یکی از دوستان در گودر این نکته رو نوشته که برای من جالب بود:
یکی از آیاتی که بیشتر مترجمین اون رو غلط ترجمه کردهاند، آیه آخر سوره حمده.
صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین
مقایسه کنید این دو ترجمه رو:
مکارم: راه کسانی که آنان را مشمول نعمت خود ساختی نه کسانی که بر آنان غضب کردهای و نه گمراهان
فولادوند: راه آنهایی که برخوردارشان کردهای، همانان که نه درخور خشماند و نه گمگشتگان.ترجمه صحیح ترجمه مرحوم فولادونده.
ایشون در ادامه برخی ترجمههای مشهور از معاصرین رو نقل کردن که تنها سه مورد از 10 مورد صحیح هست:
آیتی: راه کسانی که ایشان را نعمت دادهای، نه خشم گرفتگانِ بر آنها و نه گمراهان
ارفع: راه آنان که به آنها نعمت بخشیدی نه راه آنان که بر آنها خشم گرفتی و نه راه گمراهان
الهیقمشهای: راه آنان که به آنها انعام فرمودی، نه راه کسانی که بر آنها خشم فرمودی (قوم یهود) و نه گمراهان (چون اغلب نصاری).
انصاریان: راه کسانی [چون پیامبران، صدّیقان، شهیدان و صالحان] که به آنان نعمتِ [ایمان، عمل شایسته و اخلاق حسنه] عطاکردی، هم آنان که نه مورد خشم تواند و نه گمراهاند. (ترجمه درست)
بهرامپور: راه آنان که موهبتشان دادی، نه راه غضب شدگان و نه گمراهان
پرتوری از قرآن: راه چنان مردمی که بر آنها نعمت ارزانی داشتی نه کسانی که مورد غضب شدهاند و نه گمراهان
شعرانی: راه آنان که انعام کردی برایشان نه آنان که غضب شده بر ایشان و نه گمراهان
فیض الاسلام: (و آن راه راست) راه کسانی (انبیاء و اوصیاء و شهداء و مؤمنین و نیکوکاران است) که نعمت (معرفت بخدا و یقین بمعاد و توفیق عبادت و دوری از معصیت را) بآنها دادی، آنها کسانی (مانند یهود) نیستند که مورد غضبی و خشم (دوری از رحمت تو) واقع شدند و نه کسانی (مانند نصاری) که گمراهانند
(ترجمه درست)مشکینی: راه کسانی که به آنها نعمت دادی (همانند انبیا و پیروان راستین آنها) آنان که نه مورد خشم (تو) قرار گرفتهاند و نه گمراهند (ترجمه درست)
مصباحزاده: راه آنان که انعام کردی برایشان نه آنان که غضب شده برایشان و نه گمراهان
خود من هم وقتهایی که خارج منزل توفیق اجباری! حاصل میشه و به سراغ قرآن میرم، اغلب ترجمه الهیقمشهای به دستم میرسه که واقعا ترجمه نادقیقش آزارم میده اما متاسفانه رواج بیشتری داره.
پینوشت: ایشان در یادداشت دیگری در این آدرس، مثال دیگهای نوشته؛
وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُون
فولادوند: و شایسته نیست مؤمنان همگی [برای جهاد] کوچ کنند. پس چرا از هر فرقهای از آنان، دستهای کوچ نمیکنند تا [دستهای بمانند و] در دین آگاهی پیدا کنند و قوم خود را- وقتی به سوی آنان بازگشتند بیم دهند- باشد که آنان [از کیفر الهی] بترسند؟
مکارم: شایسته نیست مؤمنان همگی (بسوی میدان جهاد) کوچ کنند چرا از هر گروهی از آنان، طایفهای کوچ نمیکند (و طایفهای در مدینه بماند)، تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهی یابند و به هنگام بازگشت بسوی قوم خود، آنها را بیم دهند؟! شاید (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند، و خودداری کنند!
مطلب مرتبط: سیری در ترجمه های فارسی قرآن