داشتم این داستان رو میخوندم. واقعا کدام بهتر بود ؛
اینکه متعه در این جامعه رواج داشت و زنی که شوهرش را از دست داده و موقعیت یا امکان شوهر کردن مجدد ندارد، میتوانست براحتی و بدون شرمندگی با کسی که دوست متعه کند و تن به فساد ندهد و به این وسیله هم نیاز روحی او تامین شود و هم نیاز روحی و عاطفی اش
یا اینکه با اضطرار و گریه به درگاه خدا قبل از عمل، فقط برای پول هم آغوش پست ترین انسانها شود؟
? which one
امیدوارم مخالفین متعه و گسترش دهندگان فکر مخالف آن، پاسخی برای خدا داشته باشند.