دو سه ده سال که از عمر جوانی گذرد
آینه بانگ زند: ای جوان پیر شدی
با خبر باش که از قله سرازیر شدی
دو سه ده سال، دو روز است در آیینهی عمر
چون شهابی به شتاب، روشنی دارد و خاموشیها
زود بینی که زمین گیر شدی
خویش را مینگری در دل هر آیینه
و به خود بانگ زنی همره اشک:
ای جوان پیر شدی قله عمر گذشت
با خبر باش که از قله سرازیر شدی
(شاعر: مهدی سهیلی)