* اشاره: مطلب زیر را یکی از خوانندگان ناشناس وبلاگ برای ما ارسال کرده است که بنده صمیمانه از ایشان و زحمتی که در این راه میکشند تشکر میکنم.
در یک سفر روحانی به شهر مکه معظمه که داشتم، بحثی بین هم اتاقیانمان در گرفت که درصد طلاق در ایران خیلی زیاد شده و اینکه زنان بی شوهر در خیلی از مشاغل دیده میشوند ! یا زنان بیوه که مجبور به بزرگ کردن بچههاشون هستند ومشغول مشاغل سخت میشوند.
هرکی یک راه حلی میداد اما هیچ کدام راه های اسلامی نبودن.
یا میگفتن بیمه باید کاری کنه یا تأمین اجتماعی یا اداره کار یا هر جایی که فکرتون برسه خلاصه همه متهم شدن که مقصرن!!
نوبت به من رسید. من که خیلی ساکت و گوشه گیر بودم و کمتر نظر میدادم گفتم من نظری ندارم...
گفتن نمیشه همه یه چیزی گفتن شما هم بگو...
گفتم شاید خوشتون نیاد! شاید به نظرتون بیاد من قصد بدی دارم با حرفام...
اما اولین راه حل این مشکلهایی که گفتید ازدواج دوم است !!!
دیدم همهشون با دهنهای باز و چشمان خیره به من نگاه میکنن!!
گفتم من مسلمونم من کافر نیستم. شیعه هستم. چرا اینطوری به من نگاه میکنید؟
گفتن حرفای عجیب غریب میزنی!
گفتم آیا به دین خدا شک دارید؟
آیا در عدالت خود به همسرانتان شک دارید؟
ایا از دادن روزی ترس دارید؟
یا...
یکی گفت از خانمهای خودمون میترسیم!!
گفتم اگر عدالت را رعایت کنی (همان عدالت ظاهری) هم خدا راضی و خانمت راضی
گفتن راه دوم چیست؟
گفتم ازدواج موقت...
همه حضار یک صلوات بلندی فرستادند!!!!
وبراشون توضیحاتی دادم از شرایط ازدواج موقت و چگونگی آن و آثار مثبت در جامعه....
بعداز اینکه صحبتام تموم شد، دردلها شروع شد
رئیس کاروان گفت میدونی تو این کاروان 11 خانم بی شوهر هستند یا بیوه یا اصلا شوهر نکردن؟!!!
یکیشون دکتره ویکی معلمه ویکی کارمند شرکت.. و... وهمه زیر 45 سال!!!
خیلی ناراحت شدم. از باب اتفاق با پدر خانم دکتر در طواف آشنا شدم و به ایشان کمک کردم که طوافش را انجام دهد چون به علت کهولت سن به تنهایی قادر نبود...
به من گفت: برای دخترم دعا کن. این خانم دکتره و حاضره یک شوهر داشته فقط هفتهای یک شب پیشش باشه که از حرف مردم و همسایه و همکارا راحت بشه که نگن یک خانم بیشوهر !
تو دلم گفتم سبحان الله خداوند متعال راه حلش را گذاشته (همسر دوم) اما جامعه طوری با مردان دو همسره برخورد میکنن که انگار از شمر هم بدتر هستند....
تعجب نکنید چون دو روز بعد خانم های کاروان با یه نگاهای عجیب و غریب به من نگاه میکردن و میگفتن این مرتیکه شوهرامونو تحریک میکنه که مارا طلاق بدن!!
هرچی خواستم توضیح بدم دیدم وضعیت خیطه...
سکوت را اختیار کردم اما تا اخر سفر مورد نفرت کل خانم های کاروان بودم (بجز اون 11 خانم بی شوهر) چون چند بار اومدن پیشم و گفتن التماس دعا داریم و من از ته دل براشون دعا کردم!
[پایان نامه این دوست عزیز]
کاش یه آدرسی شماره ای چیزی میگرفتی ازش
بنده هم طبق یکی از دعاهای صحیحالسند ماه مبارک (که در کامنتها بهش اشاره شد) اینچنین میخواهم هر روز از خدا؛
خدایا حجّی پاک و خالص نصیبم کن
...
و کفایت از حرامها را به وسیله آن حج روزیام کن
انشاءالله که خوب استجابت بشه