با متعهام رفته بودم حرم عبدالعظیم حسنی رحمة الله علیه
دو تا پیرمرد فوق که خیلی هم سنشون بالا بود رو دیدم که اومده بودن و یکی داشت به اون یکی سواد خوندن و نوشتن یاد میداد. پیرمرد لباس آبیه داشت از روی کتابه یک کلمه یک کلمه میخوند و اون یکی داشت گوش میکرد که درست میخونه یا نه و تایید میکرد.
چقدر یاد حضرت عبدالعظیم افتادم. خدا بیامرزه ایشون رو که با اینکه عالم بود اما باز هم اعتقاداتشو به امام معصوم عرضه میکرد ببینه درسته یا نه و نکنه برخی هاش سلیقه شخصیش باشه.
نمونه سلیقهشخصی رو هم میخواید ببینید همین نگاه مردم ما به متعه!