فقط یک چیز کم است!

* یکی از چیزهای اعجاب‌انگیزی که در راه سفر دیدم، جمعیت پیاده‌ای بود که راهی نجف بودند برای 28 صفر. این جمعیت عظیم سالی چندبار (در مناسبت‌های خاص مذهبی) راهی نجف و کربلا می‌شوند.
دوستی خاطره زیر را در همین رابطه برای ما ارسال کرده است؛

در پیاده روی اربعین که معمولا از شهر نجف به کربلا انجام میشود و مسافت آن حدود 100 کیلومتر است با عده‌ای از دوستان بودم. هیئت‌های مذهبی در این مسیر واقعا با جان ودل بهترین خدمات را به زائرین وپیاده روها رو تقدیم میکردن
از جمله:

  • صندلی های فراوان برای استراحت
  • ماساژ برقی برای پاها که واقعا مورد نیاز است
  • آب و آب میوه و غذاهای متنوع
  • خیمه های گرم با رختخواب های فراوان

نزدیک غروب بود وهوا خیلی سرد شده بود. نزدیک یکی از منازل توقف کردیم که با اصرار شدید صاحب منزل به خانه ایشان وارد شدیم واستراحت کردیم و نماز خواندیم و مدتی نگذشت که سفره شام پهن شد با بهترین غذاها...

از ما خواستند لباس وجوراب های خودمان را بدیم تا بشویند ویک نفر آمد همه ما را ماساژ داد و یک دکتر اومد به کسانی که از پا درد می‌نالیدند، قرصهای مسکن وآمپول زد. کمی نگذشت همه آماده خواب شدیم هر کسی یه چیزی از سفر میگفت ویک خاطره که تو راه دیده بود تعریف میکرد واز میهمان‌نوازی این عرب‌ها تعریف میکرد. کم‌کم صداها داشت آروم می‌شد وهمه آماده خواب می‌شدند که اول صبح مجدداً مسیر راه را تا رسیدن به کربلا ادامه دهیم من دیدم که ساعت هنوز 10 شب وبرای خوابیدن زوده و من میخواستم اینها مشغول صحبت باشن تا من بتونم برم بیرون اتاق با متعه خودم که در ایران بود صحبت کنم بدون اینکه کسی صدای منو بشنوه !!!
مطلب را اینطوری مطرح کردم؛

خدمات خیلی خوب بود
میهمان نوازی عالی بود
امکانات در حد خودشان فوق العاده بود
اما حیف یک چیز کم دارند!

همه گفتن چی؟!
گفتم متعه !!!!
همه داد زدن.... اححححسسسسسنتتتتت = (احسنت با صدای بلند)

بعدش شروع کردن بین خودشون توصیف کردن که اگر بود چقدر خوب بود یا اینکه چطوری باید میبود؟!؟
و در کجا باید این کار را انجام بدیم وچگونه خدمات متعه برای زوار کربلا باید باشه؟؟
ایا در مسیر باشه یا در استراحت گاهها
چون در مسیر با دیدن او قوت قلب می‌گیریم و راحت‌تر مسیر را طی می‌کنیم!!
خلاصه صحبتها با صداهای بلند ادامه داشت...
ومن در این فرصت بوجود آمده با خیال راحت با متعه خودم صحبت می کردم و جریان را براش تعریف کردم که از خنده داشت غش میکرد...

16 سال پیش نگاشته شده

درباره این وبلاگ

هدف اصلی این وبلاگ که در بین روزنوشته‌هایم مورد توجه بنده بوده؛ بیان مسائل نظری و خبرهای پیرامون «ازدواج موقت» است.

لازم می‌دانم اعلام کنم که نویسنده این وبلاگ هیچ فرد یا موسسه‌ای را در هیچ‌جای ایران برای یافتن همسر موقت سراغ ندارد و فعالیت همسریابی (موقت و دائم) هدف این وبلاگ نیست.

بیشتر...

برای مشاهده نسخه کوچک و مخصوص موبایل این سایت، کافی است آدرس manmote.com را در موبایل خود وارد کنید.

برای اطلاع از مطالب جدید وبلاگ، ما به شما feed (یا همان rss) را پیشنهاد می‌کنیم. اگر نمی‌دانید فید چیست، اینجا را کلیک کنید

Post RSS feed

روش دیگر که مخصوص پیرمردها! میباشد، دریافت متن مطالب جدید در ایمیل شماست. بدین منظور، ایمیل خود را وارد کنید


مطالب مناسبتی

■ از سفر کربلا (1389/11/13)

برای تازه واردین

چند مطلب مهم

بخش نظرات غیر فعال است
در صورتی که فرمایش خاصی دارید، از فرم ارتباط با ما استفاده نمایید







فارغ التحصیل دانشگاه هستم و توفیق طلبگی رسمی را نداشته‌ام. در این سایت علاوه بر نوشته های روزانه در موضوعات مختلف، سعی بر این بوده که بیشتر به مطالب و اخبار مرتبط با ازدواج موقت پرداخته شود.

در زمینه احکام و روایات مربوطه علاوه بر مطالعات شخصی، از راهنمایی‌های دوستانی فاضل نیز استفاده کرده‌ام که از همه آنها تشکر می‌کنم.

باز هم لازم می‌دانم که اعلام کنم هدف هم ابلاغ صحیح مطالب مربوط به ازدواج موقت است نه ترویج عملی و رساندن افراد به هم.

اگر در زمینه این هدف می‌توانید به بنده کمک کنید یا سوالی در این باره دارید که با جستجو در مطالب وبلاگ نتوانستید پاسخ آن را پیدا کنید، می‌توانید از طریق آدرس الکترونیکی manmotecom در جیمیل با ما ارتباط برقرار کنید یا از طریق فرم زیر:

نام شریف شما

آدرس الکترونیکی (جهت دریافت پاسخ)

فرمایش شما