گاه ازدواج مجدد فرد فراهم میکند. -
عادیسازی چند همسری در رسانه ملی
اخیراً در سریالهای تلویزیونی موضوع تجدید فراش مردان همانند یک رویه عادی و معمول نشان داده شده است که قبح انجام این کار را در جامعه از بین میبرد. در اکثر این سریالها مردی هوسران به واسطه عدم خویشتنداری بدون توجه به آثار این کار و بدون اضطرار اقدام به چنین عملی نموده است و جالب آنکه با مجازاتهای اجتماعی هم مواجه نمیشود.
علل ازدواج زنان با مردان متأهل
-
افزایش سن ازدواج دختران
نتایج نشان میدهد که بالا رفتن سن ازدواج میان دختران یکی از دلایل ازدواج آنها با مردان متأهل میباشد. در واقع در شرایطی که امکان ازدواج برای پسران به دلایل مختلف کمتر وجود دارد، فرصتهای انتخاب همسر برای بسیاری از دختران هم محدود میشود و برخی دختران، امید به ازدواج با فرد مجرد را از دست میدهند، در چنین شرایطی یا باید تا آخر عمر مجرد باقی بمانند و از نعمت مادری و همسری محروم شوند یا به عنوان همسر دوم ازدواج کنند. در این میان برخی دختران ترجیح میدهند که به عنوان همسر دوم انتخاب شوند، همانطور که ممکن است بسیاری ترجیح دهند تا آخر عمر مجرد باقی بمانند. -
رهایی از مشکل بیوه بودن
این موضوع اصلیترین عامل ازدواج زنان با مردان متأهل است، به ویژه برای زنان بیوه که شاغل نیستند و تهیه مایحتاج فرزندان و اداره زندگی برای آنها دشوار است. در واقع طلاق یا فوت همسر باعث میشود که برخی به جهت شرایط کنونی خود حاضر شوند که همسر دوم مردان متأهل گردند. (روزنامه اعتماد 10/4/1382) -
افزایش تعداد زنان مطلقه
در سالهای اخیر جامعه ما با افزایش نرخ طلاق مواجه گردیده است، به طوری که نرخ طلاق در سال 1377 حدود 9/7 درصد بود، (سالنمای آماری کشور، 1378: ص83) در سال 1380 به 4/9 در صد، (سالنمای آماری کشور، 1380، 76) در سال 1381 این نرخ به 3/10 درصد و در سال 1382 به 6/10درصد رسید.(www.nocrir.com) رشد میزان نرخ طلاق در سالهای اخیر حاکی از افزایش تعداد زنان مطلقه میباشد و طبیعی است که در کشور ایران، با توجه به حاکم بودن ارزشهای بومی خاص آن، شانس ازدواج زنان مطلقه بسیار پایین میباشد. اصولاً در کشور ما زنان شوهر مرده، نسبت به زنان مطلقه، بیشتر شانس ازدواج مجدد دارند.
از طرف دیگر در فرهنگ ایرانی زندگی کردن زنان به تنهایی موجب نگرانی اطرافیان است. این گونه زنان در معرض انواع تعدی و تهمت میباشند. البته این فرض در صورتی است که به لحاظ تأمین مادی مشکلی نداشته باشند، زیرا در غیر این صورت مشکل چندین برابر خواهد شد؛ بنابراین طبیعی است وقتی که زنان مطلقه در چنین شرایطی قرار میگیرند، زندگی با زن دیگر را بر چنین زندگی مشقتباری ترجیح میدهند. -
اخاذی از مردان متاهل ثروتمند
اخیراً دیده شده است که گاهی دختران جوان، مردان ثروتمند متأهل را اغفال کرده و با ازدواج با او و لطایف الحیلی، مقدار زیادی از ثروت او را تصاحب میکنند و بعد از آنکه به مقصود خود رسیدند با بهانهگیریهای زیاد تقاضای طلاق مینمایند. در اینگونه موارد گاه شخص از زندگی ساقط میشود و چه بسا همسر اول او نیز به همین جهت او را ترک کرده باشد؛ در این صورت او علاوه بر هر دو همسر، بخش عظیمی از ثروت خود را نیز از دست خواهد داد. -
انتقال به طبقه بالای اجتماعی
گاهی اوقات علت اصلی ازدواج با فرد متأهل ولی متمول تغییر ارزشهای اجتماعی از ارزشهای اخلاقی به سوی ارزشهای مادی میباشد. وقتی ثروت تبدیل به ارزش اجتماعی میشود، بالطبع فقر، مساوی عدم برازندگی یا حقارت است. (رفیع پور، 1377: صص170-169) (زیرا فقر به تنهایی مسئلهای برای نظام اجتماعی ایجاد نمیکند و هیچ نوع آسیبی به آن نمیرساند، (همان، ص 197) بلکه این نابرابری و به تبع آن تغییر ارزشهاست که یک جریان تهدیدآمیز است)، پیامد مهم با ارزش شدن ثروت این است که صاحبان ثروت (زن یا مرد) از حقوق اجتماعی بیشتری برخوردار میگردند که این موضوع، محرکی برای ارزشمندی بیشتر ثروت در جامعه میشود. (همان، ص 225)
بر این اساس دختری که ترجیح میدهد همسر دوم مرد متمول باشد، آرزوی او رسیدن به طبقه بالا و ثروتمندی است. -
نجات خانواده از فقر مادی
گاهی اوقات فقر به حدی به خانوادهها فشار میآورد که دختر خانواده حاضر به از خود گذشتگی میشود و با مرد متأهل ثروتمند ازدواج میکند تا کمک کار خانوادهاش باشد. -
فریب و اغفال دختران
بسیار اتفاق میافتد که دختران اغفال میشوند و به خیال اینکه خواستگارشان مردی مجرد است با او ازدواج میکنند و بعد از مدتی مشخص میشود که وی متأهل بوده است.
-----------------
پینوشت: سوال بنده (نویسنده وبلاگ م.م) اینه که جای «قربةالیالله» در این مطلب کجاست؟! یعنی مثلا آیةالله مکارم شیرازی که چندهمسر دارند، دلیلش منحصر در موارد بالاست؟!!! اینجوری که خیلی بد میشه!