کباب بازار و چشم برزخی!

داستانی به این مضمون، یکی از نـُقل‌های محافل عرفانیون است:

طلبه‌ای مخلص و مفلس! در آن گرمای نجف، روزها را روزه می‌داشت و شب‌ها را به عبادت سپری می‌کرد. بعد مدتی همه را به صورت حیوان می‌دید. شخصی به او گفت که این حالت تو به خاطر پرهیز تو از خوراکی‌های شبهه‌ناک است! اگر می‌خواهی راحت شوی، به بازار برو و از کباب بازار بخور چرا که معلوم نیست گوشت آن چگونه ذبح و تهیه شده و لذا این چشم برزخی! از تو زائل می‌گردد. آن طلبه چنین کرد و آن حالتش برطرف شد.

طلبه سید بزرگواری از اهل نجف در مورد این داستان می‌گفت که اگر این داستان را برای اهل نجف بگویی، همه می‌گویند که به خاطر ضعف روزه در گرمای نجف بوده که طرف پرت و پلا می‌دیده و وقتی کباب خورده ضعفش برطرف شده و شده مثل آدم!!!

دوست طلبه فاضلی دیگر از مراکز مشاوره شهری مذهبی می‌گفت که برخی مراجعین آن، کسانی هستند که به خاطر اذکار طولانی و ریاضات ساختگی مرادشان، دچار آشفتگی روحی و روان‌پریشی شده‌اند و از حالت طبیعی خارج شده‌اند...

در این مقاله از شماره پنجم نشریه سمات، به نقل از کتاب «سه رساله در رد فلسفه و عرفان» میرزای قمی (فقیه بزرگ و معروفی که دو قرن پیش می‌زیسته) این عبارت از ایشان نقل شده که:

… و  این مطلب [مسائل وحدت وجود و موجود] را که حکما و صوفیه بدعت و اختراع کردند، آنهایی که رئیس و اهل تحقیق ایشان می‌باشند می‌گویند: ما این‌ها را از راه ریاضت و مخالفت نفس فهمیده‌ایم و اگر نه این‌ها به عقل و استدلال تمام نمی‌شود، بلکه به سبب ریاضت بر ما کشف شد.
و ظاهر است که کسانی که ریاضت می‌کشند و ترک لذات جسمانی می‌کنند و بر خود تعب می‌دهند و تقلیل غذا و ترک مقویات جسمانیه، کار ایشان به جایی می‌رسد که خلط سوداء غالب شده، خیالات فاسده در خاطر و نظر ایشان می‌آید، مثل اصحاب مالیخولیا و برسام. [و] شیطان لعین که دشمن قدیم انسان است، فرصت نموده تقویت ایشان می‌کند و نام این را کشف می‌گذارند!

ان‌شاءالله فردا عازم مشهدالرضا هستم؛ همانجا که در مسیرش بزرگانی از عرفا و صوفیه هستند که مردم ناآگاه به زیارتشان می‌روند!

آنجا نایب الزیاره دوستان خواهم بود و با ضمیری مطمئن خطاب به امام خواهم گفت: أبرأ إلی الله من کل ولیجة دونکم وکل مطاع سواکم ، ومن الأئمة الذین یدعون إلی النار فثبتنی الله ابدا ما حییت علی موالاتکم ومحبتکم ودینکم.

نگارش: 13 سال پیش