دوران مریضی دورانیه که برای من همیشه دوران عبرته و دوران بهتر اندیشیدن. (البته اگه آدم سه سوت با آمپول درمانش نکنه. حدیثی شنیدم منقول از امام باقر تو این مایه ها که بیمار اگه یکی دو روز صبر نکنه و بلافاصله دارو مصرف کنه من امامش نیستم! پزشکان امروز هم این امر رو در مورد بیماریهای غیرعفونی تایید میکنن که اندکی صبر بر بیماری، اثرات مثبتی در تقویت مکانیسم دفاعی بدن داره)
تو این دوران کمی دیدم نسبت به همه چی عوض میشه؛ آدم بیمار از از خیلی امور غیرضروری و سرگرمیها پرهیز میکنه. خیلی فکر میکنه به علت بیماریش و اینکه چطور یه خطای کوچیک یا یه ناپرهیزی یا یه بیفکری باعث این همه مشقت و رنج شد. یاد عذابای ابدی آخرت میفته که اونا هم حاصل یه سری ناپرهیزیها و سرسری گرفتنهاست، حاصل بیفکریها و حرف گوش نکردنهاست. (یه نمونش همین متعه!!)
________________
پ.ن: تشکر میکنم از دوستانی که جویای احوالم بودند در این 2روز با sms و تلفن و ایمیل و حضورا!
در احادیث فراوانی نهی شده ازینکه بیمار شکوه و شکایت کنه از بیماری و اجر بالایی برای صبر بر بیماری ذکر شده. البته همانطور که در حدیثی از امام صادق نقل شده «گاه شخص مى گوید: "امروز، تب دارم" و "دیشب بیدار ماندم" این سخن او، راست است و شکوه نیست. شکوه، تنها آن است که بگوید: "به چیزى مبتلا شدم که هیچ کس، بدان گرفتار نیامده است" و بگوید: "چیزى دامنگیرم شده که دامنگیر هیچ کس دیگر نشده است"» (الکافی3/116)
بلکه در حدیثی اینگونه وارد شده که «بایسته است بیمار شما، برادران خویش را از بیمارى خود، آگاه سازد تا آنان، به عیادت وى بروند و هم او به سبب کار آنان، پاداشى یابد و هم آنان، در برابر آنچه براى او کرده اند، پاداش بگیرند» (الکافی3/117)