خب، 16 پرسش و پاسخ مهم، تموم شد، البته در کامنتها یا در پستهای آینده، باز هم به این مسائل پرداخته میشود اما پراکنده!
در پایان این سری پرسش و پاسخها، لازم می دانم طی یک جمع بندی کلی، سه عامل عمده در مخالفت با متعه و اشکال تراشی برای آن را عرض کنم:
-
ناآشنایی به احکام اسلام
-
ناآشنایی با منابع و روشهای استنباط احکام (که منجر به استدلالهایی می شود که هیچ ارزش فقهی ندارد و گاهی طرف حدیثی را چنان علم می کند که گویی احدی جز او آنرا ندیده، غافل از اینکه مجتهدین همه اینها را دیده اند و پس از انواع بررسیهای موشکافانه، به حلال بودن آن بدون قیود خیالی عوام، فتوا داده اند.)
-
ایستادن در برابر احکام جامع اسلام به بهانه های واهی، مثل عوض شدن فرهنگ و عرف و... که این معضل بسیار عظیم بوده و به نوعی ایستادن در مقابل ربوبیت تشریعی خداست. (استکبار) درست مشابه پیشوایشان ابلیس که پس از صدور فرمان سجده گفت: بارالها از من مخواه که بر آدم سجده کنم، در عوض تو را آنگونه عبادت خواهم کرد که کسی تاکنون پرستش نکرده باشد و خداوند پاسخ داد: مرا آنگونه پرستش کن که من می خواهم نه آن طور که خود دوست داری.
-
_________________________________________
لیست 16 پرسش و پاسخ راجع به متعه
1.متعه و شهوت | 2.متعه و زمانه | 3.متعه و عرفان ! | 4.متعه و سن پایین
5.متعه و فحشاء | 6.متعه و عفت | 7.متعه و عاشقی | 8.متعه و کشش جامعه
9.متعه و ازدواج دائم | 10.متعه و جاهلیت | 11.متعه و متأهلی | 12.متعه و کرامت
13.متعه و فرزندان | 14.متعه و اضطرار | 15.متعه و بزرگان | 16.متعه و آیه آن
17 سال پیش نگاشته شده
پرسش: آیه متعه (24نساء) یا تعدد زوجات شأن نزول دارد شأن نزولش زنانی هستند که در اثر جنگ اُحُد بی شوهر شده بودند فلذا باید به اینها رسیدگی می شد لذا حکم متعه و تعدد زوجات نازل شد بنابراین محدود به زنان بیوه است و شرایط اضطرار اجتماعی!
پاسخ: با شأن نزول که نمی توان حکمی را تخصیص زد یا محدود کرد شأن نزول هیچ مدخلیتی به تعیین حکم ندارد و صرفا مجرای ابلاغ آن است نه مخصص یا مقید آن.
اساسا اهمیت ویژه دادن به شأن نزول ها، روشی غیرعلمی و بی پایه است چرا که برای بسیاری از آیات و روایات، شأن نزول و شأن صدوری نرسیده آن مقدار هم که رسیده غالبا با اسناد ضعیف و غیرقابل استناد می باشد (مشابه شأن نزول آیه صورت سوال)
آیا در این موارد دین را تعطیل کنیم چون شأن نزولش به ما نرسیده؟
موارد معدودی هم که شأن نزول و شأن صدور معتبر وجود دارد عملاً هیچ تأثیری در اخذ به عموم و اطلاق حکم ندارد فرض کنید چند مرد مسلمان خمر خوردند و در مستی با هم درگیر شدند و سپس آیه خمر نازل شده است و فرموده خمر رجس است که از خمر اجتناب نمایید آیا هیچ عاقلی می گوید با توجه به شأن نزول می فهمیم که خمر خوردن فقط در مواردی که خطر درگیری باشد حرام است و امر به اجتناب، کلی نیست؟ لذا برویم در خلوت خمر بخوریم؟ یا نه، می گوییم امر خدا، اجتناب از خمر است مطلقاً و اطلاق آن با این شأن نزول مقید نمی شود؟
مثال عملی دیگر که از مهمترین کتاب حدیثی شیعه الکافی ج5 ص521 نقل می شود:
روزی جوانی از انصار در مدینه، زنی را دید که از پیش رو می آمد و گوش و گردن او نمایان بود جوان همینطور او را نگاه می کرد تا اینکه زن از جلوی او عبور کرد و وارد کوچه ای شد جوان، دنبال او روانه شد و از پشت سر، زن را نگاه می کرد و چنان غافل شده بود که ناگهان با صورت به شیء برنده ای که بر دیوار خانه ای بود برخورد کرد! تا زن از نظر پنهان شد جوان، خود را دید که خون از چهره اش جاری شده و بر سینه و لباس او می ریزد با خود گفت: به خدا قسم نزد رسول خدا (ص) می روم و این جریان را خبر می دهم وقتی نزد رسول خدا (ص) آمد حضرت (ص) فرمود: این چه حالت است؟ جوان، قضیه را گفت سپس جبرئیل(ع) نازل شد و این آیه را آورد: (به مؤمنین بگو نگاه خود را فرو نهند و دامان خود را نگاه دارند این برای آنان پاکتر است و خداوند آگاه است بر آنچه آنان انجام می دهند سورةالنور آیه30)
حال سؤالی که اینجا مطرح می شود این است که آیا امر خداوند به فرو نهادن چشم از نامحرم، مطلق است و شامل همه فروض مختلف می شود یا به خاطر شأن نزول، منظور از فرو نهادن نگاه، فرو نهادن نگاه ِشهوت آلود ِجوان ِانصاری ِمدنی است آن هم به شرط اینکه در یک کوچه تنگ و باریک که خوف جراحت و خونین شدن لباس وجود دارد باشد و آن کوچه نیز لزوماً باید در مدینه باشد تا نگاه، حرام باشد و اگر در مکه باشد حکمش جداست و نگاه، حلال است !؟
کسی که با روش استناد صحیح به متون دینی، آشنا باشد هرگز نمی گوید از این آیه، فقط حرمت نگاه چنین کسی در چنین جایی و با چنین شرایطی استفاده می شود و در نظر محقق، روشن است که اطلاق آیه، دلالت می کند بر اینکه کلاً مردان مؤمن چه جوان و چه پیر و چه انصاری و چه مهاجر و چه غیر آن، باید نگاه خود را چه با شهوت و چه بدون آن، از نامحرم حفظ کنند چه در کوچه و چه در خیابان و چه در بیابان و... و چه در مدینه و چه در مکه و چه هر جای دیگر و چه خوف جراحت باشد و چه نباشد و... یعنی ما موظف به اخذ اطلاق آیه هستیم و حکم، با مورد آن مقید نمی گردد
به عبارت دیگر، شأن نزول و مورد صدور و مقام و... مجرای بلاغ و بهانهء بیان حکم هستند و نه حاکم و مسلط بر آن در حدی که حکم را محدود کرده و اطلاق آن را از بین ببرند مطلب کلی که در موردی جزئی گفته می شود محدود به حدود ِآن مورد جزئی نمی گردد.
از سویی ائمه ما تا 300سال بعد از هجرت که شرایط اجتماعی مسلمین بسیار تغییرات کرده بود و بسیاری اضطرارها هم در کار نبود و وضعیت مسلمین طی 300سال دستخوش تحولات مختلفی شده بود باز هم تأکید بر متعه داشتند مخصوصا برای متأهلین.
_________________________________________
لیست 16 پرسش و پاسخ راجع به متعه
1.متعه و شهوت | 2.متعه و زمانه | 3.متعه و عرفان ! | 4.متعه و سن پایین
5.متعه و فحشاء | 6.متعه و عفت | 7.متعه و عاشقی | 8.متعه و کشش جامعه
9.متعه و ازدواج دائم | 10.متعه و جاهلیت | 11.متعه و متأهلی | 12.متعه و کرامت
13.متعه و فرزندان | 14.متعه و اضطرار | 15.متعه و بزرگان | 16.متعه و آیه آن
17 سال پیش نگاشته شده
در برخی پرسش و پاسخ های قبل گفته شد که پرسشگر گاهی صرفا میخواهد از طریق صرفا عقلی مسئله خود را بررسی کند.
مثلا میگن ظلم به همسر دائم فعلی هست و... که قبلا پاسخ داده شد و گفتیم که اگر صرفا دلیل عقلی بخواهیم بگیم و کاری به دین نداشته باشیم خب من هم دلیل میارم که خب اگر مرد نره سراغ متعه و... و اون زن تنها بمونه یا به فساد بیفته هم ظلمه، اینطور نیست؟ اونطوری میشد ظلم به زن اول و اگه نخواد متعه کنه میشه ظلم به متعه!
از جمله نمونه های زیباتر اینگونه استدلالات، دو برابر بودن دیه مرد نسبت به زن هست، به توجیه صرفا عقلی بیان شده از طرف یه خانم در این رابطه توجه کنید:
اگر مردی کشته شود دیه او را به خانمش می دهند... زنده بودنش که فایده ای نداشت، حداقل مُردنش یک سودی داشته باشد، هرچه بیشتر بهتر!
اگر زنی کشته شود دیه او را به شوهرش می دهند تا با آن برود حال کند و زن دیگری بگیرد... کوفتش بشود، هرچه کمتر بهتر!
17 سال پیش نگاشته شده