باز هم یکدوست از قول همکارشون مطلب زیر رو برای ما ارسال فرمودن که از ایشون بخاطر این مطلب و مطلب خوب قبلیشون تشکر میشه.
یکی از بچه محلامون حرفهائی با ما درمیون گذاشت و دیدیم به بندهخدا زیاد داره فشار میاد، ما هم توصیه هایی بهش کردیم (مثل موقت)
اما وقتی طرف با هزار بار سرخوسفیدشدن به باباش گفته بود، زده بود زیر گوشش و گفته بود: خجالت نمیکشی از این حرفها میزنی؟ غرایز خودتو با چیزای دیگه ارضا کن. مثل روزه، تقوا و ورزش.
پسره هم برنامهای عجیب برای پدرش ردیف میکنه! یه جای استراتژیک مخفی میشه و وقتی باباش میخواسته بره سراغ مادرش، از کمین گاه میاد بیرون و به پدرش میگه:
چرا شما به توصیههای خودتون عمل نمیکنید؟!
شما هم بجای این کارها! برید تقوا پیشه کنید و روزه بگیرید!!و از خونه فرار میکنه و شب رو هم تو پارک میخوابه. فردا که با ترس و لرز به خونه برمیگرده میبینه یه پیغام رو آیینه هست که روش نوشته:
ما چند روز میریم پابوس امام رضا برای زیارت. برای اینکه این یک هفته رو مشکلی نداشته باشی یه مستخدم جوون برای یک هفته استخدام کردم که به امور خانه و شما برسه. برای این هم که مشکلی پیش نیاد، ایشون رو به عقد شما در آوردم.
انشالله بعد از یک هفته که تونستیم چشم تو چشم بشیم بیشتر در مورد اون درخواستت با هم اختلاط میکنیم---------
برای من یکی، خنده تلخی بعد از شنیدن این مطلب شکل گرفت.
چرا به جای یک راه اصلی و سریع، برای همه، به نام اسلام هزار مدل راه فرعی جلوی پای هم دیگه میزاریم؟
آیا پدر و مادرها روزگار جوونی خودشون رو فراموش کردند که همیشه این توصیه ها رو دارند؟
آیا ما هم در آینده، روزگار گذشته خودمون رو فراموش میکنیم و برای دیگران شروع به نسخه پیچیدن میکنیم؟
آیا راه های فرعی مثل تقوا و روزه برای رام کردن شهوت سرکش، در مورد همه افراد موثر است و برای هر مدت طولانی؟!
چرا با وجود اینکه والدین فرق بین حرام و حلال رو میدونند، رابطه حرام فرزندشون رو با جنس مخالف جایز میدونند نسبت به راه اسلامی اون و یا حتی مطرح کردنش؟
چرا نادیده گرفتن رابطه حرام فرزندان رو والدین بهتر از مطرح کردن اصول صحیح اسلامی میدونند؟
چرا....؟منتظر جواب های شما عزیزان در بخش نظرات این پست هستم
(یکدوست)