قبلا در این مطلب، دعاهایی برای ازدواج نقل کردم. امروز در ساعت فراغتم مشغول خواندن کتاب «فضائل القرآن الحکیم» آقای عبدالله صالحی نجفآبادی بودم، که درباره «نوشتن سوره طه» به دو حدیث برخوردم که بیارتباط با موضوع وبلاگ نبود:
-
عن الصادق علیهالسلام: من کتبها ... و اذا استحم بمائها من طالت عزبتها؛ خطبت و سهل الله خطبتها بامر الله و قدرته.
... و زنی که دوران مجردیاش طولانی شده، وقتی که آن را بنویسد و با آب گرم آن استحمام کند، از او خواستگاری شود! و خدا با تدبیرو قدرتش آن خواستگاری را آسان میکند.
-
عن النبی صلیاللهعلیهوآله: من کتبها ... و اذا اغتسلت بمائها التی طالت عزولتها؛ تزوجت سریعا و سهل الله تعالی علیها ذلک.
... و خانمی که دوران تنها ماندنش طولانی شده، هنگامی که آن را بنویسد و با آب آن صورت خود را بشوید، سریعا ازدواج میکند و خدای بلندمرتبه آن را بر او آسان میکند.

___________________________________________
پینوشت.1: یه عده در کامنتهای مطلب قبلی میگفتند که چرا این احادیث ازدواج در مورد مردها هست! گذشته از اینکه اینچنین نبود و احادیث خصوصیتی در مورد مردها نداشت، من جواب دادم که: «خب این مردها قراره با چه کسی ازدواج کنند؟ تازه هر مرد میتوان چند خانم را از مجردی دربیاورد!!» 
خب خدا رو شکر که در این مطلب دو حدیث عرض شد که صریحا هم به زنان مجرد اشاره شده بود.
پینوشت.2: این آقای صالحی، احادیث مذکور رو از کتاب «خواص القرآن العظیم» مرحوم بحرانی (یکی از محدثین بزرگ شیعه) نقل کرده. کتاب مذکور متاسفانه به صورت کامل پیدا نشده و ظاهرا فقط بخشهایی از آن (که به صورت نسخه خطی بوده) ده سال پیش در مجله علوم حدیث در تهران، بازنشر شده.
پینوشت.3: نمیدانم منظور از «نوشتن سوره طه» خود نوشتن این سوره توسط خود فرد یا دیگری است یا پرینت از آن هم صحیح است اما کسی که بخواد محکمکاری کند طبعا لازم است با دست خود بنویسد 
پینوشت.4: نحوههای دیگری هم برای بهرهگیری از سوره طه جهت تسهیل در ازدواج هست که منبعی برای آن نیافتم. به نمونهای از آن در اینجا اشاره شده.
14 سال پیش نگاشته شده
در بخشی از این مصاحبه آمده است:
یکی از مشکلات فکری و فرهنگی امروز ما این است که بعضی از بزرگان فکری و علمی ما آن قدر بزرگ شدهاند که عرصه را در اذهان برخی حتی بر معصومین علیهم السلام تنگ کرده اند. بسیاری از دانش پژوهان اجازه تامل در آرای این بزرگان را به خود نمی دهند. امروز خدشه در احادیث مسلم و محکم اهل بیت علیهم السلام بسی سهلتر از نقد آرای برخی بزرگان اهل فلسفه و عرفان است چرا که آن قدر هیمنه تبلیغی و جوی دارند که کمتر کسی جرات نزدیک شدن به آنان برای نقد و بازخوانی آرای آنها را دارد. و این ضایعهای بزرگ برای علم و تحقیق و عقلانیت است.
14 سال پیش نگاشته شده
نقل است که علامه محمدحسن مظفر (نویسنده کتاب دلائلالصدق) و آلوسی عالم اهلتسنن، در مجلسی مملو از شیعه و سنی حضور داشتند.
آلوسی از مرحوم مظفر اجازه سوال پرسیدن گرفت و ایشان گفت: بپرس!
آلوسی گفت: درباره دستور پیامبر به ابوبکر، برای نماز خواندن با مردم چه میگویید؟ (و آیا این دلیلی بر افضلیت و اولی بودن ابوبکر نیست؟)
اگر مرحوم مظفر میفرمود که سند این سخن ضعیف است یا یا دلالت بر خلافت ندارد، آلوسی ممکن بود سفسطه کند و حق روشن نشود. (چرا که واقعا هستند کسانی که فهم کمتری از مسائل تخصصی دارند و برایشان جواب دادن/ندادن طرف مهم است و ارزش خود حرف را متوجه نمیشوند)
اما مرحوم مظفر بدون تامل فرمودند:
ان الرجل لیهجر
قطعا آن مرد هذیان میگفته
___________________________
پینوشت.1: برای دوستانی که در جریان نیستند عرض میشود که «رزیه یوم الخمیس» اتفاق ناگواری است که در یک روز پنجشنبه قبل از رحلت پیامبر اکرم رخ داد.
پیامبر در بستر بیماری فرمودند که قلم و کاغذ برایم بیاورید تا برایتان چیزی بنویسم که بعد از من گمراه نشوید. عمر (علیهلعائنالله) گفت که «ان الرجل لیهجر»؛ قطعا این مرد هذیان میگوید. (منظورش پیامبر بود. نستجیر بالله)
در همین دوران بیماری پیامبر است که نقل شده پیامبر ابوبکر را برای نماز جماعت به جای خود به مسجد فرستاد.
در اینجا مرحوم مظفر حسب قاعده الزام راه را بر او میبندد و میگوید که اگر تو سنی هستی و این حدیث (که از دید خودتان صحیح است و در صحیح بخاری، مسلم، مسند حنبل و ... هم آورده شده) را قبول داری که عمر گفته پیامبر در دوران بیماریاش هذیان میگفته، خب اینکه میگویید پیامبر در همین دوران بیماری گفته «ابوبکر بجای او به مسجد برود» هم هذیان است و نمیتوان از آن دلیلی بر حقانیت ابوبکر استخراج کرد.
پینوشت.2: نقل است که یکی از بزرگان، خطور این پاسخ به ذهن مرحوم مظفر را جزو معجزات دانستهاند.
14 سال پیش نگاشته شده