بمناسبت ایام فاطمیه، تصمیم گرفتم امروز هم یه فصل خدمت جناب عـُمَــر برسم! ممکن است بگید ربطش با متعه چیه؟! خب معلومه دیگه ؛ عمر متعه رو حرام کرد و یه عده شیعه هم شیعه (پیرو) حضرتش! شدند!!!
در سخنرانی بالا، سخنران با اشاره به ازدواج عمر ملعون با ام کلثوم سلام الله علیها (فرزند چهارم امام علی و حضرت زهراء علیهما السلام) قصدا دارد اینطور وانمود کند که روابط این بزرگواران با آن ناپاکان کاملا گل و بلبل بوده و شیعیان با تهمت خود قصد دارند ایشان را ناراضی از آنان نشان دهند.
ما هم در اینجا اشاره ای به قضیه مذکور (ازدواج ام کلثوم با عمر) طبق منابع اهل سنت و منابع شیعی میکنیم
ازدواج ام کلثوم و عمر از دید منابع شیعی :
در ج5ص346 کافی داریم : عمر برای خواستگاری ام کلثوم نزد علی آمد، علی عذر خواست که دخترم کوچک است عمر عصبانی برگشت و در راه عباس را دید و گفت : «من فضایل بنی هاشم را از بین میبرم و دوشاهد بر او اقامه میکنم که او دزدی کرده و دستش را قطع میکنم (اگر دختر بمن ندهد)» عباس قضیه را برای علی نقل کرد و او خود را «ناچار» و مضطرّ به این کار دید و امر ام کلثوم را به عباس واگذار کرد.
شیخ مفید نیز در پاسخ این اشکال میگوید : «اضطرار محرمات را هم بر انسان نه تنها مباح بلکه واجب میکند، از سویی در تزویج ظاهر اسلام کافیست.»
ازدواج ام کلثوم و عمر از دید منابع سنی :
در صحاح نداریم، اولین فرد «ابن سعد» در «طبقات» ج8ص464، سپس ابن حجر و ذهبی ست، در آنجا هم «تهدید» عمر و اضطرار علی بیان شده.
در ص158 «ذریه طاهره» دولابی، ذخائر العقبی ص170، «مجمع الزوائد» هیثمی ج4ص272 و … دارند که عقیل بعد این ازدواج به علی اعتراض و او در جواب گفت : شلاق عمر مرا مجبور کرد.
این بود داستان رحماء بینهم!
البته بد نیست به این حدیث از منبع درجه یک اهل سنت (صحیح بخاری) هم اشاره ای بشود:
فَوَجَدَتْ فاطِمَةُ عَلی أَبی بَکْرٍ فِی ذلِکَ، فَهَجَرَتْهُ، فَلَمْ یُکَلِّمْهُ حَتّی تُوُفِّیَتْ (5/82-8/3)
فاطمه به دلیل این [غصب فدک] بر ابوبکر غضب نمود و با او قهر کرد و سخن نگفت تا این که وفات نمود.