* دوستی برای من نقل کرد که امروز میخواستم احیاء سنت کنم اما نشد! گفتم چطور؟ گفت:
مدتیه قلبم ناراحته. بنا به دستور پزشک، باید یه سری آزمایشات و تستهای قلب و... انجام میدادم.
امروز نوبت تست ورزش! بود. 12 برچسب بر روی بدن میچسبانند که با سیم به دستگاهی خاص متصل هست. بعدش باید فعالیت (دویدن درجا و...) انجام شود تا پارامترهای نشان دهنده وضعیت قلب مشخص شود.مسئول آزمایش من یک خانم بود. بهش گفتم چسباندن این برچسبها بر روی بدن توسط شما که نامحرم هستید، اشکال داره!
گفت: ما با دستکش این کار رو میکنیم!
گفتم خب اگه دستکش نباشه، راههای دیگه هم میشه که مشکل نداشته باشه.
گفت: چه راهی؟
گفتم: خوندن صیغه محرمیت!!نگاه چپ چپی به من کرد و گفت که نامزد دارم!
گفتم خب پس امکانش نیست...مشغول دویدن درجا (برای انجام تست) بودم که ازم در مورد خوندن صیغه محرمیت پرسید. بهش گفتم فلان جمله رو باید تو بگی و فلان جمله رو مخاطب...
گفت دوباره بگید و دوباره گفتم...
اما انگار یاد نگرفته بود. بهش گفتم بزار برات متنش رو بلوتوث میکنم!بعد از انجام تست و آزمایشات، بهم گفت که نامزد نداشتم اما حقیقتش؛ ترسیدم! چون من و شما اینجا تنها بودیم!!
موقع خداحافظی بهش گفتم اینکه به «دروغ گفتی که نامزد داری» اشتباه بود و ثواب بزرگ متعه شدن را از دست دادی!
__________________
پینوشت: 1. نسخه مخصوص بلوتوث خوندن صیغه محرمیت را پارسال ذیل مطلب «خواندن صیغه عقد موقت» قرار داده بودم.
2. گوینده مطلب بالا، طی ایمیلی به بنده نوشته:
{ آقا سومین sms به من رسید که داستان منو تو وبلاگ شما خوندن
وای وای وای همه دارن میفهمن
اما مهم نیست تا وقتی که حلال خدا است...}
گفتم: احسنت به این بینش.