ماشین در گل
سپر شکسته ماشین که با سیم بسته شده
کفشهای گلی و شلوار پاره
شلوار پاره پس از استخراج!!
همانطور که در کامنتی اشاره کردم، امروز صبح برای دیدن فجر و تعیین زاویه آن و استفجار! (بر وزن استهلال) با دوستی رفتیم چند کیلومتر بیرون شهر.
بدلیل آلودگی نوری سطح شهر، تعیین زمان طلوع فجر صادق میسر نیست و باید به محلی خارج شهر (که سمت مشرق شما فاقد مانع بلند مثل کوه بوده و همچنین کاملا تاریک باشد) بروید.
امروز پس از خوردن سحری ساعت 3.5 از منزل خارج شدیم. از متعهام حلالیت طلبیدم و بهش متذکر شدم که اگه مُردم یادش نره که عدّه نگه داره!
پس از طی جاده خروجی شرق شهرمان به سمت بیابان رفتیم و قصد داشتیم به اندازه کافی در بیابان پیش برویم تا به جایی با افق تاریک و مناسب برسیم.
هنوز زیاد از جاده اصلی دور نشده بودیم که چرخ جلوی ماشین در یک جوی باریک گیر کرد و ما ماندیم در گــِـل!!
تصااویر فوق بخشی از این سانحه زیست محیطی و عوارض جانبی آن را نشان میدهد
به متعه گرامی که راننده قهاری هست هم زنگ زدم که راهنمایی کنه؛ گفت هرچند رانندگیش خوبه اما در این زمینه چیزی بلد نیست. بشوخی هم گفت که اگه میخوای زنگ بزنم 110 بیاد نجاتتون بده!! گفتم نه جامون خوبه. ابزار دفاعی هم هست!
خلاصه جناب فجر وقتی خورشید حدود 15-16 درجه زیر افق بود طلوع فرمود و ما را با دیدنشان مشعوف کرد! قبله را به مدد ستاره ها و compass یافتیم و نماز رو روی خاکها خوندیم. بساطمون به همراه gpsم رو جمع کردم و پس از عملیاتی لاستیکداغونکن سر انجام ماشین از گل بیرون کشیده شد و راهی خانه شدیم. موقع پیاده شدن از ماشین خیلی سخت بود چون شلوارم از پشت کامل جر خورده بود و جلو نیز تا حدودی!
گرمکنم رو با آستینهاش بستم به کمرم و راهی خانه شدم!